فرارو- هفتصد و بیست میلیارد دلار رقم کل درآمد دو دولت نهم و دهم بوده است. نگاهی به وضعیت اقتصادی و صنعتی کشور نشان میدهد که هزینه این درآمد نتیجه قابل توجهی را عاید کشور نکرده است. این درحالی است که بخشهایی از دستگاههای نظارتی از سرنوشت برخی از هزینه های دولت اظهار بیاطلاعی میکنند.
در کنار این ابهام شصت و چهار درصد انحراف دولت از بودجه سال 88، پرسش کارآمدی مدیریت در نظام اجرایی را مطرح می کند.
یک فعال سیاسی معتقد است در شرایطی که مدیریت در کشور براساس ضوابط علمی و استاندارد اعمال نگردد، نظارت بر اجرا نیز با مشکل مواجه خواهد شد. حسین کنعانی مقدم معتقد است که مدیران باید بر اساس شایستهسالاری انتخاب شوند و از اعمال لابیهای قدرت و ثروت و قبییله گرایی اجتناب شود.
کنعانیمقدم در گفتگو با خبرنگار فرارو؛ در خصوص مدیریت در کشور، گفت: «امروزه مقوله مدیریت در دنیا یک مقوله کاملا علمی و سیستماتیک است و دانش مدیریت یکی از مسائل مهمی است که باید به آن توجه بکنیم که مدیریتهای ما مدیریتهای علمی و دانشبنیان بشود.»
کنعانیمقدم ادامه داد: «ما باید از مدیریتهای سنتی که عمدتا بر اساس روابط و مبتنی بر قدرت و یا لابیهای مختلف سیاسی و اقتصادی شکل میگرفت پرهیز کنیم تا بتوانیم بر اساس یک مدیریت علمی مبتنی بر ارزشها، مردمسلاری، شایستهسالاری ،تعهد و تعقل بهره بگیریم.»
وی افزود: «اگر ما بخواهیم نظارتی را هم انجام دهیم باید این نظارت را بر مبنای مدیریت علمی پایهگذاری نماییم. وقتی ما شاخصههای مدیریتمان قابلیت تبدیل شاخصهای کیفی به کمی را ندارد و قابل احصا و مقایسه نیست، عملا در نظارت نیز با مشکل مواجه خواهیم شد. از آنجا که مدیران سلیقهای و بر اساس احساسات عمل میکنند، هیچ شاخصهای برای تصمیمگیری باقی نمیماند.»
این فعال سیاسی اصولگرا تصریح کرد: «احتمال دارد در شرایطی که مدیریت علمی حاکم نباشد عدهای خوابنما شوند و بیایند و بگویند من خوابی دیدهام و بر این مبنا چنین تصمیمی گرفتهام.»
کنعانی با بیان اینکه ضوابطی وجود ندارند که دستگاههای نظارتی مدیریت خود بر اساس آن مورد نظارت قرار بگیرد، گفت: «عملا ما در نظارت هم دچار مشکل هستیم. به این خاطر همه دوستانی که در زمینههای مختلف کار میکنند باید توجه کنند که مدیریت حتی در گرایشهای مختلف متفاوت است و یک مدیر سیاسی، اجرایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی باید در شاخههای مختلف مدیریت تحصیل کرده باشند.»
وی ادامه داد: «مدیران کشور باید پایه، اساس و مبانی مدیریت را بدانند و بعد وارد صحنه اجرا شوند، اگر مدیران را فقط بر این مبنای سلیقهای و یا براساس لابیها و روابط بین افراد تعیین کنیم، هم مدیریت ناکارآمد خواهد بود و هم نظارتی را نمیتوان بر این مدیریت اعمال کرد.»
این فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این پرسش که جایگاه قبیلهگرایی را در ناکارآمدی مدیریت چگونه ارزیابی میکنید، گفت: «یکی از انگیزههایی که در حضرت امام انقلاب اسلامی بر علیه رژیم پهلوی مطرح و با آن انقلاب را مدیریت کردند بحث هزار فامیلی و قبیله گرایی و مدیریت شاهنشاهی بود و براین اساس هر کسی هر مجموعهای با خودش همراه میکرد و خودش مبنا بود.»
کنعانی افزود: «قبیلهگرایی ممکن است که در حزب، دولت، یک اداره و وزارتخانه و یا یک استان ایجاد شود. به هر حال سیستم قبیلهگرایی سیستمی است که یک فرد در راس آن قرار دارد و همه ضوابط و روابط، انتخابها و همه چیز را او تعیین کند و عملا یک مدیریت هرمی و از بالا شکل گیرد.»
وی ادامه داد: «حضرت امام با تشکیل قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی و تفکیک قوا یک مدیریت از پایین به بالا را طراحی کردند و هندسه ساختار سیاسی کشور را بر اساس هرم مدیریتی از پایین به بالا شکل دادند. در خیلی از موارد نیز قانون اساسی اختیاراتی برای رهبری در نظر گرفته است که بر اساس مطالبات و خواستهها مردم و مصلحتهای کلان میباشد.»
این فعال سیاسی اصولگرا تصریح کرد: «خود مقام معظم رهبری هم بارها در سخنانشان به این مساله اشاره کردهاند که حتی در تداخلاتی که بین قوا ایجاد میشود، ایشان اعمال نظری خارج از حیطه وظایفشان نمیکنند. اگر ما سیستم مدیریتیمان در دولت بر اساس ضوابط باشد و از سیستم قبیله گرایی پرهیر کنیم، دولت بسیار کار آمد خواهد شد.»
وی ادامه داد: «اگر یک وزیر متناسب با سلیقه خود راهبردها و برنامه وزارت خانه ای را تنظیم کند، ممکن است حتی ساختارهای آن وزارتخانه را تغییر دهد و متناسب با سلیقه خودش دربیاورد در حالی که در همه جای دنیا وزرا مجری برنامههایی هستند که در مجالس تهیه میشود و به دنبال این نیستند که اگر پس از یک دولت دیگر به روی کارآمدهاند ساختارشکنی کنند.»
کنعانی در پاسخ به اینکه آیا سیستم پارلمانی میتواند قبیله گرایی را در مدیریت کشور کم کند: «یکی از خاصیتهای نظام پارلمانی همین است. وقتی ما معتقد به خرد جمعی باشیم و مجلس به عنوان یک خرد جمعی و تصمیمگیری شورایی مد نظر قرار بگیرد، قطعا باید ریاست جمهور به مجلس پاسخگو باشد. رییس قوهمجریه در قبال عملکرد و بودجه باید به مجلس توضیح دهد. مجلس نیز باید بر اجرای قوانین نظارت کند. قطعا میتوان در نظام پارلمانی مشکل دو مرحلهای بودن وضعیت فعلی را حل کرد.»
وی ادامه داد: «مجلس باید بتواند با ارزیابی برنامهها و علمکرد یک مدیر او را تا سطح ریاست جمهوری ارتقا بدهد. رییس جمهوری که برخاسته از مجلس باشد برخاسته از ملت و پاسخگوی مجلس هم خواهد بود. در این صورت رییس قوه مجریه نخواهد توانست بگوید که چون مردم به من رای دادهاند، من تنها باید به مردم پاسخگو باشم.»
کنعانی مقدم در پایان گفت: «این آفات در نظام پارلمانی از بین میرود و ما را از خطر اینکه یک جناحی حاکم به کشور بشود و ساختارها را هم به نفع خود تغییر دهد و همیشه آن جناح در راس قدرت بماند نجات خواهد داد و این در مسیر انتقال قدرت در درون نظام میتواند بسیار موثر باشد.»