«فصل درخشان حیات علی لاریجانی بعد از رد صلاحیتهای او آغاز شد. البته که در سرزمین عجایب هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست. رئیس جمهور کنونی ایران گواه روشنی است بر این مدعا. شخصی که صلاحیتش برای نمایندگی مجلس تایید نشد چندی بعد توانست به مدد حمایت رهبرانقلاب تایید صلاحیتش را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بگیرد و در کمال ناباوری بسیاری سکان دار ریاست قوه مجریه شود. خدارا چه دیدید.»
عبدالجواد موسوی طی یادداشتی در خبرآنلاین نوشت: حکایت اهل سیاست در سرزمین ما حکایت غریبی است. تا وقتی در مصدر امور اجرایی بزرگ قرار نگیرند از موانع و مصیبتهای واقعی عالم سیاست درک درستی ندارند. وقتی هم ملتفت میشوند ماجرا از چه قرار است موعد مسئولیتشان به سر میآید و باید بروند جای دیگری مشغول شوند و یا این که کلا حیات سیاسیشان خاتمه مییابد.
عدهای هم تا وقتی رسما از عرصه سیاست کنار گذاشته نشوند درکی از واقعیت نمییابند. بخش اعظمی از آنها که امروزه اصلاح طلبشان میخوانیم از این زمره اند. آرمانخواهان رادیکالی که به برکت رد صلاحیت از ساحت سیاست کنار گذاشته شدند و این فرصت را یافتند تا هم کمی مطالعه کنند و هم مهمتر از آن از بیرون به خودشان و مصیبتهایی که برای دیگران رقم زدندنگاه کنند.
البته همه سیاستمداران مشمول این حکم نمیشوند. بیشتر، سیاستمدارانی اهل عبرت گرفتن و یادگیریاند که دغدغه آموختن وسودای بهتر شدن اوضاع ملک و مردم را در سر دارند وگرنه آن که به خیال ثروت اندوزی و قدرت طلبی قدم در این راه میگذارد هزار سال هم اگر از عمرش بگذرد چیزی بر فهم و درکش از عالم افزوده نمیشود. اما علی لاریجانی جزو معدود سیاستمداران اهل کتاب این سرزمین است. شاید یک علتش این باشد که او علاوه بر تحصیل در رشته فلسفه سالیان سال مدیریت کلان فرهنگی را عهده دار بود و این توفیق اجباری سبب میشد تا از کتاب و خواندن فاصله نگیرد.
سیاستمداری که روز بروز با واقعیتهای سخت سیاست در این ملک بیشتر آشنا شد و اگرچه از دل جناح راست بیرون آمد اما اندک اندک توانست در زمره سیاستمداران مستقلی درآید که بیرون از دعواهای جناحی به منافع ملی میاندیشند. کاری بس دشوار. آن هم برای مردی که دست کم دو تن از برادرانش سمت و سوی سیاسی آشکار و تندی دارند. فاصله گرفتن از سبب و نسب و برای خود هویتی مستقل تعریف کردن آن هم در عالم سیاست و به ویژه در این سرزمین امری است نزدیک به محال که علی لاریجانی به خوبی توانست از عهده آن برآید.
اما به نظرم فصل درخشان حیات علی لاریجانی بعد از رد صلاحیتهای او آغاز شد. البته که در سرزمین عجایب هیچ چیزی قابل پیش بینی نیست. رئیس جمهور کنونی ایران گواه روشنی است بر این مدعا. شخصی که صلاحیتش برای نمایندگی مجلس تایید نشد چندی بعد توانست به مدد حمایت رهبرانقلاب تایید صلاحیتش را برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بگیرد و در کمال ناباوری بسیاری سکان دار ریاست قوه مجریه شود. خدارا چه دیدید.
شاید علی لاریجانی که دو دوره پیاپی رد صلاحیت شده است تا مبادا به میدان پاستور برسد چند صباح دیگر عهده دار کاری بزرگ شد. الخیر فی ما وقع. من اما فکر میکنم علی لاریجانی رد صلاحیت شده به مراتب از علی لاریجانی سیاستمدار به معنای حرفهای اش برای این مملکت مفیدتر خواهد بود. گواه این مدعا همین کتابی است که به تازگی به همت دانشگاه تهران چاپ و منتشر شده است. کتاب حقیقتا تالیف خود علی لاریجانی است. این اتفاق را نباید دست کم گرفت. گفتم که علی لاریجانی جزو معدود سیاستمداران اهل کتاب است.
کم نیستند سیاستمدارانی که پول دادهاند و به اسم آنها کتاب چاپ شده. از شعر و نثر. از تحقیق و پژوهش در حوزه فلسفه و مباحث نظری و ادبیات و طب و نجوم و تاریخ و…الخ. لاریجانی اما کتابی را به رشته تحریر در آورده که حاصل تاملات او در حوزه حکمرانی بوده. با نثر خودش. و مهمتر از همه تلاشی برای پُر کردن جای خالی تئوری در حکمرانی. بیتعارف نظام حاکم پس از قریب به نیم قرن حکمرانی هنوز از حیث تئوریک بلاتکلیف است.
هنوز با این شعار بنیادین که قرار بوده هویت این نظام حکمرانی را تشکیل دهد تکلیفش معلوم نیست: جمهوری اسلامی ایران. هنوز حد و حدود نقش مردم تعیین نشده و درست به همین دلیل است که یک بار انتخاباتی مثل ۸۸ برگزار میکنیم و یک بار انتخاباتی مثل ۱۴۰۰. در نسبت با اسلام هم همین قدر ماجرا مبهم است. هنوز نمیدانیم قرار است اسلام حداکثری را در جامعه پیاده کنیم یا اسلام حداقلی را. به همین دلیل از یک طرف در ماجرای بانکداری به اباحهگری محض روی آوردهایم و از طرف دیگر در قصه حجاب هیچ رقمه حاضر نیستیم کوتاه بیاییم. حتی مفهوم روشنی از ایران به دست نیامدهایم تا مردم بدانند وقتی میگوییم ایران صرفا به حد و حدود مرزی پایبندیم و یا معیارهای دیگری در ذهن داریم.
کتاب «عقل و سکون در حکمرانی» تلاشی است برای دست یافتن به تعریف روشنی از حکمرانی. نویسنده کتاب هم به آراء فلاسفه و متفکران ممتاز غربی توجه دارد و هم از حکمت و ادب فارسی غافل نیست. عدالت و آزادی و توسعه از دغدغههای مهم اوست و با بررسی آراء ابن سینا، علامه طباطبایی و شهید مطهری سعی دارد تعریفی از حکمرانی خوب به دست دهد.
درباره این کتاب نکاتی دارم که بماند به وقتش. یعنی امیدوارم در خبرآنلاین فرصتی فراهم شود تا باحضور تعدادی از اهل فرهنگ و سیاست درباره این کتاب به تفصیل سخن بگوییم. دست به نقد خواندن این کتاب را به اهل سیاست و همه آنها که دغدغه حکمرانی خوب دارند توصیه میکنم و امیدوارم دکتر لاریجانی به این زودیها به ساحت سیاست به معنای جدی و پُرمشغلهاش باز نگردد. دست کم تا وقتی که بتواند جلد دوم این کتاب را روانه بازار کند.