bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۳۹۰۲
او يوسف سيمين عذار؛ ما بي تابان انتظار

ويژگی‌ها و آثار انديشه ناب مهدويت(2)

محمد حسين خوشوقت

تاریخ انتشار: ۱۱:۱۰ - ۲۵ تير ۱۳۹۰
 

انديشه ناب مهدويت، بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبينی نسبت به جريان كلی‏ نظام طبيعت و سير تكاملی تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبينی‏ نسبت به پايان كار بشر است.

اميد و آرزوی تحقيق اين نويد كلی جهانی ، در زبان روايات اسلامی‏ ، " انتظار فرج " خوانده و عبادت - بلكه افضل عبادات - شمرده شده است . اصل انتظار فرج از يك‏ اصل كلی اسلامی و قرآنی ديگر استنتاج می‏ شود؛اصل " حرمت يأس از روح‏ الله " ، يعني گناه بودن نا اميدي از لطف و رحمت پروردگار.

مردم مؤمن به عنايات الهی، هرگز و در هيچ شرائطی اميد خويش را از دست نمی ‏دهند و تسليم يأس و نااميدی و بيهوده گرائی نمی‏ شوند.

انتظار فرج
انتظار فرج دوگونه است. انتظاری که سازنده و تعهدآور است و نیرو آفرین و تحرک بخش به گونه ای که می تواند عبادت و حق پرستی شمرده شود، و انتظاری که ویرانگر و اسارت بخش و فلج کننده است و باید آن را نوعی «اباحی گری » به شمار آورد.

این دو نوع برداشت از ظهور مهدی موعود، از دو نوع بینش در باره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی می شود. یکی از این دو شیوه را «ابزاری » و  «دیالکتیکی » می نامند و به شیوه دیگر «انسانی » یا «فطری » می گویند.

کسانی که به شیوه دیالکتیکی می اندیشند، عقیده دارند که در جامعه دو طبقه نو و کهنه وجود دارند که در مقابل هم قرار می گیرند. طبقه کهن یعنی طبقه وابسته به وضع موجود و منتفع از آن چه هست و طبقه نو یعنی طبقه ناراضی از وضع موجود و الهام گیر از ابزار تولیدی جدید که وضع موجود را به زیان خویش می بیند و طرفدار دگرگونی رو بنای اجتماع است. به تعبیر دیگر، نو و کهنه یعنی روشنفکر و تاریک اندیش.

به اعتقاد استاد شهيد مرتضي مطهري، این دو نوع بینش درباره حرکت تکاملی تاریخ، نتیجه دو نوع تلقی از انسان و هویت واقعی او و استعدادهای نهفته اوست. بنابر یکی از این دو تلقی، انسان در ذات خود فاقد شخصیت انسانی است، هیچ امر ماوراء حیوانی در سرشت او نهاده نشده است، هیچ اصالتی در ناحیه ادراکات و بینش ها و یا در ناحیه احساسات و گرایش ها ندارد.

اما بنابر تلقی فطری، انسان موجودی است دارای سرشت الهی، مجهز به فطرتی حق جو و حق طلب، حاکم بر خویشتن و آزاد از جبر طبیعت و جبر محیط و جبر سرشت و جبر سرنوشت.

خصلت اساسی و ویژه انسان که معیار انسانیت اوست و بدون آن از انسانیت فقط نام می ماند و بس، نیروی تسلط و حاکمیت انسان بر نفس خویشتن و قیام علیه بزهکاریهای خود است. روشنی های حیات انسانی در طول تاریخ از همین خصلت ناشی می شود و این خصلت عالی در نظریه ابزاری نادیده گرفته شده است.

از نظر قرآن هر فرعونی موسایی در برابر خود داشته است (لکل فرعون موسی). در این نبرد و ستیزها گاهی حق و گاهی باطل پیروز بوده است، ولی البته این پیروزی ها و شکست ها بستگی به یک سلسله عوامل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی داشته است.

آرمان قیام و انقلاب امام مهدی علیه السلام، یک فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است. این آرمان بزرگ، گذشته از این که الهام بخش و راه گشا به سوی آینده است، آینه بسیار مناسبی است برای شناخت آرمان های اسلامی.

استاد مطهري ، مشخصات انتظار بزرگ مهدوي را به شرح زير بر شمرده است:

1. خوشبینی به آینده بشریت
2. پیروزی نهایی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و استعباد و ظلم و اختناق
3. حکومت واحد جهانی
4. عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند
5. بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروی از فکر و انديشه، و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی
6. حداکثر بهره گیری از مواهب زمین
7. برقراری مساوات کامل میان انسان ها در امر ثروت
8. منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل دزدی، ربا، شراب خواری، خیانت، فريب، آدم کشی و غیره و خالی شدن روان ها از عقده ها و کینه ها
9. منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا و محبت و تعاون
10. سازگاری انسان و طبیعت

انتظار ویرانگر و انتظار سازنده
بنا به اعتقاد مرحوم مطهري، برداشت قشری از مردم از مهدویت و قیام و انقلاب مهدی موعود علیه السلام، این است که صرفا ماهیت انفجاری دارد و آن گاه که صلح به نقطه صفر برسد این انفجار رخ می دهد. پس هر اصلاحی محکوم است زیرا هر اصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست دست غیب ظاهر نمی شود. پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار ترویج و اشاعه فساد است.

و اما در خصوص انتظار سازنده، آن عده از آیات قرآن کریم که ریشه این اندیشه است و در روایات اسلامی بدان ها استناد شده است در جهت عکس برداشت بالاست. از این آیات استفاده می شود که ظهور مهدی موعود حلقه ای است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملا در گروه اهل حق باشد.

سخن در این است که گروه سعادتمندان و گروه اشقیا هر کدام به نهایت کار خود برسند. سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتهی درجه شقاوت برسند.

بنا بر اين اعتقاد راستين فطري و اسلامي، مهدی موعود تحقق بخش ایده آل همه انبیا و اولیا و مردان مبارزه راه حق است.(14)

نتيجه: دولت مهدوي، مبتني بر ساختار امامت
دولت مهدوى عليه السلام، دولتى اخلاقى مبتنى بر ساختار امامت است؛ يعنى امام مهدى (عجل الله فرجه) با تشکيل حکومت جهانى براساس نظام امامت، مديريت جهان را در دست خواهد گرفت و بشر را به سمت کمال مطلوب وتکميل مکارم اخلاقى (حداکثر کمال ورشد اخلاقى) هدايت وراهبرى خواهد کرد وجامعه مرده را زنده ودين مدارى ومعنويت گرايى را احيا خواهد کرد. مشکلات و نارسايى هاى گسترده جوامع - بخصوص در زمينه اخلاق و معنويت - تنها در سايه وجود دولت امام مهدى (عجل الله فرجه) از بين مى رود و به جاى آن ها معنويت، عدالت و عقلانيت حاکم مى شود و جامعه به تکامل، تعالى، تعادل و پيشرفت مى رسد.

دولت اخلاقى امام مهدى، هم خود جامع تمام فضايل و نيکى ها و محاسن اخلاقى است و هم در مقام عمل و اجرا، همه آن ها را در جامعه محقّق مى سازد.

استقرار و تثبيت حکومت حضرت مهدى (عجل الله فرجه) بدين صورت است که آن حضرت بر اساس نظام امامت، پيشوايى و رهبرى دينى - سياسى جهان را برعهده دارد و اين به انتخاب خدا و نصّ دينى و تصريح پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) مى باشد و مردم موظف اند امام زمان خود را بشناسند و از او اطاعت کنند و او را يارى نمايند. البته خواست، بيعت و رضايت مردم در تحقق عملى ولايت آن حضرت نقش مؤثّرى دارد.

ساختار حکومتى آن حضرت نيز براساس الگوى امامت (خلافت) - به خصوص الگوى زمامدارى وحکومت امام على عليه السلام - قابل تحليل وتفسير است. در اين الگو امام در رأس و هرم قدرت دارد وپ س از او وزيران و زمامداران بلاد و کشورها - که به وسيله خود او نصب مى شوند - قرار دارند.

اين حاکمان و واليان، زيرنظر امام عليه السلام اداره کشورها را در دست دارند و از نوعى استقلال هم برخوردار مى باشند. پس از آنان کارگزاران و مأموران مختلف حکومتى (قاضيان، نظاميان، فرماندهان و..) امور مختلف اقتصادى، فرهنگى، سياسى وقضايى را در دست دارند.

امام در اين راستا به عنوان زعيم سياسى - دينى، اختيارات و مسؤوليت هاى گسترده اى براى مديريت و هدايت امور گوناگون مردم بر عهده دارد و وظايف مختلفى مانند حفظ دين، اصلاح مردم، احياى سنّت، اقامه حدود، گسترش عدالت، جهاد، عزل ون صب کارگزاران، توزيع بيت المال، تأمين حقوق و... بر عهده امام است و او ولايت، اختيارات و شؤون مختلفى دارد.

وظايف وکارکردهاى سياسى و اجتماعى دولت مهدوى براى تأمين عدالت، اداره سياسى جهان، قضاوت و داورى، قانون گذارى، تأمين صلح و امنيت واحياى دين و اصلاح امور است. دولت ايشان در تمامى زمينه ها، موفّق وکارآمد بوده وهمه امور سياسى واجتماعى را تحت پوشش قرار خواهد داد.

کارکرد فرهنگى و دينى دولت ايشان در راستاى تربيت دينى مردم، به كمال رساندن مکارم اخلاقى و زدودن آلودگى ها و مفاسد، گسترش واحياى آموزه هاى راستين اسلام ( و نه خرافات و اوهامي به نام اسلام) ، تثبيت آيين توحيد و يکتاپرستى، رشد دانش و علم بشرى، شکوفايى افکار و انديشه ها، رشد و ترقى صنعت و فن آورى وپيشرفت شگفت انگيز در زمينه هاى ارتباطات، اطلاعات واختراعات ديگر است.

بنا بر روايات اسلامي قابل اتكا، کارکرد اقتصادى و عمرانى دولت مهدوى در جهت استفاده صحيح از موهبت هاى طبيعى (گنج ها ومعادن)، عمران و آبادانى شهرها و کشورها، بى نيازى و استغناى مردم، کمک به بدهکاران وفقيران، توزيع عادلانه امکانات و بيت المال، ايجاد اقتصاد سالم، رونق کشاورزى ودامپرورى و... است. دولت ايشان در زمينه اقتصاد وعمران موفقيت هاى کاملى کسب خواهد کرد ودر عين حال بر اخلاقى بودن فعاليت هاى اقتصادى واستفاده صحيح از طبيعت وگسترش عدالت تأکيد خواهد نمود.

همچنين، معنويت، عدالت، عقلانيت و توسعه، انگاره هايى است که دولت مهدوى (عجل الله فرجه) در تمامى زمينه ها و برطبق شاخص ها و معيارهاىي چون بهبود ارتباط فرد با خدى خود؛ توجّه به شايستگى ها، استعدادها و ارزش هاى فردى؛ استفاده صحيح از موهبت هاى الهى؛ روابط دوستانه و صلح آميز با ديگران ،به آنها دست مى يابد.

به علاوه، مهم ترين دستاوردهاى دولت مهدوى عليه السلام در عرصه سياست، استقرار دولت حق و نابودى دولت هاى باطل، گسترش عدالت و ايجاد قسط، تثبيت صلح و امنيت جهانى و رفع اختلاف ها و ستيز ها است.

در زمينه فرهنگ و دين نيز رشد و تعالى اخلاقى ومعنوى مردم و نورانيت جهان، ترويج فضايل اخلاقى و ريشه کن شدن رذايل، حاکميت آيين اسلام و توحيد و يکتاپرستى، جلب رضايت عمومى، توسعه و پيشرفت علم و دانش و شکوفايى انديشه و خرد و ايجاد آرامش روحى و روانى و... در دولت كريمه امام مهدي (عج) به دست خواهد آمد.

بدينسان، بشر پس از قرن ها چشم انتظارى و اميد به اصلاح امور و تحقّق بشارت الهى اما خسته از گندم نمايي ها و جو فروشي هاي مدعيان رنگارنگ، به سعادت و کمال مطلوب نائل خواهد آمد و در پرتو دولت مهدوى، در تمامى جنبه هاى زندگى به رفاه، آسايش، آرامش، صلح و تعالى و تکامل دست خواهد يازيد.

اين جاست كه دل گفته هاي حضرت لسان الغيب، سخن دل هاي پريشان منتظران بي تاب مي شود:

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی، ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی‌ های پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سر زنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

به اميد درك محضر پر نورش!
والسلام
------------------

(1) ابن ابى الحديد معتزلى، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 281.
(2) ر. ک: لطف اللَّه صافى، امامت ومهدويت، ج 2، ص 313.
(3) (وقد تواترت الاخبار واستفاضت عن رسول اللَّه (صلى الله عليه وآله وسلم) بذکر المهدى من اهل بيته وأنّه يملک سبع سنين وأنه يملأ الأرض عدلاً وأن عيسي(عليه السلام)، يخرج فيساعده على قتل الدجال وأنّه يؤمّ هذه الأمّة ويصلّى عيسى خلفه): عبدالعليم عبدالعظيم البستوى، المهدى المنتظر، (مکة: مکتبة المکيّة، 1420)، ج 1، ص 60.
(4) (يظهرُ أميرُ الامَرةِ... السلطانُ المأمولُ الذى تحيّر فى غيبته العقول. وهو التاسعُ من وُلدِک...يظهرُ على الثقلين): لطف اللَّه صافى گلپايگانى، منتخب الاثر، (قم: مؤسسه سيدة معصومه، 1419)، ص 578، ح 2.
(5) (يخرج فى آخر الزمان على رأسه غمامةٌ بيضاء تظلّه من الشمس. فيها ملک ينادى بلسانٍ عربيٍ فصيح: هذا المهدى خليفة اللَّه فاتبعوه): ابى جعفر محمد بن حسن طوسى، امالى، (قم: دار الثقافة، 1414)، ص91؛ على بن عيسى اربلى، کشف الغمه، ج 2، ص 470؛ مقدس شافعى، عقد الدرر، ص 135.
(6) (يجرّد السيف على عاتقه ثمانية أشهر هرجاً..).: محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبة، ص 307، ح 2؛ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 52، ص 361.
(7) (بابى ابن خيرة الاماء (يعنى قائم من ولده) يسومهم خسفاً ويسقيهم بکأس مصبرة ولايعطيهم الا السيف هرجاً)، محمد بن ابراهيم نعمانى، الغيبة، ص 229، ح 11؛ ابراهيم بن محمد ثقفى، الغارات، (قم: مؤسسه دار الکتاب، 1410)، ج 1، ص 9.
(8) سيدشرف الدين حسينى استرآبادى، تأويل الايات الظاهرة، (قم: دفترانتشارات اسلامى، 1409)، ص437.
(9) (الادنى غلاءُ السعر والاکبر المهدى بالسيف): محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 51، ص 59، ح 55.
(10) (هو الثانى عشر منّا يسهل اللَّه له کل عسير...ويبيرُ به کلّ جبّار عنيد ويهلک على يده کلّ شيطان مريد): محمد بن على صدوق، کمال الدين، ج 2، ص 369؛ محمد باقر مجلسى، ج 51، ص 150، ح 2.
(11) (هو الذى يجمع الکلم ويتّمُ النّعَمَ ويحق اللَّه به الحقّ ويزهق الباطل وهو مهديُّکُم المنتظر): احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج 2، ص 60؛ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 37، ص 209.
(12) (اذا قامَ القائم ذَهَبَت دولة الباطل): محمد بن يعقوب کلينى، کافى، ج 8،ص 287، ح 432.
(13) (اليل فى هذا الموضع الثانى، غش امير المؤمنين عليه السلام فى دولته الّتى جرت له عليه... والنهار هو القائم منّا اهل البيت اذا قام غلب دولة الباطل): محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج 51، ص 49، ح 20.
(14) استاد شهيد مرتضي مطهري، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، تهران، صدرا، چاپ دوازدهم، 1371
bato-adv
bato-adv
bato-adv