کارگر رستوانی در فشم به ماموران گزارش داد که گونی خونآلودی را پیدا کرده است. وقتی ماموران به محل رفتند، دست و پای یک انسان را در آن پیدا کردند. شکل دست و پا نشان میداد مقتول یک مرد است.
پس از محاکمه متهمان در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران مادر مقتول درخواست قصاص کرد. متهمان نیز از خود دفاع کردند و در پایان جلسه قضات متهم اصلی را به قصاص پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، برای مثله کردن به پرداخت یکدهم دیه کامل انسان و ۴۰ ضربه شلاق و از بابت خرید و نگهداری سلاح گرم به ۱۶ ماه حبس و برای نگهداری فشنگهای شکاری به پرداخت پانزده میلیون ریال جزای نقدی محکوم کردند.
مرد پاکستانی که همکار ایرانی خود را به قتل رسانده است با درخواست اولیای دم مقتول به قصاص محکوم شد.
شب حادثه سر موضوعی باهم بحثمان شد و خواستم از کانکس خارج شوم که او به من فحشهای ناموسی داد و یک لحظه عصبانی شدم با میله آهنی چند ضربه به سرش زدم و اکبر روی زمین افتاد بعد از ترس اینکه ممکن است پس از بلند شدن به من آسیب بزند با بیل هم ضربههایی به سرش زدم و وقتی دیدم تکان نمیخورد وسایلم را جمع و فرار کردم، اما زمانی که من از کانکس خارج میشدم نفس میکشید.
شاهرخ در توضیح ماجرا گفت: روز حادثه در چای او قرص ریختم وقتی بیهوش شد به سرعت به دو مالخر زنگ زدم و آنها هم برای بردن دستگاهها به کارگاه آمدند، اما به یکباره مقتول بیدار شد و میخواست به پلیس خبر دهد که از ترسم با یک میله آهنی چند ضربه به سرش زدم و وقتی روی زمین افتاد به سرعت از کارگاهش فرار کردم.
مهرماه ۹۸ زنی با مراجعه به پلیس از کشف جسد مادرش در خانه خبر داد. وقتی مأموران به خانه پیرزن رفتند، دخترش درباره این حادثه گفت: مادرم در خانهاش تنها زندگی میکرد و به خاطر آسایش او تصمیم گرفتیم برایش پرستار بگیریم. از یک سال قبل تا کنون هم زنی بهعنوان پرستار در خانه مادرم کار میکرد. اما از صبح خبری از مادرم نبود، نگران شدم و به خانهاش رفتم، اما هرچه زنگ زدم در را باز نکرد با کلید یدک در را باز کردم و دیدم مادرم نیمه جان و کبود روی زمین افتاده است.
مأموران در گزارش خود به بازپرس جنایی اعلام کردند: مقتول در حالی پیدا شده بود که دستهایش را از پشت بسته و شالی دور گردنش گره خورده بود و به نظر میرسید که از خانه او سرقت هم شده است.
مأموران در تحقیقات اولیه پی بردند، ضارب پسر جوانی به نام کریم ساکن یکی از روستاهای اطراف تهران بوده که به سحر علاقهمند شده و پس از شنیدن جواب منفی از سوی زن جوان، وی را به قتل رسانده است.
۱۱ سال قبل مردی در جریان یک درگیری زنی را به قتل رساند و به قصاص محکوم شد. در طول این سالها ۸ نفر از اولیای دم مقتول خواهان قصاص شدند و ۴ بار مرد میانسال به پای چوبهدار رفت. اما هر بار با تلاش واحد صلح و سازش مهلت گرفت.
متهم گفت: من و محمود (مقتول) چند سالی است که باهم دوست هستیم و آن روز هم با هم قرار گذاشتیم تا برای شکار به یکی از مناطق جنگلی اطراف تهران برویم. قبل از آن دبه آبی را به عنوان سیبل در فاصله چند ده متری قرار دادیم. ابتدا محمود چند گلوله شلیک کرد و نتوانست به دبه بزند. بعد من اسلحه را گرفتم تا دبه را نشانه بگیرم که به یکباره گلوله به محمود خورد و در دم فوت کرد.
رئیس کل دادگستری استان فارس اظهار داشت: با توجه به اصرار اولیای دم مرحوم رنجبر بر اجرای حکم قصاص و عدم تمایل آنان بر بخشش محکوم، با فراهم شدن مقدمات اجرا مجازات قصاص قاتل شهید رنجبر با حضور اولیای دم راس ساعت ۵:۴۰ صبح امروز در محل وقوع جنایت به اجرا درآمد.
عامل این جنایت مسلحانه در جلسات بازپرسی ضمن اقرار صریح به قتل رئیس وقت دایره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی و مجروح کردن برادر وی گفت: من در زندان به سیدجعفر میگفتم ما همشهری هستیم! چرا هوای مرا نداری و مدام نزد دیگر زندانیان تخریبم میکنی؟ به او گفتم، من از خانواده مقتول رضایت گرفتم و از زندان آزاد شدم، اما تو کار خوبی نکردی که هوای مرا در زندان نداشتی!
حدود ساعت ۳:۳۰ بامداد بیست و سوم اسفند سال ۹۵ بود که اهالی بولوار سازمان آب با مشاهده دود غلیظ و شعلههای آتش که از یک ساختمان آپارتمانی در خیابان شهید اسفندیانی ۱۲ زبانه میکشید، هراسان از خانه هایشان بیرون دویدند.
این حادثه تلخ از تابستان سال ۹۸ و در یکی از روستاهای شهرستان رشتخوار از توابع استان خراسان رضوی هنگامی رخ داد که مرد چوپان با دیدن دست زخمی همسرش، پیگیر ماجرا شد.
با شکایت وی، مرد خیاط خیلی زود بازداشت شد وبه اتهام زنای به عنف با زن متأهل در شعبه هشتم دادگاه کیفری به ریاست قاضی اصغرزاده وبا حضور قاضی توکلی مستشار شعبه هشتم دادگاه کیفری تحت محاکمه قرار گرفت.
رسیدگی به این پرونده از بیستم اردیبهشت سال 96 در پی مرگ کارمند جوان شعبه مؤسسه مالی واعتباری آرمان در شهر کرج شروع شده بود.
12 اسفند سال 94 مرد جوانی در تماس با پلیس از ناپدید شدن برادرش خبر داد و گفت: «ساعتی قبل با برادرم «مهدی» تماس گرفتم که متوجه شدم سوار خودرویش است.درحال حرف زدن به من گفت به خانهاش در غرب تهران میرود. اما متأسفانه ساعاتی بعد متوجه شدم او به خانهاش نرفته و تلفن همراهش را نیز بعد از آخرین تماسمان پاسخ نمیدهد. حالا هم شک ندارم برایش اتفاق تلخی افتاده است.»
گفتوگو با محکوم به قصاصی که پس از ١٧سال آزاد شد.
رئیس کل دادگستری استان تهران گفت:حکم اعدام قاتل «بنیتا» دختر بچهای که در جریان سرقت خودروی والدیناش به طرزدلخراشی جان سپرده بود به مرحله اجرا رسیده اما حکم محکومیت همدستاش نقض شده است.
«شهلا»، «لاله» و تمام دنیای فوتبالی «ناصر»، عنوان گفتوگویی است که در بیست و یکم مردادماه سال ۹۳، با ناصر محمدخانی انجام داده که در بخشی از آن پرسشهایی در رابطه با قتل همسرش و قصاص مرحومه «شهلا جاهد» مطرح شده که او پاسخ داده است؛