مگر پاييز نزديك شود تا طبيعت را در تهران احساس كنيم. فرقي نميكند در تجريش يا شوش باشيد، من اما هنگام دنبال كردن اين گزارش در تجريش بودم، خيابان دربند را بالا ميرفتم و هر چند قدم از رهگذري ميپرسيدم آرامگاه ظهيرالدوله كجاست. قبلا آمده بودم؛ اما از يادم رفته بود.
زمستان سال 1390 خبر رسيد آرامگاه ظهيرالدوله تا اطلاع بعدي تعطيل شده است؛ آرامگاهي كه از سالهاي دههي 40 به اين طرف در آن كسي دفن نشده است. فروغ فرخزاد آخرين شاعر و هنرمندي است كه آنجا مدفنش شد. البته به همين راحتي هم نبود كه اجازه بدهند ديگر كسي آنجا به خاك سپرده شود؛ اما سرانجام با رايزنيهايي اين موضوع امكانپذير شد.
علت ممنوعيت بازديد از اين گورستان اعلام نشد، بازگشايي مجدد آنهم در سكوت اتفاق افتاد، برخلاف اعلام خبر تعطيلي كه بازتاب زيادي در سايتهاي اينترنتي و شبكههاي اجتماعي داشت. در اعلام بازگشايي اين گورستان بر كاغذي نوشته بودند تا اول شهريور به خاطر پارهاي از تعميرات باز نيستيم. روي همان كاغذ نوشته بودند، آرامگاه فقط يك روز (پنجشنبه) براي بازديد باز است.
من هم بگويم همينجور شال و كلاه نكنيد، آخ جون ظهيرالدوله! و بعد هم ميانهي هفته ساعتي خلوت را براي رفتن به اين گورستان انتخاب كنيد؛ چون تيرتان به سنگ ميخورد! برخلاف سالهاي گذشته در بازگشايي دوبارهي ظهيرالدوله تجديد نظرهايي صورت گرفته است. دوستداران ادبيات و علاقهمندان هنر فقط پنجشنبهها ميتوانند از ساعت 9 تا 4 - 5 عصر به اين گورستان بروند و از آن ديدن كنند.
آن پنجشنبه من به همراه دوستم كمي بعد از ساعت پنج بعدازظهر رسيديم و با در بستهي آرامگاه روبهرو شديم. از ديوار سركي كشيدم و بعد هم از دور فاتحهاي خوانديم و به سمت جنوب راه افتاديم. يكي چند جوان هم مانند ما رودست خوردند، ايستاده بودند مقابل در بستهي آرامگاه و همينجور با هم حرف ميزدند و گله داشتند كه چرا آرامگاه را تعطيل ميكنند؟
رفيقم ميپرسد غير از فروغ، كداميك از اديبان و هنرمندان در اين گورستان هستند. جواب ميدهم راستش زياد حضور ذهن ندارم؛ اما تا جايي كه خاطرم هست، چهرههايي مانند ملكالشعراي بهار، رهي معيري، ايرج ميرزا، غلامحسين درويش خان، رضا محجوبي، حسين ياحقي، حبيب سماعي، داريوش رفيعي، قمرالملوك وزيري، مشير همايون، حسين تهراني، رشيد ياسمی و حسين مسرور در اين گورستان آرميدهاند. از هر دري حرف ميزنيم و خيابان دربند را ميآييم به سمت ميدان تجريش.
در راه ميگويم اگر اشتباه نكنم، گورستان كنوني ظهيرالدوله روزگاري باغ و خانقاه بوده است. در دورهي قاجار فردي بوده است به نام عليخان ظهيرالدوله كه خانقاهي را بنا مينهد. وقتي هم از دنيا ميرود، در آن ملك شخصي به خاك سپرده ميشود. بعدها رفته رفته به گورستاني بدل ميشود، به آرامگاه هنرمندها. ميگويد پس گورستان ظهيرالدوله يك پرلاشز ايراني است، جواب ميدهم تا حدي به همين نام هم شناخته شده است.