bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۰۸۸۷۴

(تصاویر) ملاقات با دختر قربانی اسیدپاشی

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۸ - ۰۹ مهر ۱۳۹۳
سیما افشاری قربانی اسید پاشی در شهر دهدشت برای انجام عمل پیوند قرنیه و جراحی پلاستیک و پوست به بیمارستان‌های فارابی و مطهری تهران منتقل شده است.

به گزارش آنا، عصر یکشنبه 30 شهریور که خبر اسیدپاشی به «سیما» دختر دهدشتی در استان کهگیلویه و بویراحمد منتشر شد، دوباره خاطرات روزهای درد و رنج آمنه بهرامی در ذهن تداعی می‌شد. این بار سیما قربانی سوء ظن یک زن بود. او حالا در بیمارستانی در تهران بستری است اما نگران آبرویی است که فکر می‌کند در دهدشت از او برده اند.


طبقه اول اورژانس بیمارستان فارابی، انتهای بخش اورژانس زنان، اتاق شماره 13 «سیما افشاری» 25 ساله بر روی تخت شماره 25 در انتظار است. صورت و دست‎هایش سوخته و چشم های سیاه و زیبایش که حالا به آتش اسید چروکیده و سوخته‌اند اشک آلود می شود.

او از روز حادثه گفت، از لحظه‌ای که خواب بود و با پیام‌های «پری‌سیما» (زن اسیدپاش ) بیدار شد که در پیام‌هایش خطاب به سیما نوشته بود «به خاطر تو تا شهر دهدشت آمده ام... چقدر تو بی معرفت هستی... می خواهم تو را ببینم و...» تصمیم جدی گرفت تا به دیدارش برود و .. 

سیما می گوید: عباس (همسر زن اسیدپاش) دوست برادرم بود که روابط خانوادگی محدودی با ما داشت و چون برادرم راننده آژانس او بود، هر از‌ گاهی به منزل ما رفت و آمد می‌کردند. بخاطر همین رفت و آمدها، همسرش تصور می‌کرد، عباس مرا برای ازدواج انتخاب کرده و دوست دارد. طوری که حدود یکی دو ماه با من تماس تلفنی داشت و هر بار از من می‌پرسید می‌خواهی با شوهرم ازدواج کنی؟ من هر بار تاکید می‌کردم و می‌گفتم «من هیچ ارتباطی با شوهرت ندارم و راجع به من فکرهای اشتباه و قضاوت بیجا نکن و به خانه شوهرت برگرد و به زندگیت ادامه بده، چون از مدتی قبل با همسرش قطع رابطه کرده بود و در منزل پدرش زندگی می‌کرد.»

بغض گلوی سیما را می گیرد ولی می‎گوید: «پری‌سیما» هرروز با من تماس می‌گرفت و به من فحش و ناسزا می‌داد. به مادرم توهین می‌کرد و حتی تهدیدم می‌کرد که می زنمت و می‌کشمت اما من هربار تلفن را قطع می‌کردم و بارها تلفن را به مادر و برادرم می‌دادم تا آنها با وی صحبت کنند اما حرف نمی‌زد تا اینکه روز حادثه لحن صحبت‌هایش با من تغییر کرد و با محبت و مهربانی با من حرف ‌می‌زد. می‌گفت «عزیزم من دوستت دارم، می‌خوام ببنیمت، تو خیلی خوبی، تو خیلی مهربونی...» می گفت «دیگر شوهرش را دوست ندارد و می خواهد با فرد دیگری ازدواج کند، می گفت به خاطر من از همسرش جدا نشده است.»


اشک سیما جاری می‎شود در چشم‌هایی که حالا دیگر سویی ندارد. از او می خواهیم برای بدتر نشدن وضع چشم‌هایش دیگر ماجرای آن روز را ادامه ندهد اما او می گوید: « من گناهی نکرده ام ولی آبرویم را از دست دادم، زیبایی‌ام رفته و سرنوشت و آینده ای ندارم» انگار می خواست بدون اینکه لحظه ای از آن روز ناگفته بماند همه ماجرا را برایمان بازگو کند.

سیما با اشک جاری روی گونه‌های سوخته‌اش ادامه داد: روز حادثه با خودم قرآن به همراه برده بودم و برایش قرآن خواندم. به همان قرآن هم قسم خوردم که رابطه و احساسی نسبت به همسرش ندارم و دارد اشتباه می‌کند. حدود یک ساعت با ملایمت و خوبی با هم گفت‌و گو کردیم. روز حادثه به همراه خاله اش در پارکی در نزدیکی میدان اصلی شهر (میدان امام حسین) با هم دیدار کردیم. پری‌سیما می‌گفت «می خواهم با شوهرم تماس بگیرم تا به همراه خواهر شوهرهام در اینجا حاضر شوند و به من ثابت کنند که با تو رابطه ای نداشته است.» خیلی با پری سیما حرف زدم تا به زندگی با همسرش ادامه بدهد. او گفت «بعد از اینکه شوهرم آمد و مطمئن شدم خبری نیست با وی خواهم رفت. حتی گفت، شب به خانه شما می‌آییم که همه سوء تفاهم ها بر طرف شود.» من هم به او گفتم « امشب ما مهمان داریم اما فردا ظهر ناهار درست می‌کنم با شوهرت به منزل ما بیایید.»


سیما تکرار می‌کند «من ازش خواستم به شوهرش بدبین نباشد و به زندگیش برگردد اما در همین لحظه خاله اش چند بار تذکر داد که پری سیما زودتر کارت را انجام بده، بریم. وقتی پرسیدم منظورت چیه از اینکه هربار تکرار می‌کنی کارش را انجام دهد؟ گفت: می‌خواهم زودتر حرف‌هایتان را تمام کنید تا برویم و درحالی که پری سیما با من حرف می‌زد، خاله اش بی تاب و بی قرار بود.

سیما ادامه می دهد: وقتی عباس شوهر «پری‌سیما» به همراه 3 خواهرش بعد از یک ساعت آمدند، در فاصله‌ای دورتر از ما روی نیمکت نشستند. در همین حین زمانی که پری سیما با دو خواهر شوهر داشت روبوسی و احوالپرسی می‌کرد، یکی از خواهرشوهرها و خاله‌ها مقابل دید مرا گرفتند و یک آن دیدم ماده ‌ای به صورتم پاشیده شد که تمام صورتم سوخت و چشمانم را آتش زد. وقتی با دست صورتم را گرفتم و چرخیدم دوباره اسید را به پشتم پاشید، به طوری که تمام کمرم هم سوخت!


سیما می گوید: حدود 7 الی 8 دقیقه فریاد می زدم و از عباس و پری سیما کمک می خواستم اما چون سوختگی بود هیچ کس نزدیکم نمی شد کسی حتی دست به من نمی زد تمام لباس هایم ذوب شده بود چشمانم پوست بدنم همه اعضا و جوارحم می سوخت تا اینکه عباس مرا در چادری پیچید و به بیمارستان رساند که در همان جا پلیس از او پرسید چه کسی اسید پاشیده و او همسرش را معرفی کرد! پلیس عباس را هم بازداشت کرد و همان شب مرا به بیمارستان طالقانی اهواز منتقل کردند.

برادر بزرگترش داوود می گوید: سیما یک هفته در بیمارستان طالقانی اهواز بستری بود که هیچ نوع رسیدگی به خواهرم نکردند. با این که می‌گفتند بیمارستان سوانح و سوختگی اهواز مجهز به امکانات پیشرفته است اما به خاطر نبود امکانات و عدم رسیدگی پزشک و پرستار مجبور شدم با مسئولیت خود خواهرم به تهران منتقل کنم.


داوود که از عدم رسیدگی پرنسل و دریافت هزینه سنگین بیمارستان طالقانی اهواز ناراحت و عصبانی بود تاکید می‌کند: چشم چپ سیما در ابتدای ورود به بیمارستان اندکی بینایی داشت اما آنقدر تعلل کردند که ممکن است آسیب دیده باشد. بیمارستان اهواز اجازه ترخیص بیمار را نمی‌داد و بخاطر همین هم هزینه 4میلیون و 680هزار تومان از ما برای بستری دریافت کردند و حتی با اینکه بیمه تامین اجتماعی هم داشتیم اما در هنگام پرداخت وجه آن را قبول نکردند که مجبور شدم از دوست و آشنا پولی برای ترخیص قرض بگیرم. انگار نمی‌خواستند سیما را از بیمارستان خارج کنیم و هربار سنگی جلوی پای ما می انداختند.


سیما با ناراحتی صحبت‌های برادرش را قطع می‌کند می گوید: ما وضع مالی مناسبی نداریم. مادرم سرطان معده و مری دارد. حتی هزینه های درمان سرطان مادرم را به زور تهیه می‌کنیم. برادر سیما از رسیدگی و مراقبت کادر درمانی بیمارستان فارابی تهران بسیار ابراز رضایت می کند. می گوید: حتی اگر خواهرم در این بیمارستان دو چشم خود را هم از دست دهد، بازهم از این بیمارستان و پرسنلش راضی و سپاسگزارم.


داود می‌گوید: در این بیمارستان خیلی به خواهرم رسیدگی می‌کنند به طوری که حتی برای تشکیل پرونده هم خود پرسنل اقدام کردند و اجازه ندادند ما به هیچ چیزی دست بزنیم. در حالی که در اهواز هر روز خواهرم را پیش متخصص چشم می‌بردم و با ریختن یک قطره می‌گفت ببرید فردا بیمار را بیاورید.

سیما گفته های برادرش را تایید می‎کند: «از وقتی به تهران آمدم حالم بهتر است. تاحدی که الان می‌توانم هاله و سایه‌ای از صورت شما(خطاب به خبرنگار) را ببنیم در حالی که آنجا اینطور نبود.


سیما گفت: تنها منبع درآمد خانواده ما کار برادرم در آژانس است و حالا هم از مردم برای درمان من پول قرض گرفته است. نمی‌دانم چطور باید از پس این هزینه های سنگین بستری و درمان برآییم!

از داوود می پرسیم چطور می خواهید هزینه های درمان سیما را تهیه کنید، پاسخ می دهد:مجبورم کلیه ام را بفروشم. یک پیکان هم که ابزار کار و تامین معاش خانواده است و یک خانه کلنگی در دهدشت داریم، می‌فروشیم تا خواهرم درمان شود.


برادر سیما گفت: من به سختی ذره ذره آبرو برای خود و خانواده ام جمع کردم، در حالی که اینها با این اتفاق تمام آبروی ما را تخریب کردند و حتی نیروهای انتظامی با اینکه از خواهر من بازجویی به عمل نیاورده بود در گفتگو با برخی رسانه ها اعلام کرده بود که خواهر من باهمسر آن خانم رابطه داشته و او هم به قصد انتقام این کار را انجام داده است. در حالی که حتی اگر چنین گفته های نادرست هم صحت داشت بازهم حق خواهر من مجازات شخصی آنان نبود. این مملکت قانون و مقررات برای مجازات دارد و نباید مردم خود پس از قضاوت حکم را اجرا کنند.

ناهید خواهر سیما،اینبار می گوید: رسانه ها و مردم شهر با آبروی ما بازی میکنند و ما از مقامات قضایی می خواهیم به این پرونده رسیدگی کنند تا در آینده زنان و دختران شهر ما امنیت اجتماعی داشته باشند. چون اگر قانون به این ماجرا رسیدگی نکند این رفتار در بین برخی زنان نیز نهادینه می‌شود و آنان نیز یاد می گیرند، چون دریافته اند که با اسید پاشی مبارزه و مقابله نمی شود.


خواهر سیما، خواستار اجرای اشد مجازات برای زن مجرم می شود و می‌گوید؛ چرا دادسرا آنقدر زود و با قید وثیقه خاله مجرم را آزاد کرده است وقتی در گذشته نیز سابقه اسید پاشی در این خانواده وجود داشته است و اگر با این رفتار اشتباه برخورد قانونی صورت نگیرد در بین سایر زنان کشور نیز رواج خواهد یافت.

حرفهای همه که تمام شد، سیما گریه هایش شدت بیشتری می گیرد. خطاب به ما می گوید: زیبایی چهره و چشم‌هایم، سرنوشت و آینده و جوانی ام را از من گرفتند و من بی گناه قربانی یک سوءظن اشتباه و قضاوت نادرست شدم. خود زن به من گفت که همسرش را دیگر دوست ندارد خودم دیدم که از وقتی آمد با مرد دیگری تماس تلفنی داشت حتی بعد از اسیدپاشی با یک موتوری در انتظارش بود و از صحنه دورش کرد. در حال خداحافظی از خانواده سیما بودم که صدایم کرد و دستم را گرفت و گفت مردم شهر با ابروی من بازی می کنند حالا با چه رویی به آن شهر برگردم. بخاطر همین باید بلایی که برسر من آورده بر سرش بیاورم و همانطور که زجر و عذابم داد باید برای خودش نیز تکرار شود حتی باید خون هایی که تا این لحظه از بدن من خارج شده و دردهایی که در تن و بدنم حس کردم او هم لمس کند.


محمدسلیمانی پزشک معالج سیما می گوید: بیمار در اثر اسیدپاشی دچار سوختگی شدید به ویژه در ناحیه چشم‌ها شده است که البته چشم راست وضعیت نسبتا بهتری نسبت به چشم چپ دارد و ممکن است در آینده دید چشم راست بهبود یابد.

او سخن پزشکان و روساء بیمارستان‌ طالقانی اهواز مبنی بر تخلیه کامل چشم چپ سیما در لحظات اول را رد می‌کند و می گوید: چشم چپ بیمار دچار سوختگی شدیدی در ناحیه قرنیه و آب مروارید شده است اما هنوز تخلیه نشده بود و فقط عروق خون‌رسان به چشم بسیار آسیب دیده است به طوری که خون به چشم نمی‌رسیده و باتوجه به اینکه چشم و مغز جزو اعضایی از بدن هستند که به سختی خود را ترمیم می‌کنند روز دوشنبه اولین عمل بر روی چشم سیما انجام شد.

متخصص چشم سیما، به او نسبت به بهبود سلامتی امیدواری می‌دهد و گفت: خوشبختانه طبق انتظارات پزشکان نتیجه عمل چشم سیما مثبت و مطلوب ارزیابی شده است اما باید منتظر ماند تا ببینیم شانس برگرداندن بافت‌های آسیب دیده چشم تا چه حد امکان پذیر است.


دکتر سلیمانی برای خانواده سیما به طور شفاف روند عمل را توضیح می‌دهد و تاکید می‌کند: سعی کردیم بافت‌های پرعروق چشم را از قسمت پشت به جلو و در نواحی بسیار آسیب دیده که کمبود خون رسانی دارد، منتقل کنیم بر همین اساس یک لایه از پیوند پرده جنینی را بر روی چشم چپ سیما قرار دادیم و چشم راست نیز با استفاده از دارو تحت کنترل و درمان است.

  • عکس ها از فرهاد کبرکوهیان
برچسب ها: قربانی دختر سیما
ناشناس
United Arab Emirates
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
تو رو خدا اونایی که بضاعت و توانایی مالی کافی دارن به این خانواده کمک کنن که بیرحمانه زندگیشون اسایششون و دخترشون نابود شد
سحر
United States of America
۱۶:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
خواهشا يه شماره حساب معرفي كنيد كه شايد با كمك مالي بتونييم دردي هرچند ناچيز از اين خانواده كم كنيم...برادر بيچاره با كار تو آژانس چطور ميخواد هزينه درمان خواهر و مادرشو تامين كنه...
ناشناس
United Arab Emirates
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
زیبایی این دختر با وجود سوختگی شدید کاملا مشهوده. متاسفم و امیدوارم بینایی و سلامتی و زیباییشو دوباره به دست بیاره و بیشتر مراقب خودش باشه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
لعنت به اسید پاش
ولی این را هم در نظر بگیرید که چرا یک نامحرم به گفته خود این خانوم به خانه شان تردد داشته
شاید اگر فرهنگ ایرانی اسلامی رعایت میشد این اتفاق براش نمی افتاد
جاوید
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
هر دو مقصر هستند و هر دو هم از طرف خدا عذاب میبینن.دروغ گفتن چقدر راحت شده.
انتشار یافته: ۵۴
فرجاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
خیلی زجر آوره
فاطیما
Hong Kong
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
درکت میکنم عزیزم چون برای خودمم این اتفاق افتاده ازخدا میخوام هرچه زودتربهبودپیداکنه
ناشناس
United Arab Emirates
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
بله ولی ایشون خودش هم مقصر بوده!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
امان از دست اين جانور دو پا...

اللهم الشف كل مريض به حق محمد و آل محمد
ناشناس
Germany
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
شخص و خانواده مذکور خودشون توی گسترش این قبیل رفتارهای جانور دو پا کاملا سهیمند.
ناشناس
France
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
لعنت به اسید پاش...
ناشناس
Germany
۱۵:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
کافیست اسید پاش را دقیقا با روش و کردار خودش با همان نوع اسید قصاص کرده و حتی زمانی که طول کشیده تا مصدوم به پزشک رسانده شود و نوع برخورد درمانی عینا با وی تکرار گردد.
اگر این کار انجام شود گام موثری در جلوگیری از این نوع وحشیگری متداول شده برداشته میشود
رضا
Japan
۱۳:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
برای چندمین بار می بینیم و می خوانیم...
چقدر دردناک و زجرآور است
چرا تنبیه مشابه انجام نمیشود...
اگر دور از انسانیت است پس اعدام نکنید و اگر نیست باید...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
کی این قضیه اسیدپاشی میخواد تموم شه؟ بسه دیگه!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
این چندمین بار است که چنین عمل کثیف و حیوانی تکرار می شود. باید مجازات بسیار سنگینی برای اسید پاشی اجرا شود نظیر اعدام! تا دیگر کسی به فکرش هم خطور نکند!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
امید وارم بهبودی پیدا کنی
دلم خیلی سوخت
به نظر من اقداماتی برای کمک به این دختر باید انجام بشه و حساب بانکی مطمعنی داده بشه و بهترین درمانها براش انجام بشه
اون زن هم باید به مجازاتش برسه و تمام همدست هاش که بفهمن که مملکت قانون و مجری قانون داره
ناشناس
United Arab Emirates
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
البته مملکت مجری و قانون داره، اما اگه این دختر هم کمی وجدان داشت به هم نوعش خیانت نمیکرد.
فرارو فیلتر نکن
قاضی
Finland
۱۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
محکوم می کنم به اینکه هر سال یکقطره اسید روی یک نقطه از صورت اسید پاش ریجته شود چشم راست نقطه اول ونقاط دیگر به انتخاب خودش
ناشناس
United Arab Emirates
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
نمیشه کاری کرد که اسید به راحتی در دسترس نباشد؟
زهره
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
تو گزارش اولی که فرارو منتشر کرده بود نوشته بود که سیما با شوهر اون زن در ارتباط بوده و حتی تعدادی از کاربران هم کامنت گذاشته بودن که این اتفاق حق سیما بوده.اما حالا میبینم که دختر بیجاره اصلا گناهی نداشته و قربانی شده. گاهی چقد زود قضاوت میکنیم. امیدوارم خدا خودش کمکش کنه.
پونه
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
حق با شماست گزارش قبلی با گزارش فعلی خبلی تناقض دارد.
اسکندری
United States of America
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
فقط قصاص چاره ساز است و اگر دفعه قبل هم اسید پاش قصاص می شد دوباره این فاجعه رخ نمی داد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
نه. چاره ساز نیست و فقط مصیبت رو بیشتر میکنه. به نظرم تمام هزینه های درمان قربانی باید توسط دولت پرداخت بشه و تمام عوامل اسیدپاشی اعم از عامل، آمر، همکار، مباشر، فراری دهنده با موتور و ... باید به حبس ابد در کنار جانیان خطرناک بدون حق بخشش یا مرخصی محکوم بشن و تمام اموالشان هم مصادره شود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
تا این جانیان اسد پاشی که از داعشی ها بیرحم ترند قصاص بمثل نشن مایه عبرت دیگران نمیشود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
بابا چرا دولت ی فکر اساسی برای این مجرما نمی کنه هی تکرار دیگه توی خیابون زندگیمون شده سراسر ترس تورو خدا ی فکری بکنید آرامش میخواهیم آرامش
ناشناس
Germany
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
اسید پاش را باید انداخت تو استخر اسید.
نسرین
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
بسیار اندوهناک است دختری در اوج جوانی وزیبایی قربانی چنین انسانهای احمقی شود که قلبهایشان تیره وار است.وجز انتقام چیزی نمیبینند.چرا درمقابل این اعمال وحشیانه از سوی مقامامات قوانین سختی اعمال نمی شود که دیگر شاهد این وحشی گری ها نباشیم .این خانواده رنجدیده باید حمایت شوند
آرش
Germany
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
دختر خانم با اینکه با اسید سوزوندنش هنوز خوشگله! و زن حقیر داستان ما بدجوری این موضوع براش عقده شده بوده. اما از طرف دیگه عرضه هیچ رقابتی رو در خودش نمیدیده جز پاک کردن صورت مساله با اسید.
البرز
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
اصلا چرا باید زنی که شوهر دارد به زن یا دختر دیگری حسادت کند؟نقش مرد این میان چیه؟
فضول
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
از اختمال نازایی زن و خواستگاری در پارک صخبتی نشد.
شیدا
United States of America
۱۵:۲۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
چندوقت پیش که خیر یه چی دیگه بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
برای اینکه هم اش چر ت و پرت بوده. این بنده خدا بخاطر اون اخبار باید اعاده حیثیت کنه از نیروی انتظامی
فضول
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
در گزارش اولی که خودتان منتشر کردید نوشتید که زن اسید پاش سر گردان می دویده الان جریان موتور سوار چیه؟
fdkhdldk
United States of America
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
سلام
تا کجا
خدا لعنت کنه ....
به چه حقی شک می کنیم و آینده یک انسان تباه میکنیم ....
باید مسئولین خیلی جددددددددددددی برخورد کنند جدددددددددددددددی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
اگر اولین بار که این اتفاق افتاد برای امنه مجرم رو با اسید قصاص میکردن الان با پدیده اسید پاشی روبرو نمیشدیم.دقت کنید اول پسرا هدفشون اسید پاشی روی دختر بود الان زن با دختر ، بترسید وقتی دخترا به پسرا اسید بپاشن
ناشناس
Germany
۱۵:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
خب اشکال از خود آمنه بود که بخشیدش
مردم ما هم فراموشکارند و هم عبرت نگیر !!
بقول شاعر :
ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستمکاری بود بر گوسپندان

خب اگر بار اول قصاص میشد و قانون سخت میگرفت و اقدام میشد الان شاهد این افتضاحات در کشور که توش فقط ادعا مثل نقل و نبات فراوونه نبودیم !
باران
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
به این ترتیب خاله و یکی از خواهر شوهر ها با متهم همکاری کردند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
قصه اول باور پذیر تر بود.دومی تناقض دارد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
چون تو دوس داري اولي رو باور كني!!
ناشناس
Germany
۱۵:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
همینجوری یه چیزی بپرون؟
تناقض توی چی داره؟
این که واقعی تر و البته مستند هست
ضمنا
اگر خبر اول رو میخوندی و یادت میموند متوجه بودی که توش هزار جور نظر و حدس و گمان و طرفداری نابجا حتی از اون وحشی نادان هم شده بود !!
اینه اون عمق درک و فهم گروهی پر مدعا از واقعیات اجتماعی !!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
قصه چه فرقی داره.واقعیت تلخو قبول کن که میبینی.جایی برای بحث و منطق نذاشتیم تو صورت هم اسید میپاشیم
ناشناس
Tajikistan
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
جدا کاری که حیوانات در حق هم نوعشان نمیکنند انسان نماها انجام میدهند
اورانیوم غنی شده
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
بعضیا فقط حیوانات ناطق هستن.........همین و بس!
mani
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
این اسید پاش های حیوون رو باید زجرکش کرد تا درس عبرت بشن.
والا باز هم همین آش و همین کاسه ست !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
سوال اینه
چرا؟
اینهمه بی رحمی از کجا نشات میگیره ؟
چرا برای یکبار این مسئله ریشه ای بررسی و رفع نمیشه ؟تا کی سکوت . تا کی قصاص . تا کی قربانی شدن یه دختر بیگناه ؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
خدا بانی و مسببش را لعنت کند که از سر هیجان و غضب با این دختر ک چه نکرده است
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
اگه مملکت قانون داره باید خیلی محکم و قاطع با این مسئله برخورد بشه.
باید نتیجه محاکمه این زن و خاله اش در رسانه ها پخش بشه تا دیگه کسی جرات نکنه دست به چنین کارهای کثیفی بزنه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
رفت وامد خانوادگی تعربف دارد اقای نور محمد تنهایی می رفته منزل همکارش که خواهر جوان وزیبایی دارد به این میگن رفت وامد خانوادگی؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
پر از تناقض است. بهتر نیست اول مطمئن شوید بعد انتشار دهید. اگر واقعا چیزی بین دختر و شوهر نبوده چرا باید با زن طرف قرار بزاره و توضیح بده. خواهر شوهرا که اول داشتن خواستگاری میکردن پس چی شد یا زن اول روبوسی میکنن. دختر در حال سوختن چطوری متوجه موتور سوار شده. چقدر دروغ. نه عزیزم یه کارایی داشتی میکردی حالا که نگران آبروت توی شهر شدی. قصه رو عوض نکن. نمیگم حقت بوده ولی خودتون هم حتما درصدی مقصر هستید.
ناشناس
United Arab Emirates
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
چقدر تناقض در روایت هس! قبلا نوشتید خواستگاری در پارک بوده و زنه نازا بوده و خلاصه طوری نوشتید که همه دلشون برا زن اول سوخت.
الان اما اینارو که خوندم انگار دختره بیگناهه-زنه دیوانه بوده!
الله اعلم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
حالا اونهايي كه اومده بودن پيغام گذاشتن كه اين خانم حقش بوده چون شوهردزده!!!! خجالت بكشن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
در جامعه ای که ارزشهای انسانی و اخلافی رو به زوال باشه نتیجه ای جز این انتظار نمی ره . در جامعه ای که همه به همدیگه سوء ظن داشته باشن و در فکر انتقام گرفتن باشن و رحم و مروت جایی نداشته باشه بهتر از این نمیشه
حتی اگر این خانم با اون اقا هم ارتباط داشت نباید مورد چنین جنایتی قرار می گرفت تا کی باید زنان قربانیان همیشگی باشند واقعا باعث تاسف که زنان به هموجنس خودشون هم رحم نمی کنند
جهل و ناآگاهی در کنار عقده و حقارت میشه این
شیدا
United States of America
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
این چه طرز اطلاع رسانیه؟خبر اولی درسته یا دومی؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
اللهم الشف كل مريض به حق محمد و آل محمد ضمنا چرا مردم ابنقدر بي عقلند كه بدترين راه را انتخاب مي كنند ايا راه ديگري نيست يك جايي مانند صدا و سيما لطف كند برنامه اي با حضور متخصصان ذيربط برگزار كند و .... شايد همه راهنمايي شوند