bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۸۶۶۹

چگونه بخندانیم؟

الهام محسنی‌پور

تاریخ انتشار: ۱۵:۰۲ - ۱۰ تير ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- الهام محسنی پور؛ همیشه تا صحبت از فقر می‌شود همه یاد انسان های بدبخت و آواره می‌افتند در صورتی که فقر چهره‌های مختلفی دارد و فقر مالی تنها یکی از شاخه‌های آن است.

چهره‌ی دیگر فقر که کمتر کسی به آن توجه می‌کند و از تمام مشتقات فقر وحشتناک تر است فقر شادی است.

هنگامی که در شهر راه می‌رویم مدام با چهره های عبوس و گرفته مواجه می شویم یک زمانی مردم به قول معروف صورت خود را با سیلی سرخ می‌کردند و خود را خوشحال نشان می‌دادند اما امروزه رنگ رخساره خبر می‌دهد که به چه وضعی گرفتار شده اند و تظاهر به خوشحال بودن هم کار بس دشواری است.

شاید باید گفت که آستانه تحمل مردم پایین آمده است، فاصله طبقاتی بین مردم افزایش یافته است به حدی که قشر متوسط جامعه در حال نابودی است و جای خود را به دهک‌های پایین‌تر جامعه می دهد در نتیجه تورم، فشار اقتصادی، رکود بازار و ... می‌تواند از دلایل عمده فقر شادی باشند.

اما باید این نکته را در نظر داشت که این روزها فقر شادی گریبان‌گیر تمام اقشار جامعه شده است قشر مرفه، متوسط و فقیر نمی‌شناسد پس علاوه بر مشکلات اقتصادی عوامل دیگری نیز بر تشدید ناراحتی و شاداب نبودن مردم موثر می‌باشد.

شاید باید گفت که این مساله ریشه فرهنگی دارد و به نوعی ما ایرانی ها مردم غم پروری هستیم و حتی مصداق آن در نوع خانه سازی درونگرا و روابط زنان و مردان، مراسم‌های پی در پی عزاداری و... نیز به چشم می‌خورد و علاوه بر فرهنگ ما مدرنیته نیز تمام انسان‌ها را به شکلی تحت تاثیر خود قرار داده است و فرهنگ درون‌گرایی خانه‌ها را با فرهنگ درون‌گرایی افراد جابه جا کرده است و ما دیگر در خانه‌سازی ها سبک های سنتی درون گرا را کمتر نظاره گر هستیم، به طور کلی جامه ما دچار آنومی شده است به این معنی که ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در روند مدرن شدن فرو ریخته است ولی جامعه نتوانسته خود را با این ارزش‌های جدید تطبیق دهد.

باید در نظر داشت که انسان اگر با شاخه های مختلف فقر، فرهنگی، مالی و ... مواجه باشد اما بتواند شاد باشد و شاد زندگی کند بحران فقر نمیتواند تاثیر روانی چندانی بر وی بگذارد کما آنکه در هند مشاهده می کنیم که در رنکینگ جهانی مردم هند جزو شاداب تربن و خوشبخت ترین افراد شناخته می شوند در صورتی که ممکن است درآمد آنها تنها روزی یک دلار باشد.

بر پایه یافته های پژوهشی که گزارش آن چند سال پیش در "کنگره بین المللی خنده " در کشور سویس خوانده شد هفتاد سال پیش میانگین خنده مردم هجده دقیقه در روز بوده است اما امروزه این میزان به شش دقیقه در روز کاهش یافته است این پژوهش نشان می‌دهد که هرچه سطح کیفیت زندگی ما نسبت به گذشته افزایش یافته است و از رفاه بیشتری برخوردار شده ایم به همان میزان از میزان خنده های ما کاسته شده است.

بنابر این گزارش شاید یکی دیگر از دلایل شاداب نبودن مردم ایران نیز از این روند پیروی می‌کند.
ولی جای تاسف دارد وقتی که به آمار ایران در میان کشورهای دیگر نگاهی می اندازیم ایران را در رتبه دوم کشورهای افسرده می بینیم باید دید ریشه اصلی این مشکل کجاست؟
از جمعیت جوان جامعه شروع میکنیم متاسفانه آینده گریزی، مسولیت گریزی به رفتارهای نهادینه جوانان ما تبدیل شده است با توجه به فرهنگ ما اکثرا یکی از افراد خانواه کار می‌کند و بار همه ی افراد را به دوش می کشد و بقیه تنها مصرف کننده هستند.
همین موضوع باعث می شود که کار کردن و مسولیت پذیری در چشم جوانان ما کم رنگ شود البته ناگفته نماند که جامعه نیز از اشتغال و کار جوانان حمایت نمی کند به همین خاطر جوانان در اوج نیاز به فعالیت، خودشکوفایی و کشف استعداد ها و مهارت های خود احساس مفید بودن ندارند و برای کسب احساس رضایت از خود به جایگزین‌های دیگر روی می آورند.

همان گونه که امام علی نیز به این نکته اشاره کرده است که" ذهن بیکار کارخانه شیطان است "منظور از شیطان می‌تواند غم، ناراحتی، خشونت، دعوا و حتی روی آوردن به انواع فساد و بزهکاری باشد، بزهکاری هنگامی رخ می‌دهد که پیوند افراد با جامعه کم شود همانگونه که آمار چند سال اخیر نشان می‌دهد، خشونت و وقوع جرم، نزاع و خودکشی و طلاق و ... با رشد مضاعفی روبه روبوده است.

در ادبیات جرم شناسی هم میان تفریح و کارسالم و پیشگیری از بزهکاری رابطه صد در صدی بیان شده است می‌توان نتیجه گرفت که مجموعه‌ای از مشکلات اقتصادی، تورم، نبود امنیت اقتصادی، فرهنگ، جریان مدرنیته و نبود کار مناسب و توجه کم به قشر جوان و نیازهای آنان می‌توانند از عوامل موثر بر فقر شادی باشند.

از آنجایی که همه از فواید خنده باخبریم و می‌دانیم که انسان شاد و شاداب انگیزه و هیجان و امید به زندگی بیشتر را دارد پس اگر به ارزش‌های جدید که در اثر مدرنیته ایجاد شده است در حد مطلوب پاسخ داده شود و با بی تفاوتی از کنار آن رد نشد و مهم‌تر از آن روحیه کار و استفاده از جمعیت جوان تقویت شود جامعه خود به خود از فشار ناشی از تورم و رکود و ... رهایی می یابد و می‌توان با این کار شادابی و نشاط موجود در نیروی جوانی را به جامعه تزریق کرد و بار دیگر خنده را بر لبان مردم جاری ساخت.