حجت الاسلام علیرضا پناهیان گفت: «قبل از رنسانس معنویت ابزار قدرت بود. بعد از رنسانس، تکنولوژی ابزار قدرت شد و امروزه مجدداً در حال برگشتن به شرایطی هستیم که معنویت ابزار رسیدن به قدرت میشود».
حجت الاسلام علیرضا پناهیان مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها در سوگواره هنر و حماسه که به همت دانشجویان و فارغ التحصیلان هنر دانشگاه تهران برگزار با موضوع «معنویت حماسه ساز و معنویت حماسهسوز» به سخنرانی پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید:
زمانۀ ما، زمانۀ مخالفت با معنویت نیست. در این زمان نمیتوان با معنویت دشمنی کرد. زمانۀ ما زمانۀ تحقیر و توهین به معنویت هم نیست. زمانۀ ما فقط زمانۀ تحریف معنویت است. وقتی فطرت و دلهای مردم دنیا، بعد از مدتی فاصله گرفتن از خدا دلشان برای خدا تنگ شده باشد و خدا را جستجو کند، گرایش به معنویت در سراسر جهان بازار پیدا خواهد کرد. امروزه طبق هر شاخصی که در نظر بگیرید معنویت رونق پیدا کرده است. امروزه دوران دشمنی با معنویت هم طبیعتاً به سر رسیده است. دیگر کسی نمیتواند علیه معنویت سخن بگوید. به نفع هیچ چیزی نمیتوان علیه معنویت اقدام کرد. مردم همه قبول کردهاند که معنویت با علم قابل جمع است و خرافات نیست. بیدلیل یا با دلیل، مردم این مطالب را درک میکنند.
دورۀ ما، دورۀ تحریف معنویت است. در این دوره به معنویت تنوع میبخشند تا در اثر این تنوعبخشی به معنویت، معنویت اصیل فراموش شود. طراحان تحریف معنویت به دنبال ناامید کردن مردم از معنویت هستند؛ همانطور که مردم از تکنولوژی ناامید شدهاند، تا مردم بگویند معنویت هم نمیتواند ما را خوشبخت کند. ولی مطمئناً وقتی بازار مکّارۀ معنویت هم به کار میافتد و محصولات تقلّبی را به بازار میفرستند، باز هم بازی به نفع معنویت ناب تمام خواهد شد. نقش ما این است که این فرآیند را تسریع کنیم و راه رسیدن مردم عالم به معنویت ناب را تسهیل کنیم.
معنویت در حال تحریف شدن است. اینطور نیست که فقط یک جریان عمده مخوف و قدرت پشت سر این تحریف معنویت باشد. بلکه دلهای هریک از ما میتواند کارخانهای برای تولید معنویتهای تحریف شده باشد. استاد تمام تولید معنویتهای قلّابی شیطان رجیم است که با همگان ارتباط دارد.
مصرف زیاد محصولات هنری که به ابتذال روی آوردهاند، معیار تشخیص معنویت نیست. امروزه قدرتمندترین محصولات هنری در خدمت انواع معنویتهای دروغین قرار گرفتهاند. مسألۀ ما، دیگر مسألۀ مبارزه با مادیگرایی نیست. مسألۀ ما، مبارزه با شهوترانی نیست. این مسائل دیگر تعیینکنندهترین عوامل نیستند، به مصرف فراوان این دست مسائل در برخی از طبقات اجتماعی نگاه نکنید. باید به روشی، فهرست مسائل مهمتر را بهدست آورد. مسألۀ آینده ما، مسائل سیاسی، اقتصادی و تکنولوژیکی محض نیست. مسائل فلسفی که دعوای ماتریالیسم و معنویت را مطرح میکردهاند هم مسألۀ اصلی نخواهند بود. مسألۀ آینده بشر، مسألۀ تقابل انواع معنویتهاست.
در جهان امروز، تظاهراتی برای دفاع از دمکراسی شکل نمیگیرد؛ اگرچه علیه دمکراسی ممکن است شکل بگیرد. حتی تظاهرات برای شکم که تظاهراتی بیمایه و بیریشه است نیز تداوم ندارد.
مسألۀ آینده جهان، مسألۀ معنویت است و کسی باید بیاید تا بین این معنویتها داوری نماید و او حتماً امام زمان(عج) خواهد بود. پیامبران الهی نیز مانند داورانی بودهاند که تلاش میکردند زمینه معنویت را اصلاح کنند. در قرآن کریم میفرمایند پیامبران میآیند تا زنجیرها را از دست و پای مردم بردارند.( یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِم؛ اعراف، 157) در روایات و تفاسیر ذکر شده که این زنجیرها، معنویتهای کاذب هستند.(امام باقر(ع): وَ الْأَغْلَالُ مَا کَانُوا یَقُولُونَ مِمَّا لَمْ یَکُونُوا أُمِرُوا بِهِ؛ کافی/1/422، تفسیر المیزان: جمیع احکام و تکالیف شاقهاى که در سایر ادیان و مخصوصا در دین یهود و به دست احبار و ملایان ایشان رخنه پیدا کرده بود) یعنی احکامی است که ادیان دروغین برای مردم درست کردهاند و مردم به نیّت کسب رضای خدا، به اشتباه و انحراف میافتند. اینطور نبوده که مسألۀ پیامبران، همیشه مبارزه کردن با فرعون باشد، چه اینکه فرعون هم یک جهان ماتریالیستی ایجاد نکرده بود بلکه خودش را خدای اعلی میدانست و خودش را جای خدا نشانده بود و به خودش قداست بخشیده بود.( فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى؛نازعات/24)
مسألۀ آینده جهان، مسألۀ معنویت است، به حدی که حتی ممکن است بین عزاداران امام حسین(ع) هم با توجّه به نحلههای فکری مختلف، درگیریهای معنوی بوجود بیاید. از بروز این اختلافها راه فراری نیست؛ چون قدرتطلبان و قدرتپرستهای عالم فهمیدهاند که قدرت در معنویت است و بدون معنویتهای تحریف شده، به هیچ وجه نمیتوان تروریستهای خشن را تربیت کرد.
قبل از رنسانس معنویت ابزار قدرت بود. بعد از رنسانس، تکنولوژی ابزار قدرت شد و امروزه مجدداً در حال برگشتن به شرایطی هستیم که معنویت ابزار رسیدن به قدرت میشود. با این تفاوت که شرایط امروز، شرایط قرون وسطایی نیست. رئیس جمهور قبلی امریکا تلاش کرد جنگهای صلیبی را مجدداً به راه بیاندازد ولی موفق نشد. در آن زمان جنگ دین علیه دین، پا نگرفت ولی امروزه جنگ مذهب علیه مذهب را در منطقه ما راه انداختهاند. این نشان میدهد که دوران ما، دوران معنویت است و قدرتمندان و قدرتپرستان از همین ابزار استفاده میکنند.
واقعاً دیگر تکنولوژی عامل قدرت نیست؛ کما اینکه در جنگ 33 روزه و جنگ غزّه دیده شد. امروزه از معنویت برای رسیدن به قدرت سوءاستفاده میشود و بیشتر هم خواهد شد و نمیتوان با این نگرانی که «از معنویت سوءاستفاده می شود» معنویت را کنار گذاشت. در قرون وسطی هم اشتباه کردند که معنویت را کنار گذاشتند و گفتند علم، حکومت خواهد کرد. از این به بعد طرفین قدرت از معنویت استفاده خواهند کرد. البته ما معتقدیم که دشمنان ما از معنویت، سوءاستفاده خواهند کرد.
البته بعد از رنسانس تا الان هم، جهان یک جهان معنوی بوده است؛ نه جهانی با سرپرستی علم و تکنولوژی و با فلسفههای مختلف مرتبط با علوم تجربی و یا اندیشیدهای وراء معنویت؛ اصلاً چنین خبرهایی نبوده است. در طول این سالها ثابت شده است که یک قدرت معنوی صهیونیستی پشت سر همه قدرتها، اعمال نفوذ میکرده است.
با اعمال نفوذ صهیونیسم بوده که سکولاریسم در جهان رواج پیدا کرده است. سکولاریسم در خدمت آرمانهای معنوی صهیونیسم عمل کرده است. کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و یا ترکیه را نمیتوان کشورهایی سکولار و لائیک دانست؛ همه این کشورها، آرمانهای دینی صهیونیستها را محقق میکنند و در خدمت آن هستند. در مورد اقتصاد جهانی هم صهیونیستها طبق آرمان دینی خودشان تعیین میکند که راه اقتصاد چگونه پیموده شود و پولها کجا هزینه شوند؟ اقتصاد در جهان، کاملاً مذهبی اداره میشود.
آمارهای اقتصادی این واقعیت را نشان میدهد؛ سهامداران عمده از ژاپن تا کانادا و سهامداران همه رسانههای عالم، لابیهای قدرتمندان همه کشورها، در خدمت اهداف دینی صهیونیستها هستند. این مطلب در مذاکرات اخیر ایران در ژنو هم مشخص شد که مسألۀ اصلی برای آنها اسرائیل است، یعنی مسألۀ اصلی سروری اسرائیل بر آنهاست؛ نه ترحّم آنها بر اسرائیل.
جهان، جهان معنویت بوده است ولی با سوءاستفاده از معنویت. معنویت در خدمت قدرت و ابزاری برای قدرتمندان بوده است. بعد از رنسانس، معنویت صهیونیستی قدرت جهان را در دست گرفت ولی بهانه ظاهریاش تکنولوژی بود. الان زمان رقابت نهایی دو جریان عمده معنویت است؛ معنویت ناب اسلامی و معنویت غیراصیلی که با هزار چهره به میدان میآید. امروزه بازار مکارهای برای معنویت درست شده است. چون قدرت در معنویت است، و هر قدرتی را با معنویت میتوان شکست. مردم سرگشتۀ معنویت هستند ولی الگوها و شاخصهایی ندارند که بفهمند معنویت ناب را چگونه از معنویت غیرناب میتوان تشخیص داد.
البته بحث ما در این جلسات، خیلی اجتماعی نیست و بهتر است نگاه فردی به آن داشته باشیم. همه دوست دارند یک خلسۀ معنوی قشنگ در وجود خود داشته باشند و برای این کار باید معنویت ناب را از معنویت غیرناب تشخیص داد.
در نگاه دینی به معنویت، از این زاویه هم میتوان توجّه کرد که وقتی خدا بشر را خلق کرد، دشمنی برای او به نام ابلیس وجود داشت؛ ابلیس یک ماتریالیست نبود که در مقابل یک معناگرا قرار گرفته باشد. ابلیس، یک خداپرست بود که به خدا کاملاً معتقد بود. ابلیس یک موجود معنوی ولی منحرف است. ابلیس، علیه معنویت ناب قیام کرده است. مشکل ابلیس با معنویت ناب بوده است.
در دورهای دیگر با هابیل و قابیل مواجه میشویم. قابیل، کافر نبوده، بلکه اهل عبادت بوده و برای خدا قربانی هم داده اما قربانیاش قبول نشده است. قابیل که ماتریالیست نبوده است.
مخالفین حضرت نوح(ع) و بلکه تمام پیامبر دیگر هم خدا را قبول داشتند، ولی میگفتند: «چرا خدا «شما» را فرستاد؟ ملکی را میفرستاد.»(وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَک؛انعام/8) سخن از نوع معنویتی است که از آن دفاع میکردند.
این موارد نشان میدهد از ابتدای تاریخ، ضدیّت با معنویت مطرح نبوده است. مخالفان پیامبر اکرم(ص) هم به دلیل نوع معنویت غیراصیلی که داشتند، با ایشان مخالفت میکردند. ابوجهل، یکی از معروفترین دشمنان پیامبر اکرم(ص) است. اجداد پیامبر گرامی اسلام(ص) و اجداد ابوجهل با هم در مورد کرَم و فضل و اخلاق و معنویت برای تصاحب پردهداری خانه کعبه رقابت داشتهاند و برای هر دو گروه، خانه کعبه مقدس بوده است و اعمال و مناسکی هم دور کعبه انجام میدادند. میفهمیدند که کعبه، قبلهگاه است. ابرهه به همین دلیل میخواست خانه کعبه را خراب کند که آنجا قبلهگاه بود. ابوجهل نپذیرفت که آن همه زحمت خودش برای کسب اعتبار از دست برده و پیغمبری، به فردی از خانواده دیگری واگذار شود. در مورد اصل خدا و اصل پیغمبری، بحثی نبوده است. به دلیل حسادتها و مسائل شخصی نمیتوانستند معنویت پیامبر اکرم(ص) را بپذیرند.(أن الأخنس بن شریق خلا بأبی جهل، فقال له: یا أبا الحکم، أخبرنى عن محمد صلى اللّه علیه و آله، أصادق هو أم کاذب! فإنه لیس هاهنا من قریش أحد غیرى و غیرک یسمع کلامنا، فقال له أبو جهل: ویحک! و اللّه إنّ محمدا لصادق، و ما کذب محمد قط؛ و لکن إذا ذهب بنو قصىّ باللواء و الحجابة و السّقایة و النّدوة و النبوّة، ما ذا یکون لسائر قریش!؛ أمالی المرتضى، ج2، ص: 265)
در مورد بتپرستی هم توجّه کنیم که باز هم پرستش بوده است ولی پرستشی تحریف شده و اشتباه، پس لائیسیته نبوده است. ثانیاً بتها را خدا نمیدانستهاند، بلکه معتقد بودند بتها، نماینده خدا هستند. بتها را شفیعان خود نزد خدا میدانستند.(وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ؛ یونس/18) اختلاف با بتپرستان هم از انواع نزاع بین معنویتها بوده است.
همه ما در دل خود معنویتی داریم که باید معنویت خود را ناب کنیم. هیچکدام ما، بیخدا نیستیم. مسألۀ ما مذهبیها رسیدن به اخلاص است. اگر به اخلاص برسیم، به لذّت از معنویت ناب خواهیم رسید. کسی از شیطان، بدتر نیست ولی شیطان هم خدا را قبول داشت. ابلیس هم ماتریالیست نبود، ولی لج کرده بود. در تاریخ، قدرتطلبها هم افرادی معنوی هستند. شمربن ذیالجوشن هم که سر مطهر امام حسین(ع) را در دست داشت، میگفت این سر را از من بگیرید، نماز عصرم در حال قضا شدن است. دعوا همیشه سر معنویت بوده است.
گاهی شکل و ظاهر دعوا را عوض کردهاند، گاهی هم انسانها به دعواهای فرعی مشغول شدهاند، ولی اصلیترین نزاعهای حیات بشر، نزاع بر سر معنویت بوده است.
در این جلسات میخواهیم در مورد دو نوع معنویت صحبت کنیم؛ معنویتهای حماسهساز و معنویتهای حماسهسوز. معنویت حماسهساز معنویت نابی است که توسط قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) معرفی میشود. معنویت حماسه سوز، معنویتهای دیگری است که ابلیس رجیم معرفی میکند.
یکی از معنویتهای حماسه سوز، معنویت وهابی است که حماسهگران جهان اسلام را سر میبرد. جلوۀ دیگر همین معنویت، معنویتی است که به طورکلی جنگ و جهاد را انکار میکند و حماسهسوز است.
اگر معنویت حماسهسوز داشته باشی، طبق روایات ممکن است گریه و خشوعت بیشتر هم میشود. کسی بدعت در دین بگذارد، یعنی معنویتی تحریف شده داشته باشد، خشوع و گریه او افزایش مییابد(پیامبر اکرم(ص): مَنْ عَمِلَ فِی بِدْعَةٍ خَلَّاهُ الشَّیْطَانُ وَ الْعِبَادَةَ وَ أَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَ الْبُکَاءَ؛ میزان الحکمه/1751). معنویت حماسهسوز، اخلاق مردم را به گونهای قرار میدهد که متعرض قدرتهای ظالم نشوند. علت اساسی بیدینی بسیاری از جوانانی که دینگریزی میکنند، این است که معنویت غیرسیاسی و حماسهسوز به آنها پیشنهاد شده است.
معنویت حماسهساز، معنویتی است که از آن جوان سرمستی مثل علیاکبر(ع) درست میشود. علیاکبری(ع) که نمازش آنچنان بود و اخلاقش هم آنطور که فرمود «اشبه النَّاس خَلقاً و خُلقاً برسولالله» صفای این معنویت را عشق است. در معنویت حماسهساز، غوغایی است.
خدا بیامرزدش. انسان خوبی است.
البته این یک واقعیته که قدرت طلبان از هر وسیله ای برای رسیدن به قدرت حتی معنویت استفاده بکنن ....
البته این یک واقعیته که قدرت طلبان از هر وسیله ای برای رسیدن به قدرت حتی معنویت استفاده بکنن ....