bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۶۳۰۶۳

شکاف نسلی و پدیده نخبگان تکراری

علیرضا خرم روز

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۴ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- علیرضا خرم‌روز؛ ساختار قدرت بنا به سیر تاریخی خود ، در راستای تغییر نسل ها ، ارزش ها و روش های متفاوتی را شامل می شود .

نسل جدید در راستای ایجاد ساختی نوین و ارتباطی جدید با ساحت بین الملل ، خواستار تجدید نظر در روش های اجتماعی شده و همین تغییر نظر از نسلی به نسل دیگر بطور معمول شکاف نسل ها نامیده می شود .

شکافی که در ارزش ها ، ایدئولوژی ها و روش های ساخت اجتماع بشری متبلور می گردد و همواره به عنوان چالشی میان نسلی مطرح است .

از سویی نسل جدید با توجه به رشد عقلانی خود ، منطق رفتاری جدیدی را به عرصه عمل می گذارد که نتایج آن با وضع محافظت شده متفاوت است . خواست هایی که شاید تابوی ذهنی بسیاری از آحاد جامعه را هدف قرار دهد و بصورت زیربنایی مطرح گردد .

از سوی دیگر نسل پیشین با در نظر گرفتن عقاید کلاسیک خود سعی دارد ، به نسل جدید بفهماند که در راه اشتباه قدم گذاشته است ، حال آنکه آنچه در محتوای کلام نسل پیشین نهفته است ، در حقیقت قدم در راه خطا از ارزش ها و منافع خود است و این مسئله ارتباطی با رفتارهای نوین اجتماعی ندارد .

در واقع خطا از مشی اندیشه های کلاسیک ، نوعی اشتباه در عرصه عمومی تلقی می شود ، لذا به هر نحوی سعی می گردد که جلوی آن گرفته شود .

این مسئله در ساخت قدرت تبلوری همه جانبه دارد . خواست هایی که بصورت عمده موجب تغییر می شوند به دلیل مخالفت با روش محافظه کاری ، به طور معمول امکان ظهور و بروز ندارند ، لذا تغییری در سطح و عمق ساخت قدرت به چشم نمی آید .

تنها هیجانات اجتماعی تبلور نهایی این امر است که بنا به اقتضای سیاست ها در زمانی ظهور و در زمانی افول می یابد .

ریشه عدم وجود حزب قوی در عرصه سیاسی نیز از این دست می باشد . با توجه به اینکه سیر حقیقی تحزب بر مبنای قدرت است ، لذا باید در آن همواره چرخش اندیشه و ارزش ها مطرح گردد و این سیر برای محیط اجتماعی محافظه کار بسیار مضر است .

در واقع هر گونه چرخش اندیشه به صورت عمده و زیربنایی به دلیل خطا پنداری روش نوین ، مسدود می گردد. همین امر در جابجایی نخبگان قدرت نیز معنا می یابد . اینکه یک فرد پس از بازنشستگی از یک سمت دوباره به عنوان مدیر بخشی دیگر منصوب می شود در صورتی که ممکن است هزاران جوان مستعد در آن عرصه منتظر گوشه چشمی باشند، همگی موید این امر است که از سویی محیط محافظه کاری علاقه ای به چرخش نخبگان ندارد و اندیشه نوین را بر نمی تابد و از سوی دیگر به دلیل اقلیت بودن این ذهنیت اجتماعی ، بطور عملی اندیشه محافظه کاری از نیروهای محدودی برخوردار است و در نهایت مجبور به جایگزین کردن همان نیروها در جای دیگر است . در واقع نخبگان تکراری اصالت می یابند نه چرخش نخبگان، و نتیجه این امر جز شکاف نسلی نخواهد بود .

شکاف نسلی آخرین مرحله از بیگانگی اجتماعی تلقی می شود . زیرا نسل محافظه کار بطور عملی مشروعیت خود را ز دست می دهد و اعتماد عمومی خدشه دار  می شود . تنها چاره این امر چرخش حقیقی نخبگان است که به پیشرفت و امنیت ملی کمک شایانی می نماید ، زیرا در این صورت به هر نسل و اندیشه ای در قبال جامعه مسئولیتی سپرده می شود و همگان خود را موظف به تامین امنیت جامعه می دانند.