سابقه نشان داده است که نوسانات ناگهانی و شدید افزایشی در نرخ ارز معمولاً با حدس و گمانهای صحیح و غلطی همراه است. اینکه چه کسانی پشت پرده هستند و چه افراد یا ارگانی از این افزایش سود میبرد. اساساً هم دولت در این میان متهم ردیف اول است. همانطور که روز قبل در خصوص طرح یا آن گونه که ذکر شده ایده سه برابر کردن یارانه نقدی از محل فروش ارز با نرخ آزاد مطرح شد و واکنشهایی سریع در پی داشت. اما این مسئله تا چه میتواند صحت داشته باشد؟
به گزارش تابناك روز قبل، انتشار یک خبر با عنوان ایده سه برابر ساختن یارانه نقدی از محل فروش ارز دولتی با نرخ آزاد یا آن گونه که ذکر شده "آزاد سازی نرخ ارز" – که اساساً مشخص نیست به چه منظوری است – سریعاً در خروجی سایر رسانهها قرار گرفت و طبق معمول نمایندگان مجلس اولین کسانی بودند که در مقابل آن واکنش نشان دادند.
خبر از این قرار بود که مابهالتفاوت نرخ ارز مرجع - 1226 تومان- و نرخ بازار آزاد (حدود 2400 تومان) از محل آزادسازی نرخ ارز به مردم پرداخت خواهد شد. به گونه ای که از محل آزادسازی نرخ ارز سهم هر ایرانی از این محل سالیانهبیش ازیک میلیون تومان و ماهیانه حدود90 هزار تومان خواهد بود.
اساساً این خبر نه تایید شد و نه تکذیب و تنها واکنشهایی بود که در انتقاد به آن شکل گرفت و هشدارهایی که در این باره صادر شد. اما این به چه معنی است و آیا یک چنین امری قابل تحقق است یا خیر؟
در اولین قدم آنچه این خبر مبهم و سراسر مشکوک به ذهن متبادر میسازد این است که دولت ارز خود را قرار است با نرخ آزاد در بازار به فروش برساند و مابهالتفاوت آن را در اختیار افراد قرار دهد. آنچه که اصطلاحاً آزاد سازی نرخ ارز خوانده شده و اساساً برداشتی از آزاد سازی نرخ حاملهای انرژی در هدفمندی یارانهها است.
به دو نکته باید توجه کرد: اول آزاد سازی نرخ ارز و دوم مابهالتفاوت فروش. در مورد آزاد سازی باید گفت که اساساً استفاده از این اصطلاح در خصوص نرخ ارز صحیح نیست و شاید منظور همان تک نرخی کردن ارز باشد. اینکه دولت از این پس نرخ ارز مرجع را به کل به فراموشی بسپارد و ارز را با نرخ بازار آزاد به فروش برساند. این کاری است که تا همین جا نیز تا حد زیادی صورت گرفته و جز مواردی معدود اساساً دولت ارز را با نرخی نزدیک به نرخ بازار به فروش میرساند. پس آن چیزی که آزاد سازی نرخ ارز خوانده شده تا همین جا نیز صورت گرفته.
دوم آنکه زمانی بحث از مابهالتفاوت صحیح است که نرخ ارز مرجع هنوز پایدار باشد. زمانی که ارز با نرخ آزاد ارائه شود و به عبارتی تک نرخی شود، بحث از مابهالتفاوت اساساً بی مورد است. ضمن آنکه تا همین جا نیز دولت این مابهالتفاوت موجود میان ارز با نرخ مرجع و نرخ آزاد را از خزانه خود هزینه میکند تا بتواند نرخ ارز را سرکوب کند. در واقع نرخ ارزی که مرجع نام گرفته میزان یارانه ای است که دولت به متقاضیان ارز پرداخت میکرده و میکند و شاید منظور از آزاد سازی نرخ ارز همین باشد که از این پس این یارانه دیگر تعلق نخواهد گرفت.
پس تا اینجا دقیقاً مشخص است که دولت اگر اقدام به فروش ارز با نرخ آزاد کند یارانه ارز را حذف کرده است. این کار برای دولت یک فایده دارد: کم کردن هزینه های مربوط به سرکوب نرخ ارز برای رساندن آن به نرخ مرجع. اگر قرار باشد که دولت این یارانه قطع شده را به افراد پرداخت کند اساساً این اقدام برای دولت فایده ای در بر ندارد. – دقت کنید که افزایش نرخ ارز و پوشش هزینه های دولت و سودی که دولت از این مسیر به دست میآورد اساساً با بحث پرداخت ارز مرجع و مابهالتفاوت حاصل از فروش ارز با نرخ آزاد دو موضوع کاملاً متفاوت است.
با همه این اوصاف هنوز هم ممکن است دولت دست به یک چنین اقدامی بزند و خواهان آن باشد که یارانه ارز مرجع را به مسیری دیگر – یعنی جیب افراد – منتقل کند. در این میان برداشتن یارانه از روی نرخ ارز کاملاً در اختیار دولت است – تصمیم به تک نرخی کردن ارز نیازی به مصوبات مجلس ندارد – اما افزایش میزان یارانه نقدی مستقیماً اجازه مجلس را میطلبد. در نتیجه دست دولت برای این اقدام به شکل کامل باز نیست.
اما در صورت وقوع این امر عملاً چه اتفاقی رخ میدهد؟ اول: کمتر شدن سهم تولید و واردات از منابع کشور، دوم افزایش میزان نقدینگی در جامعه، سوم کاهش بیشتر قدرت پول کشور، چهارم حساسیت بیشتر و ریسک بیشتر بازار پول، پنجم نوسانات شدید تر بازار ارز و ششم احتمال افزایش نوسانات بی منطق در بازار ارز. اینها تبعاتی است که در اولین نگاه میتوان به آنها اشاره کرد و مسلماً این اقدام تبعات گسترده تری را نیز به دنبال دارد.
همانطور که گفته شد، این طرح اساساً به دست دولت به تنهایی نیست که اگر خواهان آن باشد نیز بتواند به شکل خلق الساعه ای آن را اجرا کند. دوم آنکه اساساً فایده ای برای دولت در پی ندارد و از این امر سودی حاصل دولت نمیشود چرا که منابع صرفه جویی شده عملاً درجایی دیگر هزینه خواهند شد –مگر آنکه دولت به دنبال استفاده روانی و جناحی از این امر باشد - و سوم تا همین جا نیز ارز تا حد زیادی آزادسازی شده است – ضمن اینکه باید در این اصطلاح اساساً تجدید نظر کرد.
فضای این روزهای بازار ارز در کشور بسیار مشوش و سردرگم است. طی هفته های اخیر شاهد وقایع و اتفاقات زیادی بودیم که نمود بارز مثال هر دم از این باغ بری میرسد است. اما این فضا نباید به گونه ای هدایت شود که در آن هر نوع خبر و هر نوع اظهار نظری بتواند مسیر افکار و اقدامات را تغییر دهد. ثبات تصمیمات و شفافیت در اتخاذ و اجرای آنها بیش از هر چیز در این فضا ضروری است.