یادداشتهایی از پنج نویسنده در بیستوسومین سالگرد درگذشت هوشنگ گلشیری
سال ۱۳۷۹ برای شعر و ادبیات ایران سال نحسی بود، سالی که در بهارش هوشنگ گلشیری درگذشت، در تابستانش احمد شاملو و در پاییزش فریدون مشیری.
روایتی از کتاب آینههای دردار نوشته هوشنگ گلشیری
از نظر گلشیری جهان، داستان است. جهان، کاملا خیال است همچون مردی که پاهای آماسیدهاش را در نهر آبی گذاشته است، با سری افکنده به آب زلال خیره شده است که سرچشمهای نامعلوم دارد و سفری نامعلوم در پیشرو. این نهر، این باریکه آب یا رود، همان تاریخ است که میگذرد و ما اکنونِ خود را پیشرو داریم.
بیش از ۱۹ سال از مرگ گلشیری گذشته است، اما هنوز تاثیر شگرف او بر ادبیات ایران به وضوح دیده میشود. گلشیری با برگزاری جلسات داستان خوانی در بیش از دو دهه توانست نسلی را پرورش دهد به ادبیات به مثابه زندگی، نگاهی جدی داشته باشند.
شهود در شعر و شعر در شهود
سیدعلی صالحی میگوید هوشنگ گلشیری تجربههایش را به نسلهای بعدی انتقال داد، اما احمد شاملو تجربههایش را زیرِ خاک برد.