bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۶۴۹۱۲
مهدی مطهرنیا در گفتگو با فرارو بررسی کرد

ستون فقرات بحران سوریه در سال 95

«از سال 95 به بعد باید منتظر این باشیم که آمریکا بر اساس گرایش خود جهت نقل مکان امنیتی از غرب آسیا به شرق آسیا، منازعه سوریه را به گونه ای رهبری کند که از آن طعم برد - برد در دهان تمام بازیگران حس شود. لذا عجله ای برای برداشتن اسد نخواهد داشت اما زمینه های تغییر رژیم در دمشق را بیش از گذشته دنبال خواهد کرد و هزینه های آن را بیشتر متوجه بازیگرانی خواهد کرد که در دمشق و پیرامون آن در ستیز هستند.»

تاریخ انتشار: ۱۵:۴۲ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۵
فرارو- یک آینده پژوه سیاسی با اشاره به بحران سوریه گفت: «از سال 95 به بعد باید منتظر این باشیم که آمریکا بر اساس گرایش خود جهت نقل مکان امنیتی از غرب آسیا به شرق آسیا، منازعه سوریه را به گونه ای رهبری کند که از آن طعم برد - برد در دهان تمام بازیگران حس شود. لذا عجله ای برای برداشتن اسد نخواهد داشت اما زمینه های تغییر رژیم در دمشق را بیش از گذشته دنبال خواهد کرد و هزینه های آن را بیشتر متوجه بازیگرانی خواهد کرد که در دمشق و پیرامون آن در ستیز هستند.»

توافقات صورت گرفته میان قدرت های بزرگ و بازیگران منطقه ای در سال 94 پیرامون بحران سوریه این امیدواری را ایجاد کرده که این بحران در سال 95 به پایان برسد. مذاکرات صلح طی چند هفته گذشته با حضور معارضین و نمایندگان دولت سوریه انجام شده است. روسیه نیز در آخرین روزهای اسفند 94 تصمیم به خروج بخش اعظمی از نیروهای نظامی خود از سوریه گرفت. در عرصه میدانی و در روزهای اخیر ارتش سوریه موفقیت های بزرگی بدست آورده که از آن جمله آزادسازی شهر تدمر است. آیا سال 95 سال پایان بحران سوریه خواهد بود؟ وضعیت بشار اسد در اتمام این بحران چگونه خواهد بود؟

دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه، تحلیل گر و آینده پژوه سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «بحران سوریه در سال 95 نیازمند یک پل عبور از دوران پسا بشار اسد به دوران بدون بشار اسد است.»

وی ادامه داد: «به بیان دیگر من بر این باورم که از سال 2013 به بعد دوران پسا اسدی با تاکید بر کاهش نقش بشار اسد به عنوان یک رئیس جمهور در سوریه و ماندگاری وی تحت حمایت مسکو و تهران آغاز شده است و در سال 2016 با توجه به آنچه که در سال 94 گذشت آماده می شود که منطق گذار از دوران پسا بشار اسدی را به سوریه بدون اسد منتقل نماید و این ستون فقرات بحران سویه در سال 95 خواهد بود.»

این استاد دانشگاه اظهار کرد: «آنچه که تحت عنوان مبازره با تروریسم در سوریه رقم می خورد یک متن واقعی است که حقیقت متنی دیگری را در خود پنهان داشته است و آن هم نقطه گره ای برخورد اراده های فرامنطقه ای و منطقه ای در ساخت آینده قدرت در نظم منطقه ای و نظام آینده بین الملل است.»

وی ادامه داد: «از همین رو با توجه به جنگ فرسایشی نیابتی که در آن آمریکا رهبری «درون منطقه ای کردن» منازعه و پیوند آن با رقابت بین المللی قدرت های بزرگ را بر عهده گرفته، سوریه باید در سال 95 وارد شیب پایانی شود. به این معنا که آمریکا مدیریت منازعه را به کنار گذاشته است و خود را از سطح مدیریت منازعه با زیرکی به سطح رهبری منازعه کشانده است.»

وی افزود: «مدیریت نیابتی منازعه به اروپا سپرده شده است و ریاست یا فرماندهی منازعه نیز به کشورهای منطقه با مرکزیت عربستان داده شده است. از این رو در ادبیات منازعه سه سطح از هم جدا شده است. سطح رهبری منازعه، سطح مدیریت منازعه و سطح ریاست یا فرماندهی منازعه.»

این آینده پژوه سیاسی اظهار کرد: «از سال 95 به بعد باید منتظر این باشیم که آمریکا بر اساس گرایش خود جهت نقل مکان امنیتی از غرب آسیا به شرق آسیا، منازعه سوریه را به گونه ای رهبری کند که از آن طعم برد - برد در دهان تمام بازیگران حس شود. لذا عجله ای برای برداشتن اسد نخواهد داشت اما زمینه های تغییر رژیم در دمشق را بیش از گذشته دنبال خواهد کرد و هزینه های آن را بیشتر متوجه بازیگرانی خواهد کرد که در دمشق و پیرامون آن در ستیز هستند.»

مطهرنیا درباره کیفیت انتقال از دوران پسا اسدی به دوران سوریه بدون اسد گفت: «آمریکایی ها دکترین های امنیتی خود را مبتنی بر پارادایم قدرت هوشمند و دکترین برخواسته از آن یعنی دموکراسی هدایتی یا ارشادی قرار داده اند و در درون این دموکراسی است که در پی ایجاد فضای مناسب برای گذار از دولت های اقتدارگرای توسعه گرا به رژیم های دموکراتیک توسعه خواه پیش رفته اند.»

وی ادامه داد: «لذا در سوریه نیز آمریکایی ها سعی خواهند کرد بر اساس آنچه که از منظر تعریف استراتژیک از آن تحت عنوان طرح خاورمیانه بزرگ، بزرگتر، مدرن و غیره نام رفته است آرام آرام زمینه های تغییر و تحول این دولت را در منطقه فراهم کنند.»

وی افزود: «لذا سیاست های کلان آمریکا متوجه استفاده از نیروهای دموکراسی خواه در این کشورها و حمایت از آنها برای جایگزینی با دولت های اقتدارگرا است چون آمریکا می داند تغییرات پرشتاب آینده از منظر اجتماعی محیط تنفسی دولت های اقتدارگرا را محدود می سازد از این رو آمریکا تن به دموکراسی در این کشورها داده است.»

این تحلیل گر مسائل بین الملل تصریح کرد: «لذا در سوریه این معنا رخ خواهد داد اما چالش فراروی آمریکا نبود یک جامعه مدنی و نخبگان توده ای است که بتوانند آینده را به خوبی مدیریت کنند لذا فقدان نیروی مناسب جایگزین اسد، این فرایند را طولانی می کند.»

این استاد دانشگاه اظهار کرد: «برای آمریکا سناریوی مطلوب بر خلاف آنچه در ایران گفته می شود تجزیه منطقه نیست؛ بلکه سناریو نیمه مطلوب آمریکا چنین جهت گیری است؛ البته برای سوریه، شمال و مرکز عراق و قسمت هایی از عربستان این معنا را می توان دنبال کرد اما دیدگاه آمریکا متوجه حفظ مرزهای کنونی در کلونی غرب با همیاری اروپا در هارتلند نو یا خاورمیانه عربی است.»

مطهرنیا درباره سرنوشت گروههای ترویستی موجود در سوریه در سال 95 گفت: «گروههای تروریستی در حوزه عقلانیت ابزاری بازی های بین المللی قرار دارند و توسط جهان زیست اراده قدرت های بزرگ به بازی گرفته می شوند.»

وی ادامه داد: «البته من معتقد نیستم که قدرت های بزرگ همچون آمریکا موسس این گروههای تروریستی هستند و این بیان علمی نیست؛ اما می توان گفت قدرت های بزرگ مولف چنین گروههایی هستند؛ یعنی بازیگرانی که از گروههای تروریستی به نفع نیات خود بهره می برند بازیگران اصلی نظام بین الملل هستند.»

وی افزود: «از این رو این گروههای تروریستی هیچگاه از بین نمی روند؛ بلکه از صورتی به صورتی دیگر در می آیند و از منطقه ای به منطقه ای دیگر کوچ می کنند؛ چنانکه من دو سال پیش گفتم که داعش به این نام یا نام دیگر در منطقه آسیای شرقی و جنوب شرقی آسیا سر برون خواهد آورد. لذا آینده این گروهها در سال 95 در این مسیر قابل ارزیابی است.»