«جایگاه ظریف نزد رئیسجمهور (و حتی حاکمیت) آگاهی و تسلط او بر حقوق بینالملل، تجربه ارزشمند در ۸ سال کرسی وزارت خارجه، شناحت گسترده از سازوکار نظام بینالملل در کنار دایره وسیع ارتباطات او با سیاستمداران و دانشمندان علم سیاست، وی را به سیاستمدار بیبدیلی برای رایزنی و لابی در سطح جهان تبدیل کرده است. ظریف سرمایه ارزشمند و تأثیرگذاری در سطح جهان است. تنزل چنین شخصیتی به "پیامرسان به یهودیان جهان" ظلمی در حق او و ایران است.»
پیام اخیر محمد جواد ظریف همچنان در صدر اخبار قرار دارد.
روزنامه اعتماد در یادداشتی به این موضوع پرداخته است: پیام دکتر ظریف به یهودیان جهان از چند منظر قابل توجه و تامل است:
نخست: به طور طبیعی هر اقدامی در جهت ترویج صلح، تسامح و نهادینه کردن جایگزینی فرهنگ نوعدوستی و احترام به اعتقادات و باورهای مردم جهان که در اقصی نقاط کره زمین با اعتقاداتی متفاوت از دیگران زندگی میکنند، شایسته قدردانی است. قرآن کریم برای توصیف این پراکندگی از تعبیر «وجعلناکم شعوبا و قبائل» استفاده کرده. در آیه ۱۳ سوره حجرات (یا أیُّها النّاسُ إِنّا خلقْناکُم مِّن ذکرٍ وأُنثى وجعلْناکُمْ شُعُوبًا وقبائِل لِتعارفُوا إِنّ أکْرمکُمْ عِندالله أتْقاکُمْ إِنّالله علِیمٌ خبِیرٌ) دو واژه «لتعارفوا» و «اتقاکم» دارای بار ارزشی بسیار مهمی هستند که مفسران بدان پرداختهاند. بر اساس تعالیم دین مبین اسلام و برآمده از این آیه اساس برتری و قرب به خداوند «تقوا» است و دیگر آنکه دلیل تنوع نوع بشر آن است که انسانها یکدیگر را بشناسند، به یکدیگر احترام بگذارند و در صلح و صفا در کنار هم زندگی کنند. از این منظر تصور میکنم دکتر ظریف به خاطر ارسال این پیام شایسته تقدیر است. البته کاملا مشخص است که در پیام ظریف پیشینه کاری او در سیاست وجه غالب را داشته و به هیچ وجه نمیتوان پیام را در چارچوب «رسالت الهی» مصلحان دینی تفسیر کرد.
دوم: در برداشتی امروزی پیام دکتر ظریف را میتوان در قالب «دیپلماسی عمومی» گنجاند. به بیان دیگر ظریف با عبور از قالبهای سنتی دیپلماسی که خود یکی از برجستگان در این حوزه است، با تلفیقی از «دینباوری و سیاستورزی» یهودیان جهان را مخاطب قرار داده و از آنان خواسته که از نتانیاهو و صهیونیسم فاصله گرفته و به باورهای اصلی دین یهود بازگردند چرا که «صهیونیسم مهاجم چیزی نیست جز حرکتی سکولار و تجاوزگر که با فریبکاری از یهودیت برای بسط نقشه استعمارگرانه و نژادپرستانهاش، سوءاستفاده میکند.»
دیپلماسی عمومی در دو، سه دهه اخیر و در پرتو سرعت گرفتن روند جهانیشدن وتوسعه و پیشرفت شگفتانگیز فناوری اطلاعات و ارتباطات وسایل ارتباط جمعی علیالخصوص فضای مجازی (سایبری) به ابزاری کارآمد تبدیل شده که از قدرت و تاثیر خارقالعادهای در شکلدهی افکار عمومی، درهم ریختن باورهای سنتی و خلق فرصتهای جدید برای تاثیرگذاری در روابط بینالمللی برخوردار است. جهتدهی افکار عمومی با استفاده از رسانههای تصویری، شنیداری و نوشتاری با سرعت و بردی که در کسری از ثانیه مرزهای بینالمللی را بیهیچ مانعی پشت سر میگذارد، فرهنگها را دگرگون ساخته، بر ارزش و هنجارهای ملی غلبه کرده، ارزشهای نوینی را خلق یا دیکته میکند و... از همین رو رسانه زمینهای را فراهم میکند که دیپلماسی عمومی میتواند با اتکا به آن و انسجام بخشیدن به سیاستهای دولتها بر افکار و اذهان مردم سایر کشورها اثر گذارد. از این منظر دکتر ظریف را شاید در زمره اندک چهرههای سیاسی برشمرد که با شکستن قالبها باورمندان دینی را مخاطب خود قرار داده است.
سوم: من از میزان «برد» و تاثیرگذاری این پیام بر مخاطبان اطلاعی ندارم و قاعدتا نمیتوانم در این باره اظهارنظر کنم. به طور طبیعی سیطره صهیونیسم بر رسانههای تاثیرگذار جهان مانع بزرگی برای رسیدن این پیام به مخاطبان اصلی آن است. روز چهارشنبه جهان شاهد یکی از مهمترین احکام قضایی جهان بود. محکومیت نتانیاهو و گالانت از سوی دیوان بینالمللی کیفری (ICC) و صدور حکم بازداشت این دو به جرم نسل کشی و جنایت علیه بشریت.
با اینکه این حکم مهمترین خبر جهان در روزهای اخیر بود به جرات میتوان گفت هیچ یک از رسانههای تصویری آن را در صدر اخبار خود قرار نداد. ادعا نمیکنم که همه رسانهها را رصد کردهام ولی سنجش رسانهای میتواند جایگاه این رویداد مهم در رسانههای تاثیرگذار جهان را نشان بدهد. از این منظر ظریف در عین اینکه به رسالت خود عمل کرده ولی به طور طبیعی عمل به وظیفه «ملی و میهنی» نیازمند آگاهی از میزان تاثیرگذاری آن است چه آنکه در غیر این صورت و در بهترین حالت باعث ادخال سرور در قلوب باورمندان به مقاومت در مقابل صهیونیسم جهانی است که قطعا هدف ظریف نیز این نبوده است.
چهارم، بر این باورم که با توجه به جایگاه ظریف نزد رییسجمهور (و حتی حاکمیت) آگاهی و تسلط او بر حقوق بینالملل، تجربه ارزشمند در ۸ سال کرسی وزارت خارجه، شناحت گسترده از ساز و کار نظام بینالملل در کنار دایره وسیع ارتباطات او با سیاستمداران و دانشمندان علم سیاست، ظریف را به سیاستمدار بیبدیلی برای رایزنی و لابی در سطح جهان تبدیل کرده است. ظریف سرمایه ارزشمند و تاثیرگذاری در سطح جهان است.
تنزل چنین شخصیتی به «پیامرسان به یهودیان جهان» ظلمی در حق اوو ایران است. شاید بهتر آن بود که ظریف در ماموریتی ولو غیررسمی از سوی رییسجمهور (و یا حتی نظام) مسوولیت رایزنی در سطح بینالمللی و علیالخصوص لابیهای قدرتمند و متنفذ یهودی در جهان را عهدهدار میشد. تردید نباید کرد که یهودیان بسیاری در جهان مخالف سیاستهای جنایتکاران حاکم بر تلآویو هستند. این جمع تاثیرگذار فرصتی بیبدیل برای دیپلماسی غیررسمی کشور هستند که متاسفانه از آن غافلیم یا شاید نگران هجمه نفرت پراکنان داخلی هستیم.
جای دور نرویم؛ کسی نمیتواند در تاثیر خارقالعاده و جهانی که اقدام به ظاهر کوچک دولت آفریقای جنوبی نزد دیوان بینالمللی کیفری انجام داد که نهایتا منجر به محکومیت سران جنایتکار حاکم بر تلآویو شد، تردیدی به خود راه بدهد. رای دیوان بینالمللی کیفری فرصتی بینظیر و شاهراه عظیم فراروی دولتمردان، سیاسیون، فرهیختگان و باورمندان به مقاومت از طریق دیپلماسی و اقناع جهان (و منجمله باورمندان راستین دین یهود) علیه جنایتکاران حاکم بر تلآویو قرار داده است. ظریف و امثال ظریف مردان استفاده بهینه از این فرصتهای بیبدیل هستند.
نویسنده: جاوید قرباناوغلی، دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل سیاست خارجی