سرهنگ "محمد نادربیگی گفت: متهم پس از اعتراف به قتل پدرش شرح ماجرا این گونه بیان کرد که در روز حادثه بر سر نحوه آشپزی با پدرم سر سفره درگیر شدیم که او تلفن همراهم را گرفت و آن را در محلی مخفی کرد که پس از چند ساعت من برای گرفتن موبایلم به او مراجعه کردم که نامبرده به وسیله چاقو آشپزخانه مرا تهدید کرده که در یک زد و خورد من چاقو را از او گرفته و ۳ ضربه به ناحیه پهلوی پدرم وارد کرده و فرار کردم.
اگر جسد پدرم را بعد از قتل مثله کردیم فقط به خاطر این بود که قصد خارج کردن جسد از خانه را داشتیم و نمیدانستیم چطور باید بدون این که همسایه هایمان متوجه شوند این کار را انجام بدهیم.
از چندی پیش دچار مشکلات مالی شده بودم و هیچ راهی برای حل آنها پیدا نمیکردم. سرانجام تصمیم گرفتم به زندگی خود پایان دهم، به همین علت با ۱۵ هزار تومان قرص برنج خریدم. روز جنایت در داخل مغازه نشسته بودم و قصد داشتم با خوردن سم به زندگی خود پایان بدهم که در یک لحظه، زمانی که هیچکس در داخل مغازه حضور نداشت، تصمیم خود را تغییر دادم و تصمیم به کشتن پدرم گرفتم.
و در تحقیقات پلیسی قتل پدرش را انکار کرد، اما با انجام تحقیق از خانواده مقتول مشخص شد صابر حدود چهار سال است از آمریکا به ایران بازگشته و در این مدت اکثر اوقات بیکار بوده و این در حالی است که به مصرف مواد مخدر اعتیاد دارد. پدر صابر که بازنشسته بود، دائم با او بر سر بیکاربودنش درگیر بود.
پس از وصول نتیجه قطعی پزشکی قانونی در پرونده فوت مشکوک و احراز وقوع قتل عمدی، فرزند مقتول با حضور در پلیس آگاهی اعلام کرد ۶ ماه پیش، پدر خود را با کمک مادرش به قتل رسانده است.
زن جوان گفت: من برج ساز هستم و وضع مالی خوبی دارم. چند وقت قبل مرد میانسالی به سراغم آمد و خود را سرهنگ هاشمی افسر آگاهی معرفی کرد. او ادعا کرد که من پدرم را کشتهام و برای اینکه راز این جنایت برملا نشود از من درخواست پول کرد. به من گفت: با صحنهسازی میتوانم برایت پروندهای درست کنم که حتی حکم اعدام برایت صادر شود. از حرفهای مرد میانسال بشدت ترسیدم و در این مدت حدود سه میلیارد تومان به او باج دادم. اما باج خواهیهای او تمامی نداشت دیگر خسته شدهام و میخواهم از او شکایت کنم.
فرمانده انتظامی استان بوشهر گفت: پس از بررسی چند باره مدارک جمعآوری شده و مرور ادله مطرح شده به وسیله کارآگاهان، سرانجام فرزند 19 ساله مقتول به عنوان مظنون اصلی دستگیر شد.
دو سال بعد از قتل پدرم دچار مشکلات روحی-روانی شدم و با قرص خودکشی کردم. اما نجات پیدا کردم. وقتی از بیمارستان مرخص شدم با مهسا که عقد کرده بودیم درد دل کردم و ماجرای قتل پدرم را به او گفتم. اما او امانتدار نبود و این قضیه را به برادرم گفت. به همین خاطر تصمیم گرفتم برادرم را هم بکشم.
از چندی پیش دچار مشکلات عدیده مالی شده بودم و هیچ راهی برای حل آنها پیدا نمیکردم. سرانجام تصمیم گرفتم تا به زندگی خود پایان دهم و به همین علت با ۱۵ هزار تومان اقدام به تهیه سم کردم در روز حادثه در مغازه نشسته بودم و قصد داشتم تا با خوردن سم به زندگی خود پایان دهم که در یک لحظه، زمانیکه هیچکس در مغازه حضور نداشت تصمیم خود را تغییر داده و آنزمان تصمیم به کشتن پدرم گرفتم، اما برای آنکه همه چیز را عادی نشان دهم غذای پدرم را به همراه غذای شریک مغازه و پسرش مسموم کردم تا علت مرگ پدرم را ناشی از مسمومیت غذایی عنوان کنم.
باز هم پای زنی در میان بود
پسری که پدر خود را کشته بود برای فرار از مجازات اقدام به صحنه سازی کرد.
پسري پدر 62 سالهاش را با ضربات مشت و لگد كشت.
مادر و دختر 16 ساله که در جنایتی هولناک پدر خانواده را با 44 ضربه چاقو به قتل رسانده بودند، پس از محاکمه در دادگاه کیفری به قصاص محکوم شدند.