bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۱۸۴۷۱
مزدک دانشور در گفتگو با فرارو تحلیل کرد

چاه ویلِ طرح تحول سلامت

اجرای طرح تحول نظام سلامت کشور یک‌سال پیش آغاز شد. بندهای مختلف این طرح به‌طور کلی تلاشی برای بهبود کیفیت سلامت در جامعه بوده و هست. این اهداف تا کنون در بخش‌هایی عملی شده و به اجرا در آمده است. بسیاری از منتقدان اما نقدهایی بر این طرح دارند و بازنگری در آن را تاکید می‌کنند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ - ۱۳ دی ۱۳۹۳
فرارو- اجرای طرح تحول نظام سلامت کشور یک‌سال پیش آغاز شد. بندهای مختلف این طرح به‌طور کلی تلاشی برای بهبود کیفیت سلامت در جامعه ایران بوده و هست. این اهداف تاکنون در بخش‌هایی عملی شده و به اجرا در آمده است. بسیاری از منتقدان اما نقدهایی بر این طرح دارند و ضرورت بازنگری در آن را هشدار می‌دهند.

دکتر مزدک دانشور، انسان‌شناس پزشکی و عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی انجمن جامعه‌شناسی ایران در گفتگو با فرارو، معتقد است: به رغم تخصیص بودجه‌‌های کلان (حدود پنج هزار میلیارد تومان) برای طرح تحول سلامت، در این طرح، همچون طرح مسکن مهر، به مسایل تبلیغی و سطحی بیشتر توجه شد تا مسایل عمقی و ریشه‌ای.

در ادامه گفتگوی فرارو با مزدک دانشور را می‌خوانید.

- ما شاهد هستیم که در یکسالهٔ اخیر طرحی به نام طرح تحول سلامت اجرا شده است. می‌خواهیم بدانیم که از نظر شما آیا این طرح به سلامت مردم کمک خواهد کرد؟

اجازه بدهید ابتدا از تعریف سلامت آغاز کنم. در افواه عمومی‌گاه سلامت و بیماری در مقابل یکدیگر به کار می‌رود ولی در متون تخصصی و در نزد کارگزاران بهداشت و درمان، سلامت به معنای نبود بیماری نیست، بلکه به معنای رفاه جسمی، روانی و البته اجتماعی است. به هر حال اگر بر باور‌های عمومی مردم بایستیم و با دیدی تقلیل گرایانه، بیمار نشدن را سلامت فرض کنیم، باید دید که چه عواملی بیماری را حاصل می‌کند.

سلامت محیط زیست
اولین این عوامل محیط زیست افراد است. هوایی که آن‌ها تنفس می‌کنند از جمله مهم‌ترین عوامل بیماری‌زا می‌تواند به حساب بیاید. مرتبا و به خصوص در فصل‌‌های سرد سال اعلام می‌شود که آلودگی هوا عامل مرگ سه هزار نفر در سال است. اگر از تأثیر مستقیم آلودگی هوا در «نرخ مرگ و میر» بگذریم، می‌بینیم که بسیاری از سرطان‌‌های کشنده دستگاه تنفسی می‌تواند از آلودگی هوا منشا بگیرد. مساله دیگر تشعشعات است. در کشور‌های پیشرفته میزان تشعشعات الکترومغناطیس در فضای زندگی یکی از شاخص‌های سلامت است ولی هنوز در ایران مناقشه بر سر پارازیت‌های ماهواره ادامه دارد و یکی آن را بی‌خطر و دیگری آن را پرخطر اعلام می‌کند. مسالهٔ سوم آب است. پس از اعلام آلوده بودن آب تهران به نیترات مناقشه‌‌های مجددی بر سر آلوده بودن آب تهران و ربط آن به سندرم مرگ ناگهانی نوزادان و خطر سقط برای زنان باردار برخاست. شک نیست که به علت آلودگی‌‌های محیط زیستی و ضعف در تصفیه آب آشامیدنی آب تهران در معرض آلوده بودن قرار دارد. بگذریم از آب دیگر شهرستان‌ها که به خصوص در شهر‌های جنوبی ‌گاه بو و طعم مشخصی نیز ندارد.

مساله چهارم خاک آلوده است. خاکی که با انواع فلزات سنگین و یا انگل‌‌های مهلک آلوده شده باشد، محل مناسبی برای کشت سبزی و میوه نیست. اما می‌دانیم که بر کشت و کار در چنین محلهایی چندان نظارتی صورت نمی‌گیرد و تولید محصول همچنان ادامه دارد.

تغذیه و سلامت
عامل دوم در تأمین سلامت بدن تغذیه است. استاندارد‌های مواد غذایی در ایران بسیار پایین است. به این معنی که در گزارش‌های متعدد ما از وجود خرده صابون و آب ژاول و... در شیر مطلع شدیم! غیر از آن، داستان روغن پالم که به مواد لبنی چرب اضافه می‌شود و چگونگی تأثیر مخرب این روغن بر عروق و کبد افراد و به خصوص کودکان، یک افسانه از یک کشور توسعه نیافتهٔ آفریقای جنوب صحرا نیست، بلکه واقعیتی است که در صورت برملا شدن در کشور‌های پیشرفته می‌توانست به استیضاح دولتمردان و محاکمهٔ صنایع متخلف بیانجامد که در این روز‌ها می‌بینیم سر و صدای روغن پالم خوابیده و واردات آن همچنان ادامه دارد. آلودگی میوه‌ها و سبزیجات به انواع کود‌های شیمیایی مضر و سموم دفع آفاتی که در حال حاضر هیچ استانداردی آن‌ها را پشتیبانی نمی‌کند، قصهٔ پرآب چشم دیگری است. مواد غذایی که قرار است سلامتی انسان‌ها را تأمین کند در ایران خود مساله زاست.

در کنار این «مواد غذایی سلامت بخش»!، حضور مواد غذایی ذاتا مضر در ایران بیداد می‌کند. ما از متخصصان تغذیه و حتی پزشکان قلب و عروق می‌شنویم که سه مادهٔ نمک، شکر تصفیه شده و چربی‌گاه از هرویین اثر تخریبی بیشتری دارند ولی هر روز شاهد تبلیغ پفک و چیپس و کرانچی و... هستیم. کافی است که به یک سوپرمارکت وارد بشویم تا حضور پررنگ قند تصفیه شده را در انواع آب میوه‌ها و بیسکویت‌ها و کیک‌ها و دیگر مواد ببینیم. روغن‌‌های اشباع شده و یا حتی اشباع‌نشده در انواع محصولات سرخ کردنی حضور دارند و ترکیب این سه در فست فود‌ها بیداد می‌کند. فروش و ارائهٔ خوراکی‌ها در مدارس که در اکثر کشور‌ها از نظم و منطق سلامت محور تبعیت می‌کند در ایران از بند هفت دولت آزاد است. اگر بخواهیم از دولت به جامعهٔ مدنی نقبی بزنیم، می‌بینیم که پخت و پز خانگی و شیوهٔ فراوری غذا‌ها در ایران نیز تابع سنتهایی است که در حال حاضر مضر بودن بعضی از آن‌ها ثابت شده است (مثلا استفاده زیاد از روغن و یا پخت زیاده از حد و یا...) ولی علاوه بر سخت جانی سنت‌ها، دولت‌ها نیز هیچ برنامهٔ منسجمی برای تغییر این وضعیت ارائه نمی‌دهند.

رفتارهای سلامتی
عامل سوم رفتار‌های سلامتی Health behaviors هستند (مثلا ورزش کردن، اجتناب از دخانیات و پرهیز از سوءمصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر). در مقابل سکون، رکود، یک‌جانشینی و عدم تحرک خود می‌تواند عامل بیماری‌های بسیاری باشد. چاقی پدیده قرن بیست و یکم است. کودکان چاق و کم تحرکی که سر در تبلت‌هایشان فروبرده‌اند و در خانه‌‌های شصت متری شیطنت و تحرکشان مهار شده است، نوجوانانی که با وجود سختگیری‌های بسیار در رابطه با پوشش و آرایش و همچنین نبود محل‌های تفریحی به کنج کافی شاپ‌های پردود پناه می‌برند و یا در رستوران‌های بزرگ و کوچک غذا‌های چرب و شور مصرف می‌کنند و مردان و زنان میانسالی که کار مزدی و ترافیک شهری چنان فرسوده‌شان می‌کند که به خوردن پناه می‌برند، همه در معرض چاقی و بیماری‌های متعاقب آن قرار دارند.

فضای شهری ماشین‌محور را نیز می‌توان به این مجموعه اضافه کرد. کافی است که یک خانم جوان اراده کند ساعتی در پیاده‌رو‌های تهران یا دیگر شهر‌های بزرگ قدم بزند. از معماری شهری که پیاده‌رویی مناسب برای روندگان تعبیه نکرده تا نخاله‌‌های ساختمانی که پیاده‌رو‌ها را بند آورده و یا ماشین‌هایی که در پیاده‌رو پارک شده‌اند، همه و همه سد و مانعی برای پیاده‌روی هستند. من از مزاحمت‌های خیابانی و خشونت‌هایی که علیه زنان در این جامعه جاری است سخن نمی‌گویم ولی تجربهٔ زیستهٔ زنان شهرنشین آکنده از این تلخی‌هاست و این نیز خود مانعی بر سر تحرک زنان جامعه ماست. همین گونه می‌توان به نبود زیرساخت‌های مناسب برای ورزش، تفریح و ابراز شادمانی نیز اشاره داشت.

استرس و سلامتی

عامل چهارم استرس یا به زبان علمی‌تر دیسترس distresses است. زندگی شهری به صورت روزمره نظم درونی ما را به بازی می‌گیرد. در تهران برای خوش قول ماندن و سرساعت به محل کار رسیدن، باید استرس زیادی تحمل کرد. معماری شهری، گره‌‌های ترافیکی جانکاه، خشونت شهری در رانندگی و یا جرایم کوچک و بزرگ زندگی پراسترسی را به ما تحمیل می‌کند و من مطمئنم در شهر‌های بزرگ ایران نیز این مساله جاری و ساری است. اساسی‌ترین نکته، اما، برای استرس کشیدن (اگر چنین فعلی در فارسی وجود داشته باشد!) کار مزدی در ذیل شیوهٔ تولید سرمایه سالارانه است. این شیوهٔ تولید اگرچه تولید را اجتماعی کرده و افراد بسیاری را درگیر کار کرده، اختیار چندانی را بین کارگران و کارمندان توزیع نکرده است. در حقیقت تولید اجتماعی در مقابل تخصیص فردی، عامل اصلی ایجاد استرس برای افراد است چرا که این افراد، در اینکه چه چیزی در کجا و به چه مقدار تولید شود، تقریبا اختیاری ندارند. بد‌تر از همه، در اینکه کار بیابند یا بیکار بمانند و یا کارشان را حفظ کنند یا نه، چندان مختار نیستند. از سوی دیگر شیوهٔ تولید سرمایه‌داری مداوما به کالایی‌شدن زندگی روزمره دامن می‌زند. کالایی‌شدن به این معناست که مواد و وسایل مورد احتیاج انسان‌ها، کار انجام‌شده توسط آن‌ها و یا حتی ارگان‌های بدن (همچون کلیه) در ازای پول قابل خرید و فروش می‌شوند. در این بازار که همه‌چیز قابل ابتیاع است البته اکثریت جامعه بازندگان محض‌اند و مداوما شاهد فروکاهش استاندارد‌های زندگیشان هستند و این کاهش کیفیت زندگی استرس‌هایشان را صد افزون می‌کند.

پس از این مقدمهٔ طولانی، می‌خواهم به منابع مالی طرح تحول سلامت برسم. گفته می‌شود که بخشی از درآمد طرح هدفمندی یارانه‌ها به این طرح اختصاص داده شده است. طرح هدفمندی در حقیقت چه طرحی است؟ طرحی است که یارانه‌‌های کالا‌های اساسی را برمی‌دارد و اجازه می‌دهد قوانین عرضه و تقاضا قیمت آن‌ها را تعیین کند که در ایران به معنای افزایش قیمت‌هاست. این افزایش قیمت‌ها نه تنها به استرس فرودستان دامن می‌زند که در تغذیه آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد. ما در این چند ساله شاهد کاهش مصرف شیر، لبنیات، میوه و سبزیجات از یک‌طرف و افزایش مصرف غذا‌های کم ارزش ولی پرکالری Junk food بوده‌ایم. چنانکه مسوولان وزارت بهداشت بعضا از مردم خواهش می‌کنند که خوردن شیر و میوه را فراموش! نکنند. از دیگر سو زمان کار افزایش یافته و کیفیت فضای کاری مداوما پایین می‌آید چرا که با افزایش قیمت‌ها، نیاز مالی کارگران و دیگر زحمت‌کشان افزون می‌شود ولی با ادامهٔ رکود و بیکاری، بازار کار بی‌رحم‌تر با آنان برخورد می‌کند و امنیت شغلی‌شان را مورد حمله قرار می‌دهد. بدین‌ترتیب می‌توان حدس زد زمان کاری بیشتر و اضافه‌کار اجباری و کاهش امنیت شغلی یکی از تبعات این کالایی‌شدن مداوم زندگی است که البته نتایج تلخی برای سلامت جسمی، روانی و اجتماعی افراد در پی دارد.

مخلص کلام آن‌که اگر یک فرد ناآشنا، تزریق پول به سیستم درمانی کشور را طرح تحول سلامت بنامد، چندان نمی‌توان او را تخطئه کرد ولی اگر کل وزارت معظم بهداشت و درمان و آموزش پزشکی چنین اسمی بر روی طرح خود بگذارد، نمی‌دانم چه باید گفت. طرحی که از یکسو فشار بر زندگی افراد را افزون کرده و آن‌ها را بیمار‌تر می‌کند و از دیگر سو با ژستی حق به جانب، درمان کم کیفیت در بیمارستان‌های دولتی را تسهیل می‌نماید. در اینکه بیمارستان‌های دانشگاهی و دولتی چه سودی از این طرح می‌برند، در ادامه سخن خواهم گفت.

- ما در طرح تحول سلامت شاهد کاهش هزینه‌‌های درمانی در نهاد‌های بیمارستانی هستیم و البته افزایش هزینه‌‌های دولت. می‌خواهیم بدانیم که در نهاد‌های بیمارستانی این افزایش هزینه‌ها چه تأثیری می‌گذارد؟

بیمارستان‌ها در چرخهٔ سلامت در حقیقت آخرین حلقه هستند و در کشور‌های توسعه یافته، نهاد‌های بیمارستانی یا شبه بیمارستانی مکان اصلی وداع با زندگی. در کشورهایی که نظام غربالگری-ارجاع در آن‌ها اجرا می‌شود بیمارستان‌ها برای ارائهٔ خدمات تخصصی و یا اورژانس به کار گرفته می‌شوند ولی در ایران نهاد بیمارستان از خدمات سرپایی و معاینات مربوط به سرماخوردگی تا رسیدگی به تصادفات سنگین را بر گردهٔ خویش دارد.

بیمارستان‌ها در ایران بر دوگونهٔ عمومی (دانشگاهی، خیریه) و خصوصی هستند. بیمارستان‌های خصوصی به علت تعرفه‌‌های بالا و خدمات خاصی که ارائه می‌دهند، از بدو تأسیس تا امروز توانسته‌اند نامداران پزشکی ایران را در خود جمع بیاورند و جالب اینکه سهامداران این بیمارستان‌ها نیز فقط می‌توانند از پزشکان خاص بوده و در بعضی از موارد نیم سهم این بیمارستان‌های فوق تخصصی به صد‌ها میلیون ریال می‌رسد.

در سال‌های اخیر و با فشارهایی که وزارت بهداشت و دانشگاه‌های علوم پزشکی برای افزایش کیفیت آموزش داشتند، استادان (یا به‌اصطلاح بیمارستانی «اتند») مجبور به انتخاب میان کار دولتی و کار در بخش خصوصی شدند. اینکه یک استاد دانشگاه هم بخواهد لقب استادی را به دوش بکشد و هم اینکه درآمد متنابهی هم داشته باشد باید به گون‌های میسر می‌گشت تا ضرر و زیان اساتید از بستن مطب‌هایشان جبران می‌شد. این حضور پررنگ در بیمارستان‌ها به دو نتیجه ختم شد. اول آنکه در ساختار بیمارستانی بخش‌های ویژه طراحی شده که در آن‌ها بیماران با پرداخت پول بیشتر می‌توانند تقاضا کنند که به جای معالجه از سوی رزیدنت‌ها (یا دستیاران تخصصی) از سوی اتند‌ها (یا اساتید مجرب) مورد معالجه قرار بگیرند. دوم اینکه مجموعه بیمارستان‌های دولتی از به واسطهٔ حضور اساتید برجسته، «صدای» بیشتری یافت. این صدا در حقیقت به صورت یک لابی نامشهود سرمایه‌ها را به سوی بیمارستان‌ها کشاند و باعث شد به جای آنکه طرح تحول از پزشک خانواده شروع شود از کاهش هزینه‌‌های مراجعه کنندگان به بیمارستان‌های دولتی آغاز گردد. با افزایش ضریب kبخش دولتی تعرفه‌ها به نفع پزشکان تغییر کرد و با کاهش هزینه‌‌های بیماران مراجعه به این بخش‌های درمانی نیز افزایش یافت.

در عین حال نباید فراموش کرد که نهاد‌های بیمارستانی تابعی از جامعهٔ سلسله مراتبی هستند. همانطور که افزایش درآمد سرانه ناخالص ملی لزوما به بهبود زندگی فرودستان منجر نمی‌شود، ریختن پول در نهاد‌های بیمارستانی نیز فقط به نفع حدود پنج تا هشت درصد پرسنل بیمارستان منجر می‌شود. یعنی اساتید، روسای بیمارستان، مسوولان کار‌پردازی و خرید‌های بیمارستانی از این روند سود می‌برند و رزیدنت‌ها، انترن‌ها، پرستاران، بهکاران و پرسنل خدماتی از افزایش تعداد بیماران فقط زحمت بیشتر را نصیب می‌برند.

مثالی می‌زنم. با افزایش k زایمان طبیعی، اتند‌ها (به خصوص در شهرستان‌ها) شبی را در بیمارستان به سر می‌برند و رزیدنت‌ها و دیگر پرسنل مجبورند تعداد بالای زایمان طبیعی (گاه به هر قیمت) را تحمل کنند. با وارد شدن ماما‌ها به پروسهٔ زایمان طبیعی نیز آنان سهم خود را از این بازار می‌جویند و با تخصیص درصدی از زایمان طبیعی به آنان، ماما‌ها نیز وارد رقابت در امر زایمان طبیعی (به هر قیمت!) شده‌اند.

به طور کل، افزایش بودجه بدون عوض شدن کارکرد، آموزش و جهت گیری‌های کلی یک جامعه نمی‌تواند تغییر کلی در ارائه خدمات داشته باشد. در جامعه‌ای که اکثر افراد به دنبال کسب درآمد بیشتر هستند و تجمل خواهی یکی از معضلات همه‌گیر است نمی‌توان از پزشکان انتظار داشت که از این مسابقه دور بمانند و فقط به قسم نامه‌‌های خشک و خالی روی دیوار پایبند بمانند. دیگر پرسنل نیز با افزایش سود بالادستی‌ها به این فکر می‌افتند که باید سهمی از این بازار داشته باشند و اگر نتوانند سهمی ببرند از کیفیت کارشان مطمئنا کم خواهد شد.

این پروسه تغییر و تحول می‌بایست از پزشک خانواده و نظام غربالگری و درمان شروع می‌شد که متأسفانه سرنا از سر گشادش نواخته شده...

- رابطهٔ طرح تحول سلامت با پزشک خانواده را چگونه می‌بینید؟ آیا طرح تحول باید در کنار طرح پزشک خانواده اجرا می‌شد و یا پیش از آن؟

اجازه بدهید برای تبین بهتر مسأله به «تاریخ مسأله» نگاهی کوتاه داشته باشیم. زادگاه و خاستگاه پزشک خانواده یا نظام طب ملی در بریتانیا و دیگر کشور‌های شمال اروپاست. دولت‌های پس از جنگ جهانی دوم در این کشور‌ها اول برای کم کردن آلام جنگ و دوم بنا به تعهدی که به کارگران و زحمتکشان داشتند (چون سوسیال دمکرات بودند)، تلاش کردند که مسالهٔ درمان و بهداشت اعضای جامعه را از نگاه کالایی‌‌ رها کنند. در سال‌های طلایی پس از جنگ حتی دولت‌های محافظه کار نیز نخواستند و یا نتوانستند، به این ساختار خدشه‌های وارد کنند. اولین دولتی که به فکر افتاد که نهاد‌های طب ملی را خصوصی کند و یا بعضی خدمات آن را از شمول این نهاد‌ها خارج نماید، دولت تاچر بود که یکی از پایه گزاران نئولیبرالیسم است.

اولین مخالف اجرای نظام پزشک خانواده (همانطور که در انگلستان سال‌های ۱۹۵۰و در برخی نقاط ایران امروز شاهد هستیم)، پزشکانی هستند که منافع مطب خصوصی، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌های سودبخش و از همه مهتر استقلال فردی را نمی‌توانند‌‌ رها کنند و به طرحی بپیوندند که نه آغازش حساب شده است و نه اجرای آن حتمی و مسلم (چنانچه اجرای این طرح دوبار وعده داده شده و بلانتیجه‌‌ رها شده است). از دیگر مشکلاتی که این طرح دارد این است که آموزش مدون و نهادینه برای مجریان این طرح (یعنی پزشکان) در نظام آموزش پزشکی ایران پیش بینی نشده و حتی از پزشکان علاقه‌مند دعوت نشده است که در دوره‌‌های تخصصی «پزشک خانواده» شرکت کنند.

به هر روی با اجرای طرح پزشک خانواده، افراد جامعه در یک نظام فراگیر ثبت می‌شوند. یعنی پرونده پزشکی یک فرد (شامل تاریخچهٔ بیماری‌ها، سوابق خانوادگی یا ژنتیکی، آزمایشات قبلی، سوابق بستری و درمان‌های انجام شده همچون تجویز دارو و جراحی و حتی ارجاعات به متخصصان مربوطه) در هر پایانهٔ پزشک خانواده و یا بیمارستان دولتی با یک کلیک کامپیو‌تر در دسترس قرار می‌گیرد. این مهم با در دسترس قرار دادن سوابق فرد، امکان فهم بیماری فعلی و درمان بهینه را فراهم می‌سازد. با کمک نهاد پزشک خانواده نظام ارجاع در کشور تنظیم می‌شود و به اصطلاح فرد بیمار برای یک درد زانو به فوق تخصص ارتوپدی با گرایش زانو مراجعه نمی‌کند. بلکه پزشک خانواده با توجه به سوابق فرد و در صورت عدم توانایی برای بهبود مشکلات، متخصص مربوطه را یافته و با یک نامهٔ توضیحی بیمار را روانهٔ دیدار با متخصص مربوطه می‌کند. موارد اورژانس مثل درد‌های قلبی و تصادفات نیز از طرح پزشک خانواده سود می‌برند. کافی است مشخصات فردی که تصادف کرده وارد سیستم بشود تا تمام سوابق بیماری‌های آن فرد و حساسیت‌ها و مشکلات زمین‌های او معلوم شود. در زمینه تجویز و مصرف دارو نیز پزشک خانواده می‌تواند یاری رسان باشد. در این نظام دارو‌های تجویزی و مقدار آن در شبکه وارد می‌شود امکان تهیه بیش از حد و یا خارج کردن دارو از سیستم به بهانه مصرف آن کاهش می‌یابد (که البته در صورت تسری این نظام به بخش دارویی کشور این اتفاق ممکن است و گرنه نظام دارویی خصوصی و کالایی، امکان نظام‌مند کردن درمان را از وزارت بهداشت می‌گیرد).

حال از ناظران بی‌طرف می‌خواهم قضاوت کنند که به جای تخصیص بودجه به بیمارستان‌ها به عنوان آخرین حلقه نظام سلامت، آیا نمی‌باید اجرای طرح پزشک خانواده در دستور کار قرار می‌گرفت؟ البته که اجرای طرح پزشک خانواده مخالفان قدرتمندی دارد که از اجرای این طرح آسیب می‌بینند و وزارت بهداشت یارای مقابله با آن‌ها را ندارد و یا از انگیزهٔ کافی برای وارد شدن به این گود برخوردار نیست. پس برای نشان‌دادن یک کار مفید و محبوب کردن دولتی که مداوما وعده‌هایش را به تعویق می‌اندازد، انجام طرح‌های پر سر و صدا را در دستور کار می‌گذارد. درست مثل مسکن مهر در دولت قبلی...

- در بین طرح‌های کلان اجتماعی دولت‌ها برای رفاه مردم در ده سالهٔ اخیر، شاهد دو طرح بزرگ اجتماعی هستیم: مسکن مهر و طرح تحول سلامت. آیا این دوطرح شباهتی با یکدیگر دارند؟ چرا این طرح‌ها از سوی دولت‌ها اجرایی شد و چه نتیج‌های از آن حاصل می‌شود؟

در اینجا من نیاز به مقدم‌های از علم سیاست دارم. در علم سیاست برای دولت صفتی ژانوسی به کار می‌برند. ژانوس خدایگانی یونانی است که دو چهره دارد یکی رو به زمین و دیگری به عالم بالا نظر کرده است. در حقیقت به نظر برخی عالمان علم سیاست (همچون پولانزاس و میلبند) دولت فقط کمیتهٔ بالادستی طبقهٔ حاکم نیست بلکه به تدریج و در طی سالیان چالش با جامعهٔ مدنی، کارکرد‌های عمومی و همگانی نیز پیدا کرده است و به هر حال با فاصله گرفتن از طبقهٔ حاکم و رسیدگی به خواسته‌‌های شهروندان معمولی به تداوم «خود دولت» نیز یاری می‌رساند.

در ایران دو مسأله مسکن و سلامت مبتلا به اکثر خانواده‌‌های ایرانی است. بورس بازی در مسکن و گرایش سنتیِ طبقه یِ متوسط بالا به سرمایه گذاری در بازار مسکن، قیمت مسکن را در شهر‌های بزرگ به طرز نامتناسبی بالا برده است. دولت قبلی با درک این مساله و برای آنکه وجههٔ اجتماعی خود را بهبود ببخشد، با بالا بردن پایهٔ پولی پرقدرت بانک مرکزی (آنهم با فشار از طریق نهاد‌های سیاسی) و تزریق پول به پروژه‌‌های مسکن مهر، نقدینگی را به شدت افزایش داد و به تبع آن تورم افزایش پیدا کرد. طرح دولت این بود که با فروش ارزان قیمت این خانه‌ها به فرودستان و کسانی که مسکنی نداشتند، تورم ایجاد شده را مهار کند. ولی سبک خانه سازی، عدم توجه به مکان و کیفیت محلات ساخته شده، عدم توجه به زیرساختهایی چون بهداشت، آموزش و تفریح در این طرح‌های خانه سازی و از همه مهم‌تر شایعاتی که در زمینهٔ حضور اشرار و لمپن‌ها در این خانه‌ها به وجود آمد، شور و شوق برای تملک این خانه‌ها را در فرودستان سرد کرد و این خانه‌ها بر روی دست دولت ماندند و یا نارضایتی مداوم ساکنانش را در پی داشت و صد البته که تورم هم باقی ماند و زندگی کلی مردم را دچار تنش کرد.

مسألهٔ سلامت نیز به خصوص در دههٔ اخیر به معضلی جدی برای دولت‌ها بدل شده است. استاندارد‌های سلامت در ایران به شدت افول کرده‌اند، از شاخص‌های شادمانی و احساس امنیت (که بخشی از مفهموم سلامت اجتماعی هستند) گرفته تا گسترش بیش از حد بیماری‌های قلبی، سرطان و اعتیاد در ایران. سن ابتلا به کبد چرب و تصلب شرایین و مشکلات اسکلتی مداوما کاهش می‌یابد و جمعیت جوان ایران باید نگران بیماریهایی باشد که در سنین پیری به سراغ نسل قبل می‌آمد.

چنین وضعیتی برای هر دولتی نگران کننده است چرا که جمعیت کار هر چه سالم‌تر باشد، برای کارفرمایان بهتر است. کدام کارفرمایی است که بخواهد کارگرانش به علت بیماری از کار کناره بگیرند و یا به مرخصی بروند؟ کدام شرکت بیم‌های (چه دواتی و چه خصوصی) است که مایل باشد بیمه گزارانش مداوما از بیمه درمان استفاده کنند؟ به هر حال و با توجه به مسایل فوق الذکر، سلامت در «دولت تدبیر و امید» بدل به یک مسأله شد، اما متأسفانه به رغم تخصیص بودجه‌‌های کلان (حدود پنج هزار میلیارد تومان) به این امر، دقیقا همچون طرح مسکن مهر به مسایل تبلیغی و سطجی بیشتر توجه شد تا مسایل عمقی و ریشه‌ای. این طرح با ریختن پول در بیمارستان‌ها تلاش می‌کند که سلامت را ارتقا ببخشد ولی پس از گذشت مدتی چاه ویل بیمارستان‌ها عمیق‌تر می‌شود و امکان تأمین مالی این طرح سخت‌تر می‌شود.... نتیجه چیست؟ با شکست این طرح تا سال‌ها نمی‌توان به سراغ مسأله بهداشت و درمان اجتماعی و همگانی رفت... درست مثل شکست پروژهٔ مسکن مهر که مسکن اجتماعی و مسکن برای فرودستان را از دستور کار خارج کرد.

- در پایان فکر می‌کنید که اگر طرحی برای ارتقا سلامت مردم بخواهد اجرا شود، چگونه و از چه طریقی باید اجرا شود؟

یکی از خصایل مدرنیزاسیون از بالا یا «تجدد آمرانه» این است که نخبگان حاکم برای مردم تصمیم می‌گیرند. این تصمیمات می‌تواند خیلی ترقی خواهانه و مطلوب دنیای امروز هم باشد ولی از بحث و مجادلهٔ اجتماعی مردم بیرون نیامده، بلکه از نشست و برخاست بزرگان و نخبگان حاصل شده است. مخلص کلام آنکه مکانیسم‌ها به جای آنکه از پایین به بالا باشند، از بالا به پایین اعمال می‌شوند.

اشکال چنین طرح‌هایی، بیگانگی مردم از این اعمال است. مردمی که درگیر تصمیم گیری نباشند، تصمیم‌ها را از آن خود نمی‌دانند و در اجرای بهتر آن نمی‌کوشند و یا حتی قدر آن را نمی‌دانند. حرف من در مورد طرح‌هایی همچون طرح تحول سلامت نیز همین است. این طرح‌ها قبل از اجرا باید به بحث اجتماعی debate گذاشته شود. بحث اجتماعی فقط به معنای سخن آزادانهٔ افراد نیست، بلکه به معنای سازماندهی اجتماعی حول گفتمان‌های اجتماعی است. مثلا در انگلیس به طور سنتی حزب کارگر طرفدار عمومی ماندن طرح طب ملی است و احزاب لیبرال و محافظه کار طرفدار خصوصی کردن آن. هر یک استدلالاتی داشته و گروه‌های اجتماعی را در راستای خواسته‌‌های خود تجمیع می‌کنند.

در ایران نیز نیازمند کوشش جمعی و سازماندهی شده در راستای بررسی این طرح هستیم. باید احزاب و نیرو‌های مردمی بتوانند خواسته‌‌های اقشار و طبقات مختلف را گردآوری کرده و در دو یا سه بیان کلی (یا گفتمانdiscourse) گرد بیاورند و از مباحثهٔ این گفتمان‌ها طرح‌‌های اجتماعی، «اجتماعی» شوند. در یک کلام دولت‌ها به جای تصمیم گیری از جانب مردم باید به آن‌ها اجازه بدهند که در تصمیم سازی‌ها مشارکت داشته باشند... زمان را باید دریافت که جاودان نیستیم و در برابر آن پاسخگوییم.
بهروز
-
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۵
با سلام
بنده به عنوان فردی که مدعی کارشناس بودن در حوزه سلامت هست نظرم به این شرح میباشد
1- این طرح همچون سایر طرح های بزرگ دارای نقاط قوت وضعف زیادی هستش مهم اینه که از چه منظری به اون نگاه کنیم
2 - برای این طرح تقریبا 10 هزار میلیارد تومان در سال جاری صرف شده از این ملغ 4 هزار میلیارد تومان صرف بهبود هتلینگ بیمارستانی وکاهش فرانشیز و6 هزار میلیارد تومان در قالب های مختلف برای پرداخت به پزشکان درنظر گرفته شده
3 -با این که قسمت عمده اعتبار برای پزشکان در نظر گرفته شده اما برحسب برخورد شخصی بنده با همکاران باز هم ناراضی ترین افراد پزشکان هستند چرا چون صرف افزایش درامد موجب رضایت نمیشود وباز هم گروه های مختلف پزشکی درامدهای خود را با یکدیگر مقایسه میکنند.
4- خدمات سلامت به صورت تیمی ارائه میشود اما وزیر محترم بهداشت در این تیم فقط پزشکان را در نظر گرفته ودر عمل بقیه هیچ انگاشته شده اند بنابراین سایر تیم درمان انگیزه ای برای موفقیت طرح ندارند
5 - مساله مهمتر مسئله بهره وری میباشد ایا با این اعتبار عظیم اگرچه نتایج مثبت قابل توجه ای هم داشته نمیشد طرحی ماندگار تر وموثر تر انجام داد مثلا همین بودجه را صرف اصلاح جاده های کشور کرد تا تصادفات ودر نتیجه مجروحین وهزینه های بیمارستانی کاهش یابد.
امیر
United States of America
۱۴:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
یک تحلیل جامع و موشکافانه؛ مثل تمامی نقدهای دکتر دانشور.
ناشناس
United Arab Emirates
۲۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
اقاى دانشور بسيار خوب تجزيه تحليل كرده اند مخصوصابخش مربوط به مسائل محيط زيست ،كشاورزى ،امواج الكترو مغناطيسي و... ولي كو گوش شنوا؟ خانه از پاى بست ويران است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
مافیای پزشکی بود این طرح
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این طرح تحت نظر مشاور اقتصادی وزیر جناب دانش جعفری در حال انجامه!!
کیه که جناب دانش جعفری رو نشناسه!!
ایشون وزیر اقتصاد جناب احمدی نژادند!
پس حرکات و رفتارهای این طرح هم بدیهی است کاملا نمایشی و بی فایده است
دقیقا مثل رفتارهای اقتصادی ناپایدار و بی برنامه دو دولت قبل!!!
انتشار یافته: ۴۱
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
راه احمدی نژاد ادامه دارد .....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
خانه از پای بست ویران است خواجه دربندنقش ایوان است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ناشناس 10:45
اگه این خانه نبود الان داعشی ها و امثالهم داشتند با کله تو توپ بازی می کردند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
واقعا چه خوب شد داعش بوجود اومد وگرنه شما برای سرپوش گزاشتن رو خرابکاریاتون چه بهونه ای داشتین تا مردمو ازش بترسونین
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ناشناس 11:01
نهایت دفاع شما همین نگرش مفلسانه توام با ترس هست
ناشناس
United States of America
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این کشور رو سرباز امام زمان نگه داشته اند روشنفکر مفلس. عرضه داری یه روز این مملکت جلو داعش و جیش العدل و ... حفظ کنی؟؟ یا فقط نظر دادن و تایپ کردن بلدی؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ناشناس11:17 3تا از ناامنترین کشورهای دنیا همسایه ما هستن تو بدترین منطقه دنیا هستیم ولی امنیتمون از خیلی از کشورهای اروپایی هم بالاتره یه کم انصاف داشته باش
شبنم
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۴
هر کسی وظیفه ای داره جناب 12:04 اون کسانی که دفاع می کنند داوطلبانه وارد این شغل شدند مجبورشون که نکرده بودند شما که اینطور شاخ و شونه می کشی خودت عرضه داری بعد هم میشه منظورت رو از روشنفکر که با لحن تحقیرآمیز بیان می کنی بگی اگر همین روشنفکرها نبودند ما الان در وضعیت سومالی هم نبودیم مطمئن باش کسی که روشنفکره از اونایی که شما نام بردی شجاع تره چون میدونه که باید مورد غضب عام و خاص قرار بگیره تا بتونه چند نفر رو آگاه کنه چون می دونه به جای تشویق و پاداش عذاب و زندان در انتظارش هست
فراهانی
United States of America
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
سردبیر محترم

می‌‌دانم که این با عنوان مقاله ارتباط مستقیم ندارد ولی‌ باز به جهت ارتباط با سیاستهای کلان دولت در پای این خبر برای اطلاع شما ارسال می‌کنم،

گرنفروشی دولت در بنزین!



با کأهش قیمت نفت جهانی‌ ،عملا مصوبه مجلس برای رسیدن قیمت بنزین داخل به ۹۵ درصد قیمت بنزین فوب خلیج فارس نه تنها عملی‌ گشته بلکه حتی دولت از قانون تصویبی خود نیز قیمت بنزین را بالاتر به فروش میرسند و عملا در بنزین گرانفروشی به وجود آمده.امروز قیمت فوب بنزین در آمریکا(خلیج مکزیکو) که طبیعتاً بالاتر از قیمت بنزین فوب خلیج فارس است به گالنی ۱.۲۲ دلار یا در واقع لیتری ۳۲ سنت به فروش می‌رسد، با توجه به قانون تصویبی مجلس که قیمت بنزین را ۹۵ درصد فوب خلیج فارس اعلام کرده و با این فرض که این قیمت معادل بنزین فوب خلیج مکزیکو باشد(که معمولاً پایین‌تر است)، قیمت بنزین در ایران باید لیتری ۲۹ سنت و با توجه به دلار دولتی که ۲۷۰۰ تومن است، قیمت بنزین آزاد باید لیتری در حدود ۷۸۰ تومن باشد!. یعنی‌ دولت هم اکنون ۲۲ درصد قیمت بنزین را گرانتر از قانون به دست مردم میرسند.

با توجه به این مساله، هم اکنون که مجلس و دولت در حال تصویب بودجه سال ۹۴ هستند ،ذکر چند نکته و توصیه در مورد قیمت بنزین و اصولا حامل‌های انرژی ضروری به نظر می‌رسد:

۱- با توجه به قیمت نفت جهانی‌ در حال حاضر این بهترین فرصت برای دولت است که یکبار و برای همیشه قیمت بنزین را مطابق فوب خلیج فارس تصحیح کند و عملا این بحث هر ساله و هر روز گرانتر کردن قیمت بنزین را که مانند خوره به جان اقتصاد کشور و اعصاب ملت افتاده یکبار و برای همیشه تمام کند.

۲- بهترین فرصت برای یکسان سازی قیمت بنزین و تک نرخی کردن آن است. این قیمت میتواند همان حدود ۱۰۰۰ تومن باشد و آن ۲۰ درصد اضافی( ۷۸۰ تومن در برابر ۱۰۰۰ تومن) میتواند همان تفاوت هزینه عمده فروشی و خرده فروشی باشد و این بهانه را نیز برای همیشه از مسوولین بگیرد که پس هزینه توزیع و ... چه میشود!

۳- و از همه مهمتر از آنجا که قیمت نفت و بنزین میتواند در ماه‌های آینده جهت کاهشی و یا افزایشی بگیرد ولی‌ با توجه به همه تحلیلها به نظر می‌رسد که کاهش بیشتر قیمت نفت از سطح ۵۰ دلار برای مدت طولانی‌ بعید است،دولت یکبار و برای همیشه، قیمت بنزین داخلی را مانند همه کشورهای جهان شناور و مطابق قیمت جهانی نماید و با توجه به تغییرات نرخ دلار مبادلاتی و بنزین جهانی‌، هر ۳ تا ۵ روز نسبت به تعدیل قیمت بنزین داخلی اقدام نماید و برای جلوگیری از مشکلات محاسباتی در پمپ بنزین‌ها برای مشتریان در محاسبه ریال، این تغییرت را در مضربی از ۱۰۰ ریال انجام دهد و با توجه به تعطیلی‌ بازار انرژی دنیا در روزهای شنبه و یکشنبه‌ این تغییرات میتواند در دو بار در روزهای چهار شنبه و یکشنبه‌ باشد. به این وسیله این بحث افزایش قیمت بنزین برای همیشه در کشور حل میشود و وقتی‌ مصرف کننده ایرانی‌ بداند که قیمت بنزینی که میپردازد تابعی از قیمت بنزین جهانی‌ است، در صورت افزایش قیمت جهانی‌ که نمیتواند ناگهانی باشد، قانع میشود و مساله قیمت بنزین به صورت برد- برد واقعی و منصفانه برای دولت و مصرف کننده ایرانی‌ حل میگردد.

البته اگر مسولان بفرمایند که چنین امکانی برای شناور کردن قیمت بنزین وجود ندارد، آنها را باید به شناور بودند قیمت بلیطهای خارجی‌ ارجاع داد که به دلیل نوسانات قیمت دلار ، هر روز برای شرکت‌های هواپیمایی نرخ دلار با تفاوتی اندک با بازار آزاد اعلام میشود و عملا کشور دارای ۳ نرخ ارز است، نرخ ارز مبادلاتی، نرخ ارز آزاد، و نرخ ارز شرکت‌های فعال هوایی در ایران!

۴-همین حالا بهترین فرصت برای تغییر قیمت گازوییل برای یکبار و همیشه و تک نرخی کردن آن مطابق قیمت فوب خلیج مکزیکو نیز می‌باشد که با توجه به پایین آمدن قیمت نفت، دیگر فرصتی بهتر از این برای دولت برای تعدیل آن پیش نخواهد آمد.

پس سروران گرامی در دولت و مجلس متوجه میشوند که برای تصویب بودجه سال آینده ، کوچکترین دلیل برای افزایش ۲۰ یا ۳۰ درصدی قیمت بنزین وجود ندارد، و اگر واقعاً تدبیری باشد بحث قیمت بنزین و حامل‌های انرژی برای یکبار و همیشه قابل حل است، مگر اینکه دولت به دنبال گرنفروشی قیمت بنزین مانند ترکیه باشد، که واقعاً منصفانه نیست و در هیچ صورتی‌ روا نیست که با توجه به ذخائر بسیار عظیم نفت و گاز در کشور ، مصرف کننده ایرانی‌ بهائی بیشتر از قیمت پایه بنزین فوب آمریکا(خلیج مکزیکو) به پردازد.
ناشناس
United States of America
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
با تشکر برای انتشار این مطلب، ارسال منبع آن فراموش شد .

http://www.eia.gov/dnav/pet/hist/LeafHandler.ashx?n=PET&s=EER_EPMRU_PF4_RGC_DPG&f=D
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
خداییش در زمینه هزینه های بیمارستان های دولتی این طرح بسیار کمک کننده هست. دست دولت دکتر روحانی درد نکند.
امیر
Netherlands (Kingdom of the)
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
نقدی بسیار غیر منصفانه بود!
امیدوارم نظرات من به عنوان یک پزشک این مملکت درج بشه.
درسته که طرحپتحول کاستی داره و شمول برپهمه ی مشکلان سلامت نداره، ولی تمرکزی داره رو اصلی ترین چالش دو سه سال قبل از دولت اخیر.
بحث اشفته بازار دارویی رو فراموش کردیم؟ بحث پرداخت از جیب و فقر ناشی از درمان رو؟ همکارای پزشک تو مراکز دولتی یادشونه چه وضع اسف باری تو مدیریت منابع و تجهیزات و دارو بود...
شاخصای بهداشتی درمانی رو تو سایت who یا worldbank ببینید بعد بگید با این کشتی سوراخی که هر لحظه می رفت پایین تر که نمیدشه مثل یه کشور اروپایی برخورد کرد و قطعا قدم اول اصلاح همون بخشاییه که تحت مدیریتتونه...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
زنده باد احمدی نژاد

زنده باد راه احمدی نژاد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
متن زیر به نقل از سایت وزیر بهداشت است:
تلاش برای کم ارزش جلوه دادن خدمات جامعه پزشکی
خدمت همه همکاران و ملت شریف ایران عرض می‌کنم که علیرغم برخی اظهارات در روزهای اخیر، تا کنون تنها ٤٠ درصد از اعتبارات مصوب شده طرح تحول نظام سلامت تخصیص داده شده است. این بدان معنا است که اقدامات انجام شده و رضایت‌مندی نسبی مردم، تنها با صرف کمتر از نصف بودجه مصوب، صورت گرفته است. پس درمی‌یابیم که هجمه‌های اخیر برخی افراد، صرفاً با هدف کم ارزش جلوه دادن خدمات جامعه پزشکی است و بس.
http://www.hhashemi.com/
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
شما پزشکان که به واسطه این طرح سراپا تبعیض حقوقتون 4 برابر شده باید هم سنگ اون رو به سینه بزنید. بیچاره دیگر پرسنل درمانی که اسیر پول پرستی مافیای پزشکی شدند
ناشناس
Iraq
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
در شرایطی که پرداخت از جیب مردم و هزینه کمرشکن به گونه ای بود که وضعیت مردم به مرحله بحرانی رسیده بود، طبیعی بود که درمان اواویت اول دولت محسوب می شد. هزینه های فوق العاده بالای دارو و تجهیزات و نیز هزینه های درمانی بسیار سنگین، دولت و وزارت بهداشت را مجبور نمود تا به صورت جدی به موضوع درمان بپردازند. این ابتدای راه است و مردم به ادامه راه امیدوارند.
ناشناس
Iraq
۱۱:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
بهداشت به طور قطع اولویت است. اما در کشوری که درمان بیماران موجود یک معضل بزرگ است، اول باید به وضعیت درمانی افراد رسیدگی کرد. بیمار سرطانی و یا بیماران نیازمند جراحی را که بابت درمان مبالغ هنگفتی می پرداختند را نمی شود به امان خدا رها کرد. این معنی است که این افراد را رها کنیم تا بمیرند و یا در اثر هزینه های درمانی فقیر شوند!!!
ناصر
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
سردبیر محترم فرارو امیدوارم نظر اینجانب را درج نمایید. با تشکر
در اینکه طرح تحول سلامت یک طرح لازم و ضروری برای کاهش مشکلات مردم می باشد شکی نیست ولی دو موضوع آینده ی اجرای این طرح را تهدید می نماید.
1- به انحراف کشیده شدن آن و جنبه تبلیغاتی و نمایشی گرفتن و بهره برداری از آن
2- بدلیل اینکه سرمنشا مشکلات پزشکی و سلامتی مردم در ورای حیطه مسئولیت وزارت بهداشت است و مراکز و نهادهای دیگری باید حوزه و حیطه ی این مشکلات را کنترل نمایند تا محدوده مشکلات سلامتی مردم نیز محدود شود در حالیکه شاهد گسترش این معضلات هستیم قطعا دولت فعلی و آتی در تامین منابع مالی این طرح به مشکل خورده و لذا بایستی همزمان با اجرای آن دولت طرح ضربتی و جدی برای حوزه های دیگر اتخاذ تا منابع مصروفی مالی برای طرح سلامت کنترل شده و محدود باقی بماند. برای مثال
1-در کشوری که کشاورزان بدون علم کافی از کود شیمیایی و سموم شیمیایی استفاده نموده بایستی وزارت کشاورزی با اتخاذ تدابیری این امر را کنترل نمایدمثلا اموزش کشاورزان - بالا بردن قیمت سموم - کنترل عرضه آن و کنترل واردات آن- و ارتقا کیفیت سموم و کود های شیمیایی براساس استاندردهای روز
2- جلوگیری از سبزی کاری در حاشیه شهرها و پرهیز از آبیاری آلوده
3- گسترش ضربتی وسایل نقلیه عمومی و بالابردن هزینه ی نگهداری خودروی شخصی
4- کم تجرکی و عدم ورزش های عمومی برای مردم بخش عمده ای از گرفتاری های آن ها را سبب شده لذا ورزش عمومی حتی بصورت اجباری بنظرم بهتر از وضعیت فعلی است در کشوری که تبلیغ چیپیس مزمز و فسد فود برایش پول کافی صرف می شود اما برای ورزش و سلامتی مردم پول نداریم واقعا جای تاسف و تاثر برای مردم ( فست فود خور و چیپس خور ) و مسئولین کم مسئولیت شناسش باید خورد.
در کشوری که هزینه ی بیت المال رسانه ی م...لی اش اداره می شود و به بهانه نداشتن بودجه هر تبلیغ ناتبلیغی صورت می گیرد و لی حاضر نیست برای سلامتی مردم و بیننده هایش یک دقیقه هم خالصانه رفتار مردم اش را اصلاح نماید باید تاسف خورد.
برای روزنامه هایش که برای هر خبری تیتر می زنند ولی حاضر نیستند مثل امیر کبیر اشکال مردم را بخودشان گفته و آن را اصلاح نمایند باید تاسف خورد.
ظاهرا عوام فریبی و گول زدن خود امروز جناح و حزب نمی شناسد ظاهرا هدف وسیله را توجیه می کند امروز چیز مقدسی شده که حاضر نیستیم خالصانه و برای خدا و بخاطر دوست داشتن مردم به ایشان تذکر بدهیم که رفتار تان و اعمال روزانه تان را بخاطر سلامتی نفس و جسم تان اصلاح کنید . زیرا نگران هستیم مردم از این تذکر ما برنجند...
ناشناس
United Arab Emirates
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
در پایان فکر می‌کنید که اگر طرحی برای ارتقا سلامت مردم بخواهد اجرا شود، چگونه و از چه طریقی باید اجرا شود؟
یا گفتمانdiscourse)!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
بحث بر سر این نیست که نباید به درمان و سلامت نپرداخت.بحث بر سر این است که چرا با این وضعیت اقتصادی کشور دریافتی پزشکان 300 درصد در میانه سال افزایش پیدا کنه؟؟ چرا بقیه کارمندان فقط 14 درصدد آن هم برای سال بعد.
چرا این پولی که باید صرف تجهیزات بیمارستان ها و حمایت از بیماران و داروها بشه باید به جیب پزشکان سرازیر بشه؟؟ چرا یک پزشکی که تا قبل از این چند 10 میلیون بلکه چند 100 میلیون در ماه درآمد داشته باید درآمد آنها 300 درصد افزایش داشته باشه؟؟ مگر آنها از یک استاد تمام دانشگاه شریف بیشتر درس خوانده اند؟؟ یک استاد تمام دانشگاه شریف به نقل از رییس بنیاد ملی نخبگان زیاد زیاد 7.5 میلیون در ماه حقوق میگیره.

به نظر این طرح بیشتر از اینی که طرح تحول سلامت باشه طرح تحول دریافتی پزشکان است.
و این وزیر هم بیشتر وزیر پزشکان هست تا وزیر بهداشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۱ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این طرح یکی از بهترین خدمات دولت است
ناشناس
United Arab Emirates
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
تشکل حزبی و آزادی اظهار نظر، درمان همه ی دردهاست. متشکر آقای دکتر
ناشناس
United States of America
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
درود ! فرارو تنها با گذاشتن دیدگاه های پشتیبان دولت ، خواننده هایش را از دست می دهد .
ناشناس
United Arab Emirates
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
همه باید نقد کنیم ولی کارهای بزرگی که شده رو نباید نادیده گرفت.باید قدرشناس بود و درعین حال تذکر دوستانه داد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
بحث بر سر این نیست که نباید به درمان و سلامت نپرداخت.بحث بر سر این است که چرا با این وضعیت اقتصادی کشور دریافتی پزشکان 300 درصد در میانه سال افزایش پیدا کنه؟؟ چرا بقیه کارمندان فقط 14 درصدد آن هم برای سال بعد.
چرا این پولی که باید صرف تجهیزات بیمارستان ها و حمایت از بیماران و داروها بشه باید به جیب پزشکان سرازیر بشه؟؟ چرا یک پزشکی که تا قبل از این چند 10 میلیون بلکه چند 100 میلیون در ماه درآمد داشته باید درآمد آنها 300 درصد افزایش داشته باشه؟؟ مگر آنها از یک استاد تمام دانشگاه شریف بیشتر درس خوانده اند؟؟ یک استاد تمام دانشگاه شریف به نقل از رییس بنیاد ملی نخبگان زیاد زیاد 7.5 میلیون در ماه حقوق میگیره.

به نظر این طرح بیشتر از اینی که طرح تحول سلامت باشه طرح تحول دریافتی پزشکان است.
و این وزیر هم بیشتر وزیر پزشکان هست تا وزیر بهداشت
مهندس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
پاشید جمع کنید مسخره بازیها رو
یه سرما خوردگی الکی برام 40 هزار تومن تموم شد
خدا به داد اون بیمارای برسه که نیازمند داروهای خاصن
کدوم کشک کدوم ماست
پزشک
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
سلام دوستان عزیز
جهت اطلاع عرض کنم دریافتی هیچ پزشکی از این طرح سیصد درصد زیاد نشده است و این حرف را با دلایل زیر می گویم:
1- تا این لحظه هیچ بیمه پایه و تکمیلی نرخ جدید را که در بیمارستانهای دولتی از ابتدای مهر و در بخش خصوصی از ابتدای ابان ملزم به پرداخت بوده اند را پرداخت نکرده اند
2- از این افزایش تعرفه عملا 65 در صد به عنوان جزه حرفه ای به پزشک تعلق می گیرد که انهم با یک سیستم پلکانی کاهش دارد . یعنی جراحی که از صبح تا شب جراحی نماید محال است که بیش از 20 میلیون درامد داشته باشد البته از این مبلغ بیمه و استهلاک بیمارستان کسر می شود
3- مابقی افزایش نرخ را خود دولت و بیمارستان بر می دارد که بخشی را به عنوان کارانه به مابقی کادردرمانی مانند پرستار و بهیار می دهد
لطفا اندکی تامل و مطالعه کنید و بعد در مورد افرادیکه تمام تلاش را سلامتی شما می کنند به راحتی اظهار نظر کنید . این طرح فقط به رابطه بیمار و پزشک اسیب زده است و هیچ سودی برای گروه درمان نداشته است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
سلام افزایش 300 درصدی توسط خود مسولین وزارت بهداشت اراده شده.
در ضمن در برنامه تلویزیونی ثریا به حضور پزشکیان این مباحث مطرح شد و از وزیر بهداشت و یا نماینده ایشان دعوت شد ولی چون وزیر پاسخی برای این افزایش 300 درصدی نداشتند از حضور در برنامه انصراف دادند.
کاش همانطور که تبلیغ میشد این طرح برای حمایت از بیماران و مردم بود و نه حمایت از پزشکانی که جزء قشر مرفع جامعه هستند و به دنبال بساز و بفروش.
کاش به جای افزایش درآمد های پزشکان اول سراغ خرید آمبولانس و ساخت بیمارستان ها و تجهیز بیمارستان ها و ... میرفتند و اگر پولی اضاف می آمد دریافتی پزشکان رو 300 درصد افزایش میدادند.
جهت آگاهی شما و تمام مردم ایران.لینک های پایین رو مشاهد نمایید و آمار اشتباه به مردم ندهید
http://www.sorayatv.ir/content/archive/887/
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۷ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
بنده هم یک پزشک هستم. در کشوری که شعور اغلب افراد در حد نویسنده مطلب مربوط به افزایش سی صد درصدی درآمد پزشکان است کار کردن فایده ای ندارد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ناشناس ۱۴:۱۷ که خودتون رو پزشک معرفی کردید.این چه طرز چواب دادنه؟؟؟ شما و همه مردم لینکی رو که گذاشته شده ببینید تا متوجه شوید.اگر نقدی دارید بفرمایید.
در ضمن ایران بهشت پزشکانه.شماهایی که حتی به مهران مدیری هم اجازه نمیدید یک فیلم بسازه.برای چی؟؟ آنرا که جساب پاک است از محاسبه چه باک است؟؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۲۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
ناشناس 14:17 مشکل اغلب شما پزشکان همینه که عادت کردین از بالا به مردم نگاه کنین همه را بی شعور و فقط خود صاحب فهم میدانید ضمناً شما هیچ کجای دنیا بهتر از ایران نمی تونید مردم رو سر کیسه کنین !!
درد بی درمان
Netherlands (Kingdom of the)
۲۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این اقا پزشکی که اغلب مردم ما را بی شعور میدونه وموندن در اینجا را بی فایده چرا نمیره اونور اب پیتزا بفروشه چون اونور اب که نمیزارن اینها کار پزشکی بکنن
ناشناس
Turkiye
۱۳:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
یادم هست در جلسه دولت با رهبری ایشون تذکر دادندد که طرح تحول سلاکت به ضد خودش تبدیل نشه ، در مجموع از زحمات وزیر بهداشت تشکر میکنم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
این طرح اسراف وحیف نمدن بیت المال است برای تبلیغ دولت وگرنه با این بودجه میشد خدمات بنیادین و ماندگاری برای سلامت نسلها انجام داد اما در آنصورت اینهمه سرو صدا نمیکرد وقابل بهره برداری برای پاسخگویی به خواست فعلی مردم نبود ووصرفا" داروی مسکنی است برای درد مهلک سرطان پیشرفته مردم تا قبل از مردن کمی راحت وعمیقتر بخوابند.
یک ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
درطرح سلامت بهترین کاراین بودکه دولت تعرفه های بیمارستانهای دولتی وخصوصی راکارشناسی ومشخص میکرد بعدهمه مردم را بیمه تکمیلی وانها راتقویت میکرد ند انموقع خود مردم میدانستند چکار کنند نه اینکه برای کارهای اورزانس در نوبت چند ماهه باشند .ودریافتی پزشکان هم همانطور که دوستان نوشه انددقیقا سه برابر شده است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
طرح تحول سلامت= افزایش 300 درصدی حقوق پزشکان= افزایش بساز و بفروش پزشکان