bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۷۱۸۵۹

نخستین واکنش شمقدری به حواشی لاله

هفته‌نامه «مثلث» در جدید‌ترین شماره خود، در قالب یک پرونده ویژه، حواشی فیلم «لاله» را بررسی کرده و جواد شمقدری رئیس سابق سازمان سینمایی نیز برای نخستین بار طی یادداشتی به این حواشی پاسخ داده است.

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۱۹ آذر ۱۳۹۲
هفته‌نامه «مثلث» در جدید‌ترین شماره خود، در قالب یک پرونده ویژه، حواشی فیلم «لاله» را بررسی کرده و جواد شمقدری رئیس سابق سازمان سینمایی نیز برای نخستین بار طی یادداشتی به این حواشی پاسخ داده است.

در این یادداشت آمده است: «فیلم سینمایی «لاله» (Driver) پرحاشیه‌ترین و جنجال‌برانگیزترین فیلم تاریخ سینمای ایران شده است. تا امروز نیز هر کس که به نوعی در مقام حمله یا دفاع از آن برآمده تنها به بخشی از آن پرداخته است. در این مقال، بدون هیچ پیش‌داوری به مهم‌ترین مطالبی که تا کنون مطرح شده برای یک‌ بار اشاره‌ای شده و توضیح روشنگرانه‌ای ارائه می‌شود تا مخاطبان خود به قضاوت بنشینند و ببینند آیا این همه حاشیه‌سازی مبنایی داشته است یا جنجال برای هیچ بوده است؟!

1- موضوع و محتوای «لاله»: این قصه تلاش دارد نشان دهد دختر ایرانی در چارچوب ضوابط و قوانین کشور، نه‌تنها می‌تواند در رشته ورزشی مورد علاقه خود فعالیت کند که حتی بستر اجتماعی و فرهنگی کشور در مسیری است که می‌تواند در رقابت با مردان به قهرمانی هم برسد. این همان پیامی است که اتهام بی‌اساس زن‌ستیزی، تبعیض جنسیتی و مردسالاری را از چهره نظام و کشور می‌زداید.

نظر مخالفان این است که این قصه در راستای ترویج تحرکات فمینیستی، حریم‌شکنی و قبح‌زدایی اختلاط زنان و مردان است و به نوعی تایید مجددی بر همان اتهام زن‌ستیزی جامعه و نظام ایرانی است‌!

هر دو نظر فوق از زوایایی می‌تواند درست یا غلط باشد. آنچه می‌تواند نقطه پایانی بر پیام کلی فیلم بزند، گرایش و نوع جهت‌گیری و دغدغه‌ای است که فیلمنامه‌نویس و کارگردان دارد که در فضای کلی فیلم حاکم می‌شود و در جان مخاطب رسوخ می‌کند. این ارزیابی نهایی فقط در پایان کار و هنگام نمایش قابل حصول و نتیجه‌گیری است. البته کسانی که کارشناس فیلمنامه و کارگردانی هستند می‌توانند در مراحل بررسی و بازخوانی، تا حدود زیادی جهت‌گیری فیلم را پیش‌بینی کنند اما کسانی که تجربه کافی در خصوص این امر را ندارند ممکن است به ارزیابی غلطی دست یابند.

در واقع این همان دعوایی بود که بین تصویب‌کنندگان و حامیان فیلم و کسانی که تنها بر اساس یک فضاسازی رسانه‌ای به قضاوت خاصی سوق داده شده بودند به وجود آمد و در نهایت هم به کارشناسی مدیران و مسئولان سینمایی کشور اعتماد شد؛ اگرچه بسیار دیر این اتفاق افتاد.

2- کارگردان «لاله» و سوابق وی: آنچه برای همکاری با یک کارگردان یا هنرمند دیگری به عنوان خط قرمز برای نظام مطرح است، نسبت او با کلیت نظام و حکومت است. تنها کسانی که در جبهه ضد انقلاب قرار دارند و دل در گرو آرمان‌ها و ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی ایران ندارند و یا در راستای گروه‌های معاند و برانداز همکاری و فعالیت می‌کنند، به عنوان خط قرمز همکاری ارزیابی می‌شوند. همه افرادی که به نظام و انقلاب ایمان دارند و برای آن تلاش کرده‌اند و دل سوزانده‌اند و در مواردی متحمل هزینه‌هایی شده‌اند، نه‌تنها همکار هستند بلکه نظام باید از آنها پشتیبانی کند و برای تولید آثارشان سرمایه‌گذاری کند.

البته هر انسانی خطاهایی دارد و فیلمسازان نیز از این امر مستثنا نیستند که طبیعی است در بعضی ارزیابی‌ها این خطاها ممکن است منجر به عدم حمایت از فردی در مواردی هم بشود اما هیچ‌کس حق ندارد در جایگاه یک قاضی بلاعزل بنشیند و برای سرنوشت دیگران حکم قطعی و لازم‌الاجرا صادر کند.

آقای نیک‌نژاد کارگردانی است که آثار تولیدی‌اش تا سال 64 که از ایران مهاجرت کرده، همگی آثار ارزشمند و قابل دفاعی است و در همه‌ 30 سال حضورش در هالیوود، در هیچ تحرک و اقدام ضدنظامی حضور نداشته است. ضمن آنکه او به عنوان یک علاقمند به کشور و انقلابش شناخته می‌شده است و با مسلمانان لس‌آنجلس نیز ارتباط و همکاری‌های مدنی خوبی داشته است و انگیزه او از ساخت این فیلم هم چیزی نیست به‌ جز پاسخ به همه یاوه‌گویی‌هایی که او در شبانه‌روز در فضای رسانه‌ای و سینمایی آمریکا شاهد آن بوده است. حتی وی تلاش کرده زیبایی‌های ایران عزیز را در فیلمش بازتاب دهد تا ایران مقتدر و این سرزمین زیبا، عربستان دیگری تلقی نشود.

اتهام بی‌مبنای بعضی سایت‌ها و افراد که وی را فیلمساز پورنوساز جا زده بودند نیز در یکی از دادگاه‌های کشور مردود اعلام شد و اتهام‌زننده به شلاق و توقیف سایتش محکوم شد که البته حکم شلاق با رضایت نیک‌نژاد بخشیده شد.

3- هزینه و بودجه فیلم: شاید قوی‌ترین استدلال مخالفان، بودجه و هزینه بالای فیلم باشد که بلافاصله این سوال مطرح می‌شود که مبنای این سنگین بودن هزینه چیست؟ در کشوری که الان فیلم‌هایی ساخته می‌شود که بودجه آن بالغ بر 30، 50 و 70 میلیارد تومان است، رقم هشت میلیارد تومانی چرا باید زیاد تلقی شود؟ فیلم «راه آبی ابریشم» که در دوره اصلاحات مصوب می‌شود و در دولت نهم فیلمبرداری آن به پایان نمی‌رسد و پس از شش سال بالاخره به جشنواره بیست و نهم فجر می‌رسد، اگر همین الان بخواهد ساخته شود حدود 20 میلیارد تومان هزینه خواهد برد.

باید بپذیریم وقتی ساخت یک فیلم آپارتمانی حدود یک میلیارد تومان هزینه می‌برد، برای ساخت فیلم‌هایی همچون «لاله» که گاه برای گرفتن یک پلان آن ساعت‌ها وقت صرف خواهد شد، به‌ ناچار هزینه بالا می‌رود. اصولا کار در فضای باز و با صحنه‌های پرتحرک و بعضا خطرناک ایجاب می‌کند که هزینه‌های بیشتری پیش‌بینی شود.

ضمن آنکه اقدام درست آن است که بررسی شود هزینه‌ها چگونه و چرا صرف شده است، نه آنکه به اصل هزینه اعتراض شود. البته این فیلم به‌ خاطر همان حواشی‌های ایجاد شده از یک‌ سو در جذب مشارکت برای سرمایه‌گذاری دچار مشکل شد و از سویی منجر به بعضی تزلزل‌ها در تصمیمات و اقدامات تیم اجرایی شد و با افت و خیزهایی همراه گردید که هزینه‌های اضافه‌ای را شاید بر پروژه تحمیل کرده باشد که از عهده همه خارج بوده است و فقط فضای سنگین رسانه‌ای و جو روانی موجود باعث آن گردید.

ممکن است گفته شود اصولا چرا باید فیلمی با پروداکشن سنگین و هزینه‌های بالا ساخته شود؟ پاسخ این پرسش در این مثال ساده مستتر است که «چرا ما به نان و پنیری بسنده نمی‌کنیم!؟»

سینمای ایران نیازمند ساخت فیلم‌هایی است که از آپارتمان‌ها خارج شود و در دیگر عرصه‌های زندگی، فعالیت و اتفاقات اجتماعی و تاریخی حضور یابد. ما نمی‌توانیم از سینمای پیشرفته و ارزشمند یاد کنیم اما در عرصه‌های تاریخی‌، سیاسی‌،‌ ورزشی‌، علمی‌، تخیلی و جنگی فیلم نسازیم. به نظر می‌رسد باید این تنگ‌نظری‌ها را کنار گذاشت و از مسئولان و برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران بخواهیم که به حجم اعتبارات در سینما به‌شدت بیفزایند، نه آنکه وقتی مرجعی، فردی و دستگاهی هم حاضر می‌شود در یک مورد سرمایه‌گذاری خاصی را انجام دهد فریاد اعتراض‌ها بلند شود و کار را به جایی برسانند که آن سرمایه‌گذار از اقدام خود پشیمان شود و در جایگاه متهم و پاسخگویی قرار گیرد.

گاه استدلال مضحکی می‌شود که با بودجه این فیلم می‌شود 10‌ها فیلم سینمایی، مستند و کوتاه ساخت! فارغ از آنکه بخواهیم به این ادعا چند و چون وارد کنیم، چنین ادعایی مانند این است که بگوییم چه نیازی به تونل «نیایش» بود و به‌ جای آن می‌شد هزاران بی‌خانمان را سامان داد و چرا به فریاد آنان نرسیدیم!‌

ضمن آنکه، این نکته را یادآور می‌شوم که ساخت فیلم «لاله» هیچ بودجه‌ای را بر اعتبارات مصوب سینمایی کشور تحمیل نکرد، بلکه تلاش شد منابع اعتباری دیگری طی دو سال اخیر برای سینمای کشور جذب شود تا آن بخش از بودجه سینما که به فیلم «لاله» اختصاص یافت از طریق دیگر جبران شود. بنابراین اعتبار هیچ‌یک از سرفصل فعالیت‌ها، به خاطر فیلم «لاله» دستخوش کاهش نگردید.

در خصوص ارزش‌های دیگر این فیلم همچون زبان انگلیسی آن و دیگر حواشی ایجادشده، در فرصت دیگری شاید مطالبی گفته شود و درخصوص اتفاقات جدید در پروژه «لاله» نیز که منجر به دستور توقف آن شد، در این مقال نمی‌خواهم سخنی بگویم چون معتقدم بیش از آنکه این تصمیمات براساس کارشناسی و دغدغه‌های خداپسندانه باشد، یک واکنش احساسی، عجولانه و ... است که پس از فروکش کردن آن‌، امور بر مدار عقل و منطق قرار خواهد گرفت و «لاله» هم به خط پایان خود خواهد رسید.»
برچسب ها: شمقدری لاله سینما