باستانشناسان پس از گذشت حدود سه دهه، کاوش در چشمهعلی ری را از سرگرفتند. آنها در نظر دارند روند تطور فرهنگی جوامع را از دوره نوسنگی تا دوره مس سنگی مطالعه کرده و فرضیهها و نظریههای پیشگفته درباره موضوع انتشار، مهاجرت یا هجوم جوامع غرب ایران به فلات مرکزی را مورد ارزیابی قرار دهند.
همزمان با افتتاح پایگاه پژوهشهای میدانی باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، کاوشهای باستانشناسی در تپه چشمه علی ری به سرپرستی حمیدرضا ولیپور و با همراهی ایمان مصطفیپور، معاون هیأت کاوش، کورش محمدخانی، نگین میری، کامیار عبدی، امیر صادق نقشینه و علی بهادری از اعضای هیأت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، اعضای هیأت کاوش و با مشارکت دانشجویان کارشناسی باستانشناسی ورودی ۱۳۹۹ این دانشگاه به تازگی آغاز شده است.
به گزارش ایسنا، تپه چشمه علی در جنوب تهران در محدوده شهر باستانی ری و در کنار یک چشمه که نام خود را از آن گرفته است، قرار دارد. این تپه در حدود ۷ متر ارتفاع دارد و در کنار بقایای دیوار شهر اسلامی ری که به صورت یک برجستگی صخرهمانند به ارتفاع ۱۵ متر است واقع شده. در حال حاضر تپه چشمه علی با خیابانهای پیرامون و ساختمانهای امروزی احاطه شده است.
حمیدرضا ولیپور، سرپرست هیأت کاوش تپه چشمه علی ری در اینباره توضیح داد: دانشگاه شهید بهشتی طی تفاهم نامهای سه جانبه با پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و اداره کل میراث فرهنگی استان تهران، پایگاه پژوهشهای میدانی باستانشناسی این دانشگاه را در ساختمان مجاور تپه میل تاسیس کرد و برنامهای پنج ساله برای کاوش در تپه چشمه علی شهر ری به اداره کل میراثفرهنگی استان تهران و پژوهشگاه پیشنهاد کرد. این برنامۀ مسئلهمحور در نظر دارد روند تطور فرهنگی جوامع را از دوره نوسنگی تا دوره مس سنگی مطالعه کرده و برخی از فرضیات و نظریات مطروحه در باره دلایل تغییرات فرهنگی در فلات مرکزی ایران و متغیرهای مؤثر بر این فرایند را مورد ارزیابی قرار دهد.
او در تشریح مسئله، اهداف و برنامه پژوهشی در کاوش تپه چشمه علی ری گفت: با توجه به کاوشهای باستانشناختی اشمیت، توالی لایهنگاری از دوره نوسنگی جدید تا دورههای تاریخی و اسلامی در این محوطه به چشم میخورد. در کاوشهای لایهنگاشتی سال ۱۳۷۶، نهشتهای فرهنگی سه دوره نوسنگی جدید، مس سنگی انتقالی و مس سنگی قدیم بهدست آمد و از دورههای میانی و جدید مس سنگی هیچ بافت باستانشناختی شناسایی نشده است. توالی لایهنگاری چشمه علی الگویی از تغییر در طول زمان از دوره نوسنگی جدید تا دوره مس سنگی قدیم ارائه کرد. در لایههای دوره مس سنگی انتقالی، چندین واحد معماری تشخیص داده شد، که شامل سازههای حرارتی و بقایای تدفین بودند. آخرین استقرار پیش از تاریخی در این محوطه، دوره مس سنگی قدیم است که تنها بهوسیله سفال و ابزار سنگی تشخیص داده شد.
سرپرست هیأت کاوش تپه چشمه علی افزود: برنامه مطالعه دوباره مواد چشمه علی به ویژه سفال حاصل از کاوشهای اریخ اشمیت که در دانشگاههای شیکاگو، پنسیلوانیا و هاروارد نگهداری میشود، آشکار کرده است که اشمیت در کاوشهای خود علاوهبر نهشتهای باستانشناختی بهدست آمده از کاوشهای سال ۱۳۷۶، آثار مربوط به دوره مس سنگی میانی و جدید را نیز کاوش کرده است.
ولیپور اظهار کرد: با مطالعه سفالهای این مجموعه، تعداد زیادی سفالهای مراحل میانی و جدید مس سنگی آشکار شد. این مسئله به وضوح نشان میدهد زمانی که اشمیت در دهه ۱۹۳۰ این محوطه را کاوش کرد، نهشتهای مربوط به دورههای فوق وجود داشته است، اما در ۶۰ سال پس از آن لایههای فوقانی این محوطه تخریب شده است، بهطوری که در کاوشهای سال ۱۳۷۶ نشانی از آنها در تپه دیده نشده است. همین مسئله برای بسیاری دیگر از محوطههای دشت تهران که به علت گسترش ساخت و سازهای شهری یا فعالیتهای کشاورزی و صنعتی در معرض تخریب قرار گرفتهاند نیز صدق میکند.
او با بیان اینکه دوره مس سنگی انتقالی که از آن با عناوین مختلفی، چون دوره چشمه علی، دوره فلات قدیم یا فرهنگ سیلک II یاد میشود، در باستانشناسی پیش از تاریخ فلات مرکزی ایران بسیار اهمیت دارد، گفت: برخی از باستانشناسان از جمله دکتر یوسف مجیدزاده معتقدند استقرارهای این دوره در فلات مرکزی ایران با هجوم مردمانی از مناطق غربیتر متروک شده و سپس فرهنگ سیلک III شواهدی از اضمحلال فرهنگهای پیشین و شروع فرهنگی جدید در فلات مرکزی ایران ارائه میدهد. کاوشهای گیرشمن در سیلک و کاوشهای گروه باستانشناسی دانشگاه تهران در دشت قزوین در محوطههای زاغه و قبرستان و یافتههای دیگری که از سایر محوطههای فلات مرکزی ایران نظیر تپه پردیس ورامین به دست آمده است، این دست از نظریات را به چالش کشیده است.
این باستانشناس ادامه داد: کاوش در چشمه علی روی بقایای دوره مس سنگی انتقالی و مس سنگی قدیم (موسوم به سیلک II و III) میتواند مدارکی در باره مسئله انقطاع، گسست یا تداوم و پیوستگی فرهنگهای این دو مرحله از مس سنگی را در اختیار ما قرار دهد؛ بنابراین در یک برنامه پنج ساله در نظر است با کاوش افقی در نهشتهای فرهنگی دو دوره یاد شده، این مسئله را با توجه به مطالعات سبک شناختی روی بقایای معماری، سفال، تدفین و سایر یافتهها بررسی و تحلیل کنیم. ضمنا برای درک فرایندهای تغییر فرهنگی از دوره نوسنگی تا مس سنگی در نظر داریم در سطح دشت امروز و در پایین دست تپه با ایجاد ترانشههایی روند تطور فرهنگی جوامع و تداوم یا گسست فرهنگی از دوره نوسنگی تا مس سنگی را بررسی و مطالعه کنیم.
ولیپور افزود: در نظر است کاوشهای باستانشناختی دانشگاه شهید بهشتی برای چندین سال بر این محوطه متمرکز شود تا مواد فرهنگی حاصل از آن در تحلیل و تفسیر روند تطور فرهنگی جوامع پیش از تاریخی مسکون در این محوطه در ابعاد مختلف زیستی، اجتماعی، اقتصادی و معیشتی بهکار گرفته شود. ضمنا در نظر است فرضیات و نظریات پیشین در باب تنوع و تغییر فرهنگی جوامع دشت ری در دورههای مورد نظر مورد ارزیابی قرار گیرد.
او اضافه کرد: بر این اساس با همسنجی مواد فرهنگی حاصل از کاوشهای اشمیت در این محوطه و قیاس باستانشناختی دادهها و اطلاعات حاصل از پژوهشهای میدانی در فلات مرکزی ایران، در نظر داریم به ارزیابی نظریات پیش گفته درباره موضوع انتشار، مهاجرت یا هجوم جوامع غرب ایران به فلات مرکزی در دورههای عنوان شده یا پیگیری پویاییهای درونزای فرهنگی در این منطقه بپردازیم.
این باستانشناس گفت: این برنامه پژوهشی مورد تأیید شورای پژوهشی پژوهشکده باستانشناسی قرار گرفت و بر مبنای آن مجوز کاوش در این محوطه از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری صادر شد. این کاوشها با حمایت مادی و معنوی دانشگاه شهید بهشتی و با حضور اعضای هیأت علمی گروه باستانشناسی، اعضای هیات کاوش و با مشارکت دانشجویان کارشناسی باستانشناسی ورودی ۱۳۹۹ این دانشگاه تا اواخر آبان ماه سال جاری ادامه خواهد یافت.
بنابر گزارش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، نخستین اشارات غربیان به ری مربوط به جهانگردان سفرنامهنویس انگلیسی همچون جیمز موریه (۱۳۸۶)، رابرت کرپورتر (Porter, ۱۸۲۱–۲۲) و ویلیام اوزلی (Ouseley, ۱۸۲۱) است که در دهههای ۱۸۱۰ و ۱۸۲۰ میلادی هر یک جداگانه از ری بازدید کرده بودند. توجه جدی غربیان به ری به عنوان شهری باستانی به اواخر قرن نوزدهم باز میگردد، زمانی که سفالهای زیبای مینایی و زرینفام آن چشم مجموعهداران خصوصی و غیرخصوصی را خیره ساخت و به مدت چند دهه در مرکز توجه دلالان، مجموعهداران و موزهداران باقی ماند و از همین روی غارت آثار باستانی دوره اسلامی آن ادامه یافت.
نخستین کاوشهای باستانشناختی در ری (مشخصاً در تپه چشمهعلی) به سال ۱۹۱۲ میلادی توسط ژاک دمورگان فرانسوی، سرپرست حفریات فرانسویان در شوش انجام شد که نخستین نمونه از فعالیتهای باستانشناختی فلات مرکزی ایران بوده و سابقه این فعالیتها را به بیش از یک قرن پیش میرساند. اما کاوشها توسط دمورگان رها شد و حفاران غیرمجاز به ترکتازی خویش مشغول ماندند. فردریش زاره، باستانشناس آلمانی از اینکه فرانسویان علیرغم داشتن انحصار کاوشهای باستانشناختی در ایران، ری را در چنگال تخریب و استثمار دلالان محلی رها کرده بودند شکایتمند بود و این دلالان را دزدانی میدانست که باستانشناسی اسلامی را نمایندگی میکردند (Sarre, ۱۹۱۳: ۴۶، نقل از Watson, ۲۰۰۷: ۹).
تپه چشمهعلی مجدداً در سال ۱۹۲۴ توسط دایه (Dayet) کاردار سفارت فرانسه در تهران کاویده شد (Vanden Berghe, ۱۹۵۹: ۱۲۱). پس از گذشت نزدیک به یک دهه، اریش اشمیت کاوشهای باستانشناختی در شهر باستانی ری را در سه فصل در سالهای۱۹۳۶-۱۹۳۳ به انجام رساند که طی آن حدود ۹۰۰ مترمربع از تپه چشمهعلی (شامل لایههای پیش از تاریخی، لایههای اشکانی و گورستان اسلامی در تپه) را با هدف مطالعۀ فرهنگ مسسنگی شناسایی شده در تپه حصار دامغان کاوید (Schmidt, ۱۹۳۵ a,b & ۱۹۳۶) و علاوه بر آن سایر بخشهای ری، چون قلعه گبری، استقرار سلجوقی نزدیک مزار بیبی زبیده، تپه ارگ، نقارهخانه و حتی خارج از ری چال ترخان را نیز کاوش کرد (Treptow, ۲۰۰۷: ۱۸)، اما علیرغم موفق بودن کاوشهای وی، به علت وقوع جنگ جهانی دوم و مرگ ناگهانیاش در ۱۹۶۴ هیچگاه موفق به ارائه کامل نتایج کاوش خویش نشد.
در سال ۱۳۷۶ تپه چشمهعلی به سرپرستی محمدرحیم صراف و حسن فاضلی نشلی دوباره کاوش شد که در نتیجه آن علاوه بر دستیابی به گاهنگاری مطلق، نهشتههای سه دوره نوسنگی جدید، مسسنگی انتقالی و مسسنگی قدیم نیز بهدست آمد (Fazeli Nashli et al. , ۲۰۰۴: ۱۶-۱۷).