«گمان نكنيد من در جريان كار جنگ و مسوولان آن نيستم. مسوولان، مورد اعتماد من هستند. آنها را از اين تصميمي كه گرفتهاند شماتت نكنيد كه براي آنان نيز سخت و ناگوار بوده است.» اين كلام پدر پير ملت بود كه آتش شعله ور در سينهها را آرامشي ابراهيم گونه داد و از آنها خواست تا «بغض و كينه انقلابيتان را در سينهها نگه داريد».
امام خميني با اين جملات اگرچه تلختر از زهر را نوشيد اما به ملت اطمينان داد كه پذيرش قطعنامه ٥٩٨ نه خواست و اراده كشوري بيگانه بوده و نه محصول فريب و خدعه برخي مسوولان. اما سالها پس از روحالله عدهاي چوب اتهام بر سر همانهايي زدند كه امام امت ميگفت مورد اعتماد من هستند. به بهانه مخالفتهاي سياسي سراغ بودجه جنگ رفتند، گفتند دولت وقت بودجه لازم براي جنگ را اختصاص نميداد. عدهاي ديگر سراغ يار ديرين امام رفتند.
گفتند اگر آن نامه محرمانه محسن رضايي را نگرفته بود و نزد امام نميبرد ايشان هم قطعنامه را نميپذيرفت. آنها حياتيترين تصميم تاريخ نظام را به دعواهاي سياسي گره زدند تا شايد از اين رهگذر طرفي ببندند و از اين نمد كلاهي در بازار مكاره سياست براي خود ببافند. ديروز اما نشستي تحت عنوان «راز جام زهر» برگزار شد.
نشستي با دو ميهمان ويژه. يكي حسين علايي از فرماندهان سپاه پاسداران در دوران جنگ و ديگري حسيناللهكرم. حاج حسيناللهكرم كه عصر ديروز دربرابر سردار علايي نشست فرمانده اطلاعات عمليات تيپ محمد رسولالله بود، پس از آزادي خرمشهر به كردستان رفت، دوباره فرمانده اطلاعات عمليات لشگر ٢٧ محمد رسولالله شد، پس از آن به جند يازده قدر رفت و فرماندهي اطلاعات عمليات اين جند را كه شامل ٦ لشگر بود به عهده گرفت. او در عمليات مرصاد هم فعال بود و سپس به فرماندهي اطلاعات عمليات نيروي زميني سپاه رفت. فرماندهي سپاه بالكان از ديگر مسووليتهاي اوست. در جلسه روز گذشته كه به همت انجمن انديشه و قلم برگزار شد و اداره آن بر عهده علي شكوهي بود هر يك از اين دو ميهمان از منظر خود رازهاي جام زهر را برشمردند. رازهايي كه پس از پايان اين نشست و پس از ٢٧ سال كه ايران قطعنامه را پذيرفت مشخص شد به اين راحتيها، افشاء نميشود.
عبرت از قطعنامه ٥٩٨
حسين علايي در ابتداي نشست در پاسخ به اين سوال كه «قبول قطعنامه در چه شرايطي اتفاق افتاد؟»، گفت: امام تصميم مهمي را گرفتند آن هم پايان دادن به جنگ بود و با پذيرش به قطعنامه جنگ پايان يافت. من آقاياللهكرم از يك نحله و هر دو از سپاه هستيم، شايد بهتر بود كه از دستگاه ديپلماسي در اين جلسه حضور ميداشت، بحث بهتر پيش ميرفت.
وي با بيان اين نكته كه« هيچ جنگي تا ابد باقي نميماند.»، افزود: بنابراين هر جنگي كه آغاز ميشود همانطور كه سياستمداران در حال فكر براي مديريت جنگ هستند، بسياري به اين فكر ميكنند كه چگونه جنگ پايان بيابد. از نظر تئوري جنگها با چند شيوه پايان مييابند، پايان جنگ تحميلي هم از اين تئوريها خارج نيست.
اين فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس اظهار كرد: شما اگر آيين نامههاي رسمي هر كشوري را بخوانيد، در بند اول آيين نامه رزمي نوشتهاند هدف جنگ پيروزي است، هيج كشوري جنگي را براي ناكامي آغاز نميكند. علايي در تشريح گفته هايش گفت: اگر اهداف را مدنظر قرار ندهيم و اگر طرفي كه جنگ را آغاز ميكند، موفق شود طرف مقابل را شكست دهد، جنگ پايان مييابد. روش ديگر خاتمه دادن به جنگ زماني است كه طرفين قدرتشان به هم نميرسد، طرفي كه جنگ را شروع كرده است نميتواند جنگ را پايان بدهد و نه كشوري كه مورد هجوم قرار گرفته است، نميتواند زمينه اتمام جنگ را فراهم كند، در اين شرايط دو راه وجود دارد، يا مذاكره يا مداخله خارجي است.
او در رابطه با جنگ ايران و عراق گفت: استراتژي عراق اين بود كه منطقه خوزستان را تصرف كند و بعد از تصرف دو موضوع را بر ايران تحميل كند، يك اينكه معاهده ١٩٧٥ را بخواهد كاري كند كه كنار بگذاريم، دوم اينكه در خوزستان حكومت وابسته به عراق ايجاد كند. كه در اين حكومت وابسته انقلاب هميشه در چالش به سر ببرد و در نهايت شكست بخورد. در داخل عراق اتفاقاتي بيفتد كه حكومت بعث عراق نتواند تدوام بيابد و به همين دليل دنبال تضميني بود كه مردم عراق راه مردم ايران را در سرنگوني استبداد دنبال نكند. بنابراين عراق با اين استراتژي وارد جنگ شد و تا روز آخر جنگ اين استراتژي را پيش رو داشت.
علايي در ادامه به استراتژي ايران در جنگ اشاره كرد و اظهار كرد: اما استراتژي ايران اين بود كه عراق به اهدافش نرسد. در همان هفتههاي اول جنگ، افراد ميانجي به خصوص از طرف سازمان كنفرانس اسلامي به ايران آمدند. استراتژي ايران بيرون راندن ارتش متجاوز از خاك ايران و حفظ تماميت ارضي و نپذيرفتن تمهيدات عراق براي لغو معاهده ١٩٧٥ بود. در ادامه اين نشست، حسيناللهكرم نيز در رابطه با شرايط قبول قطعنامه صحبت كرد و گفت كه «بايد از قطعنامه ٥٩٨ بايد عبرت گرفت. آنچه امام از آن به عنوان جام زهر مطرح كردند، ميتواند به عنوان يك عبرت باشد كه در طول تاريخ خودمان از آن استفاده كنيم.» او افزود: براساس گفتمان متن محور، چون امام كه نيستند تا ما براساس شخص اين موضوع را بررسي كنيم بايد به متون موجود اكتفا كرد. امام در بحث پذيرش قطعنامه ميفرمايند از عوامل و حوادثي نام ميبرد كه آينده آن را روشن ميكند.
راهكار هاشمي براي پايان جنگ
اللهكرم در ادامه تاكيد كرد: در سال ٦٦ قطعنامه تصويب شد، امريكايي از مرداد ٦٦ وارد منطقه ميشوند. بنابراين يك جريان خارجي وارد منطقه شد. عمليات خورشيد درخشان منافقين، به دست گرفتن فاو، عمليات منافقين، دوپازا همه در سال ٦٧ اتفاق افتاد. اين حوادثي است كه رخ داد. در رابطه با از دست دادن فاو، بسياري آن را موضوع سياسي ميدانند و آقاي هاشمي موجب ايجاد ترديد در ميان رزمندگان ميشد. او با تاكيد حوادثي كه در بين طرح قطعنامه از سوي شوراي امنيت تا پذيرش ايران كه يك سال آخر جنگ است، چندان اهميت ندارد، گفت: بلكه نكته مهم بعد از پذيرش قطعنامه است، بسياري گمان ميكردند كه اين صلح است، اگر عبرتگيري ميكرديم از قطعنامه تن به زهربرجام نميداديم.
از جنگ جنگ تا پيروزي تا جنگ جنگ تا يك پيروزي
اللهكرم در ادامه به بيان اسامي افرادي كه موافق اتمام جنگ بودند، پرداخت و افزود: هاشمي رفسنجاني راهكارش براي ختم جنگ، مخالف نظر امام بود، حسن روحاني نيز مجمع عقلا براي ختم جنگ را پيشنهاد داد، او طرفدار محدود سازي سپاه است. نفر بعدي بهزاد نبودي بود كه ميگفت ما توان ادامه جنگ نداريم. البته نبايد فراموش كرد كه موسوي در ٥ خرداد ٦٧ استعفا ميدهد و اين يعني به جبهه پشت كردن. او همچنين به محسن رضايي به عنوان افرادي كه خواهان پايان جنگ بود اشاره كرد و گفت: برادر محسن كه فرمانده ما بودند در سال ٦٤ از موسوي حمايت كردند و گفتند كه جبههها طرفدار ايشان است اما اصلا اينگونه نبود، امام ميگفتند جنگ تا پيروزي اما اينها مخالف بودند.
نامه صلح طلبي آقاي هاشمي هم از سوي برادر محسن مطرح شد كه گفتند ما تا ٥ سال آينده پيروزي نداريم. در اين ميان مجري گفت كه «تاريخ استعفاي موسوي درست نيست.» اللهكرم پس از ايراد علي شكوهي به عنوان مجري اين نشست به تاريخ استعفاي موسوي گفت: شما طرفداريت را از مير حسين ادامه بده. اما من ميگويم بعد از ٥٩٨ جنگ ادامه دارد و فقط مقاومت جنگ را تمام كرد. اللهكرم ادامه داد: عراق در همان شهريور در زمان استعفا مذاكرات را شروع ميكند و ارديبهشت خارج ميشود و ميگويد يا اروند رود را به من ميدهيد يا من ادامه نميدهم، اينها ادامه جنگ است و متاسفانه برخي فكر ميكنند با قطعنامه جلوي جنگ را گرفتند.
حسين علايي بلافاصله يك سوال مطرح كرد: بهتر بود اللهكرم ميگفت چه نظريهاي براي پايان دادن به جنگ دارند؟
اللهكرم در پاسخ گفت: آقاي علايي من شما را مخلص امام ميدانم اما الان كه اينگونه صحبت ميكنيد برايم عجيب است. علايي در ادامه اين نشست گفت: تجربه اين مفهوم است كه ما چگونه ميخواهيم از حوادث تاريخي گذشته براي آينده درس بگيريم. كسي جز امام نميتوانست جنگ را تمام كند، و امام فرمودند كه من قطعنامه را پذيرفتم، حتي اگر دوباره بعد از پذيرش قطعنامه عراق حمله كرد و مردم به جبهه هجوم برند و امام گفتند ما با پذيرش قطعنامه دنبال صلح پايدار هستيم و نياز به بازگشت به جبهه نيست. امام اينگونه نبود كه تحث تاثير افكار قرار بگيرند. ايشان مشورت ميكردند و تصميم ميگرفتند. امام بعد از پذيرش قطعنامه گفتند كه من تا چند هفته قبل به فكر ادامه جنگ بودم اما الان به دنبال صلح هستيم. علايي در ادامه از اللهكرم پرسيد: اگر قطعنامه را نميپذيرفتيم چه اتفاقي ميافتاد؟
در ٢٥ تير نامهاي نوشته ميشود كه در آن مسجل ميشود كه ديگر نميشود جنگيد. مگر جنگيدن مقدس است؟ خود جنگ كه مقدس نيست. جنگيدن براي رسيدن به صلح و آرامش مقدس نيست. كشت و كشتار هيچ كجا مقدس نيست. قبل از عميات فتحالمبين فرمانده سپاه خدمت امام رسيده و اسنادش هست. امام تاكيد ميكنند كه وارد خاك عراق نشويد. امام در اينجا از ختم جنگ حرف ميزنند. از بين رفتن نظام صدام آرزوي مردم و امام بوداما امام ميخواست اين اتفاق به دست مردم عراق بيفتد. الان صدام و حزب بعث از بين رفته و شما ميتوانيد به همه مسوولان جنگ بد و بيراه بگوييد اما اين بد و بيراه گفتنها چه سودي دارد؟
سردار علايي افزود: از اول تا آخر جنگ، ما قدرت نظامي برتر از عراق نبوديم. هيچوقت تعداد بسيجي يان ما به تعداد سربازان عراقي در جنگ نرسيد. هفته آخر جنگ نيروهاي جنگي ما تمام شده بود. مگر ادامه جنگ بدون عده و عُده امكان پذير بود؟
اعتماد امام به هاشمي
اين فرمانده دوران دفاع مقدس در ادامه به حمايت از آيتالله هاشمي پرداخت و تصريح كرد: آقاياللهكرم شما مدام به آقاي هاشمي بد و بيراه ميگوييد اما من ميگويم آقاي هاشمي اگر يك كار بزرگ براي امام كرده باشد همين قطعنامه است. وي افزود: آقاي هاشمي ميخواست مسووليت پذيرش قطعنامه را به عهده بگيرد و امام قطعنامه را ميپذيرد به همين دليل من به اين كار بزرگ آقاي هاشمي افتخار ميكنم و بايد مجسمهاش را طلا گرفت. علايي ادامه داد: همان زماني كه آقاي هاشمي اعلام كرد حالا كه قرار است جنگ را تا پيروزي ادامه دهيم ضرورت دارد تا پيروزي را تعريف كنيم، حرف درستي بود. هاشمي بعد از شكست عمليات رمضان و والفجرها فهميد كه ديگر سخت است ما در جبهههاي جنگ به موفقيتي برسيم گفت «جنگ تا يك پيروزي» كه حرفي منطقي بود.
اين فرمانده دفاع مقدس خطاب به سرداراللهكرم گفت: آقاياللهكرم شما به دليل اختلاف سياسي به آقاي هاشمي فحش ميدهيد در حالي كه امام، آقاي هاشمي را به عنوان فرمانده جنگ انتخاب كرد. اين توهينهاي شما به آقاي هاشمي توهين غير مستقيم به امام است. وي در ادامه ازاللهكرم خواست تا در نقد جنگ، علمي و فني بحث كند. علايي با بيان اينكه امام بهترين و حكيمانهترين تصميم را در پذيرش قطعنامه گرفتند خاطرنشان كرد: لبه تير قطعنامه ٥٩٨ كه قرار بود ما را ذليلانه از بين ببرد بالعكس شد و ديديم كه صدام سقط كرد. حسيناللهكرم بلافاصله پس از حرفهاي سردار علايي گفت: گويا من در اين نشست با مجري برنامه و آقاي علايي طرفم. وي خطاب به سردار علايي گفت: ميخواهيد بگوييد جام زهر، جام عسل بوده بگوييد. اللهكرم همين تكجمله را گفت تا همه رفقاي سرداراللهكرم حاضر در سالن فرياد تكبير سردهند. اللهكرم از علايي پرسيد: گفتيد سربازان ما كمتر بوده؟علايي گفت: آمار اينگونه ميگويد اما همه حرف من اين است وقتي آقاي هاشمي به جاي جنگ جنگ تا پيروزي ميگويد جنگ تا يك پيروزي، امام ايشان را فرمانده جنگ ميكند.
اللهكرم در پاسخ گفت: ما امروز داريم مديريت نداشتن را نقد ميكنيم. امام هم يكي از بي مديريتيها را در راس گذاشته، عيب ندارد. علايي بلافاصله از اللهكرم پرسيد: پس شما امام را نقد ميكنيد؟ اللهكرم پاسخ داد: ما سه برابرعراق جمعيت داشتيم اما ضعف مديريتي بود كه باعث شد تا نيروهاي ما در جنگ از نيروهاي جنگي عراق كمتر باشد. در اين بين يكي از حاميان حسين اللهكرم از ميانه جمعيت فرياد زد: بنيصدر را هم امام تاييد كرد.
علايي در پاسخ به اين شخص گفت: ما تمام تصميمات امام را قبول داريم. اللهكرم حرفهايش را اينگونه ادامه داد: مساله اصلي در جنگ، قدرت ايمان است. امام خودشان، قطعنامه را ميگويند جام زهر بود. تاكيد امام قدرت ايمان بود. ما نتوانستيم سازماندهي كنيم. وي در پاسخ به علايي گفت: چون امام به هاشمي، حكم فرماندهي جنگ داده بايد مجسمه هاشمي را طلا بگيريم؟ بايد بگويم ما از حكم امام اطاعت كرديم و الان هم اطاعت ميكنيم. اللهكرم به بهانه قطعنامه ٥٩٨ حاشيهاي به برجام زد و اظهار داشت: رهبر انقلاب برجام را پذيرفته اما اين برجام هم، زهرجام است. مردم دشمن را عقب راندند. قطعنامه كارهاي نبود. امام در ٢٣ تير به فشار هاشمي وبرخي اطرافيان قطعنامه ٥٩٨ را ميپذيرد و در حين پذيرشش ميگويند كه اين جام زهر است. وي افزود: دو استراتژي و رويكرد در جنگ وجود داشت. دو استراتژي د ر جنگ بود يكي از آن هاشمي بود كه ميگفت «جنگ جنگ تا يك پيروزي» ويك رويكرد كه ديدگاه امام بود با «جنگ جنگ تا رفع فتنه» كه امام استراتژي هاشمي را تحمل كرد. وي با بيان اينكه هاشمي، امام را براي پذيرش قطعنامه قانع نكرد اظهار داشت: ديدگاه من اين است كه هاشمي به امام زهر خوراند.
اللهكرم افزود: ديدگاه من اين بود كه با فشار ما از بيرون مثل عمليات رمضان و فشار همزمان اكراد و شيعيان در درون خاك عراق باعث ميشد تا صدام زودتر ساقط شود اما با خوراندن جام زهر به امام، ايشان را به شهادت رساندند. علايي در پاسخ به اين اتهامات اللهكرم گفت: قطعنامه را خود امام پذيرفت و جام زهر گفتنش به اين معنا است كه ايشان دوست داشتند تا جنگ به شكل ديگري خاتمه يابد. وي ادامه داد: امام تصميم پذيرش قطعنامه را درست و حكيمانه ميدانستند. اين فرمانده دوران دفاع مقدس تاكيد كرد: من معتقد نيستم كه كسي جام زهر را به امام خورانيد . امام كسي نبود كه از دست كسي چيزي بگيرد و بنوشد اما بايد به اين مساله توجه داشته باشيد كه اهداف ما در جنگ محقق نشد.
از جام زهر تا زهر برجام
يكي از حاميان حسيناللهكرم بلافاصله پس از اين جملات حسين علايي گفت: امام هشتم را افرادي مثل شما زهر دادند. علايي در پاسخ به اين فرد اظهار داشت: هيچ كسي قدرت زهر دادن به امام را نداشت. علايي خاطرنشان كرد: امام ميخواست جنگ را خاتمه دهد و دلشان ميخواست تا از بين رفتن صدام نتيجه باشد. راه براي رسيدن به اين پيروزي چه بود؟ يك نفر گفت يه جايي از عراق را بگيريم و از موضع قدرت تمام كنيم اما از نظر نظامي در حد عراق نبوديم. ما تا عمليات خيبر رفتيم اما به نتيجه نرسيديم. بعد از اين بود كه به اين فكر افتاديم كه جنگ چگونه خاتمه پيدا كند. علايي تصريح كرد: ما با كربلاي پنج و گرفتن فاو كه منجر به خاتمه جنگ شد بهترين زمان را براي پذيرش قطعنامه انتخاب كرديم.
امام هم با بهترين شيوه زماني به اين نتيجه رسيدند كه قطعنامه بهترين راهحل است چرا كه تلفات و خيانت در آن مقطع به اوج خودش رسيده بود. . خلاصه آنكه نتيجه تصميم امام براي جمهوري اسلامي مبارك بود. نوبت دوباره به سردار حسيناللهكرم رسيد تا او در جواب سردار حسين علايي بگويد: تحول و تغيير از درون، استراتژي من است. در فاو و كربلاي پنج پيروز شديم كه به خاطر قدرت ايمان بود. امام زمستان ٦٦ بحث صلح امام حسن را ميكند. شهريور ٦٥ كساني كه به دنبال صلح تحميلياند، خائنند. خرداد ٦٧ سرنوشت جنگ در جبههها رقم ميخورد. امام ١٣ تير تاكيد ميكنند كه غفلت از جنگ خيانت است. علايي در پاسخ به اين حرفهاي اللهكرم گفت: جمله امام درباره شهدا كه فرمودند دربرابر خانواده شهدا احساس شرم ميكنم به آقاي هاشمي ارتباطي پيدا نميكند. آقاياللهكرم حواسش را جمع كند. امام فراتر از اين بود كه به او جام زهر دهند. اللهكرم رو به علايي از وي پرسيد: «به امام حسن، زهر دادند؟»
علايي پاسخ داد: به امام حسن(ع) جام زهر مادي دادند نه جام زهر فكري. آقاي اللهكرم اينكه شما بگوييد به امام خميني جام زهر خورانيدند زير سوال بردن امام است. علايي تاكيد كرد: پذيرش قطعنامه باعث شد تا امريكاييها يي كه ميخواستند به ما حمله نظامي كنند به عراق حمله كردند.
اين فرمانده دفاع مقدس در ادامه خطاب بهاللهكرم به دفاع از آيتالله هاشميرفسنجاني پرداخت و گفت: آقاي هاشمي از بنيانگذاران جمهوري اسلامي است. امام، آقاي هاشمي را دوست داشت و كارهاي بزرگ انقلاب را به ايشان واگذار كرد و اگر شما اين مساله را دوست نداريد، عيبي ندارد. اللهكرم اينگونه پاسخ حرفهاي علايي را داد: تفسير ليبرالي از ديدگاه امام بر همين اساس است كه امام فقط اهل شمشير نبود و اهل نرمش هم بود. اين ديدگاه ليبرالي است. به امام جام زهر تحميل شد چرا كه تا قبل از پذيرش آن، امام معتقد به مبارزه بودند كه فرمانده جنگش ميگويد ما نميتوانيم و نميخواهيم جنگ را ادامه دهيم. اللهكرم ادامه داد: الان هم زهرجام برجام به رهبر انقلاب تحميل شده است. وي افزود: ما برجام را ميپذيريم به خاطر اينكه امام خامنهاي پذيرفته است. امام به خاطر اين نگذاشتند رهبر معظم انقلاب به جبهه بروند كه سرنوشت نظام را نجات دهند. ما معتقديم جام زهر به زهر جام تبديل شده است. وقت نشست تمام شد، دو فرمانده جنگ حرفهايشان را زدند. مشخص شد بر خلاف آنكه سردار علايي در ابتداي برنامه اعلام كرد او و اللهكرم از يك نحله فكري هستند، قرابتي ميانشان نيست.