bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۲۴۴۷

دلایلی که کی‌روش را محبوب‌تر کرد

روزی که کارلوس کی‌روش هدایت تیم ایران را برعهده گرفت، می‌دانست چقدر برای رسیدن به دوران طلایی باید بجنگد، طعنه‌ها شنید و تشرها زد؛ حمایت ندید و حمله کرد، وارد گود شد و با وجود همه مسائل موجود تیمی را آماده کرد که حرف‌هایشان را پس بگیرند همه آن‌هایی که بی‌محابا به قول خودشان به یک اجنبی می‌تاختند.

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۱ - ۲۴ مهر ۱۳۹۵
افتخار به این راحتی‌ها آفریده نمی‌شود، تاریخ‌سازی سهل به نتیجه نمی‌رسد و جاودانگی با حرف به‌دست نمی‌آید.

روزی که کارلوس کی‌روش هدایت تیم ایران را برعهده گرفت، می‌دانست چقدر برای رسیدن به دوران طلایی باید بجنگد، طعنه‌ها شنید و تشرها زد؛ حمایت ندید و حمله کرد، وارد گود شد و با وجود همه مسائل موجود تیمی را آماده کرد که حرف‌هایشان را پس بگیرند همه آن‌هایی که بی‌محابا به قول خودشان به یک اجنبی می‌تاختند.

پنج سال از آن روزهایی که مرد پرتغالی با مبلغی نجومی آمد و سکان ویترین فوتبال ایران را در دست گرفت، می‌گذارد غرید و جنگید تا افتخاری آفریده شود و برگی درخشان از تاریخ ورق بخورد؛ او حالا خوشحال‌ترین پرتغالی روی زمین است، ایران و ایرانی هم قدرش را می‌داند؛ می‌گویید نه، به عکس‌العمل‌های مردم و البته منتقدهایش بعد از پیروزی بزرگ مقابل کره‌جنوبی بنگرید.

انگار چیزی تا جاودانگی نمانده، جاودانگی که برای ما سقفش خیلی کوتاه است، شاید به اندازه صعود مقتدرانه و متوالی به جام‌جهانی.

اپیزود اول؛ زوج موفق «کی‌روش- تیم‌ملی»
سال‌ها است که هروقت می‌خواهیم یک افتخار از فوتبال‌مان گوشزد کنیم، می‌رویم سراغ بازی حماسی با استرالیا.

مسابقه‌ای که ٢٠‌سال از آن گذشته ولی چون حماسه‌ای برایمان خلق نشده همچنان به همان یک بازی می‌بالیم، به قول خداداد عزیزی دیگر سایز جوراب بازیکنان آن تیم را هم در آورده‌ایم! در تمام این‌ سال‌ها تیم‌ملی فوتبال ایران اسیر نوعی یکنواختی و تا حدی روزمرگی بوده است؛ موفقیت‌های مقطعی خوشحالمان کرده ولی هرگز نتوانستیم افتخاری را مثال بزنیم.

به جام‌جهانی صعود کردیم ولی افت بعد از آن تورنمنت بزرگ، نشان داده موفقیت مقطعی است. حالا اما قصه متفاوت است. کارلوس کی‌روش که ٥‌سال تیم ایران را در اختیار داشته، تمام چیزی که ما از او می‌خواستیم را به تیم‌ملی داده است، خودش هم همه آن مسائلی که در فکرش بوده را با بازیکنانی که اکثراً خود تربیت کرده، در مستطیل سبز اجرا است.

به عبارت بهتر زوج کی‌روش- تیم‌ملی ایران بعد از ٥‌سال به خوبی همدیگر را درک می‌کنند و نتیجه‌اش می‌شود یک بازی چشم‌نواز که همه‌مان را بابت هیجان‌های واقعی فوتبال ارضا می‌کند.

اپیزود دوم؛ تکامل تاکتیکی
حتی زمانی که در جام‌جهانی آمریکا را با ستاره‌های بزرگش شکست دادیم، در دفاع تیم‌ملی ضعف داشت، آن‌زمان یک عابدزاده درون دروازه بود که نگذارد ضعف همیشگی به چشم بیاید ولی این معضل همواره با فوتبال عجین بوده است.

کی‌روش اما مشکل اصلی فوتبال ایران را می‌دانست وقت گذاشت تا تیمی بسازد که هدف اولش گل نخوردن باشد. همه ما انتقاد کردیم که تیم ایران دفاعی بازی می‌کند اما او راه خودش را رفت تا به هدف نزدیک شود.

درست هم می‌گفتیم ولی همین ساختار دفاعی که به وجود آمده و باعث شده تیم ایران در مقدماتی جام‌جهانی یک گل هم دریافت نکند، ساختاری است که سال‌ها حسرتش را می‌خوردیم؛ به عبارت بهتر تیم‌ملی ایران به یک تکامل تاکتیکی رسیده که در عین دفاع فشرده و منطقی، به موقع ضد حمله می‌زند، به موقع با کار ترکیبی و استفاده از توانایی‌های بازیکنانی مثل دژاگه، جهانبخش، آزمون و... به دروازه حریف نزدیک می‌شود و وقتی دروازه حریف را باز کرد، منطقی دفاع می‌کند و از حفره‌های کوچک برای رسیدن دوباره به دروازه حریفان بهره می‌برد. در فوتبال به این شیوه تاکتیکی یک نوع ساختار کلاسیک می‌گویند که کی‌روش بعد از مدت‌ها توانسته این را به فوتبالیست‌های ایرانی(که عمدتاً در دفاع کردن ضعف دارند) بفهماند.

اپیزود سوم؛ نظم، نظم، نظم!
در فوتبالی که ١٣ بازیکن ملی‌اش سال‌ها قبل برای تعویض مرحوم پرویز دهداری دست به یکی کردند و بازیکنش با حالتی نامتعادل به فرودگاه رفت و لپ سرمربی را کشید و چند روز بعد برای تیم‌ملی بازی کرد و یا آشتی‌کنان‌های ظاهری که برای حضور همزمان دو سلطان در یک اقلیم رقم خورده، نظم و اتحاد نمی‌تواند حرف اول را بزند؛ مگر این‌که یک مربی لجباز و البته با دیسیپلین مانند کی‌روش سرمربی تیم‌ملی‌اش باشد.

سرمربی پرتغالی در طول این سال‌ها ثابت کرد نظم و انضباط حرف اول را در تیمش می‌زند، نظمی که به قیمت کنار رفتن بزرگترین ستاره‌های فوتبال ایران بود و او زیر بارش نرفت، با ضعیف‌ترها ایستاد و مبارزه کرد و حالا تیمی ساخته که رمز اصلی موفقیتش همدلی است. قدیم‌ها اینطور بود که کاپیتان تیم‌ملی هرگز نمی‌تواند روی نیمکت بنشیند، این معادلات اما در گذشته ماند و حالا آندرانیک تیموریان بیرون می‌نشیند تا جوان‌های پرانرژی و پرانگیزه‌تر به میدان بروند.

جوان‌هایی که کی‌روش با استفاده به موقع از آنها حقشان را کف دستشان گذاشت و به قول خودش لژیونرهای تیم‌ملی را به ١١ نفر افزایش داد. نیمکت‌نشینی بازیکنانی که نامی بزرگ برای خود دست و پا کرده‌اند، یک مفهوم بیشتر ندارد؛ این‌که کی‌روش بیش از هر چیز به موفقیت تیمش و درست اجرا شدن نقشه‌هایش اهمیت می‌دهد، نه نام‌ها در تیم‌ملی مهم است و نه نیمکت‌نشینی ستاره‌های بزرگ آبی، نارنجی و سرخ.

اپیزود چهارم؛ سکوت منتقدها

کارلوس کی‌روش که ماه‌ها است دیگر اثری از مصاحبه‌های آتشین و تمسخر اعضای فدراسیون فوتبال را در شخصیتش نمی‌بینیم(از زمان حضور مهدی تاج در رأس فدراسیون)، حالا نه‌تنها هوادارانش را راضی کرده، بلکه باعث سکوت بخش عظیمی از منتقدان همیشگی‌اش شده است.

هرچند که همین‌ها احتمالا بعد از حذف احتمالی ایران در دور گروهی جام‌جهانی ناکامی در عدم صعود به دور بعد را مطرح می‌کنند! با این وجود منتقدان کی‌روش، فعلا نمی‌توانند از عملکرد تیمی که ٣٦٠ دقیقه حتی یک موقعیت گل جدی به ازبکستان و کره‌جنوبی نمی‌دهد، ایراد بگیرند.

اپیزود پنجم؛ احترام بگذارید
برای ما قشر متوسط جامعه که سرمان در عدد و رقم است، آمار کارلوس کی‌روش در ٥‌سال مربیگری در ایران فوق‌العاده است؛ ٥٢ بازی مقابل تیم‌های آسیایی و فقط ٣ شکست که یکی در بازی‌ دوستانه بوده است؛ عزیزی می‌گفت با این شیوه تیم ایران جلوی بزرگترین تیم‌های دنیا هم می‌ایستد، هواداران تیم‌ملی هم باور کرده‌اند که تغییراتی حاصل شده است؛ منتقدان هم که سکوت کرده‌اند. پس به اعداد احترام بگذاریم؛ آری، کی‌روش موفق‌ترین مربی تاریخ فوتبال ملی ایران است.