bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۳۵۱۴

خطرناک‌ترین نامزد تاریخ آمریکا

هر روز اخباری مبنی بر تقویت گرایش ضدجهانی به گوش می‌رسد و خطر این است که افزایش ناامنی سبب پیروزی‌های بیشتر برای کشورهای بسته می‌شود. این بزرگ‌ترین خطر پیش روی جهان آزاد از زمان کمونیسم است و هیچ چیز بیش از مقابله با آن اهمیت ندارد.

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۰ - ۰۳ آبان ۱۳۹۵
لارنس سامرز؛ استاد هاروارد و وزیر پیشین خزانه داری آمریکا، هر روز اخباری مبنی بر تقویت گرایش ضدجهانی به گوش می‌رسد و خطر این است که افزایش ناامنی سبب پیروزی‌های بیشتر برای کشورهای بسته می‌شود. این بزرگ‌ترین خطر پیش روی جهان آزاد از زمان کمونیسم است و هیچ چیز بیش از مقابله با آن اهمیت ندارد.

23 ژوئن کشور انگلیس یک همه پرسی در مورد ماندن یا خروج از اتحادیه اروپا برگزار کرد. در تاریخ 8 نوامبر (18 آبان) هم آمریکا انتخابات ریاست جمهوری خود را برگزار خواهد کرد تا مشخص شود آیا «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور خواهد شد یا نه.  هر دو انتخابات از جهاتی دارای وجوه اشتراک هستند. در برگزیت شاهد بودیم، پوپولیست‌های عصبی مزاج و ملی‌گراها در برابر حکومت‌های سنتی قد علم کرده‌اند. در مورد انتخابات آمریکا هم نظرسنجی‌ها نشان داده است که نتیجه هنوز قطعی نیست و پیش بینی‌هایی از احتمال یک نتیجه رادیکال خبر می‌دهد.

به همان میزان که خطر خروج انگلیس از اتحادیه اروپا برای اقتصاد انگلیس عظیم است؛ به عقیده من خطر انتخاب شدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا برای اقتصاد آمریکا و اقتصاد کل جهان بسیار خطرناک‌تر است. اگر ترامپ رئیس‌جمهوری شود می‌توان حدس زد که ظرف مدت 18 ماه یک رکود طولانی مدت آغاز خواهد شد. خسارت و ضرر و زیان این رکود نه فقط در داخل آمریکا، بلکه در خارج از مرزهای این کشور هم به وضوح احساس خواهد شد.

دیدگاه‌هایی که تاکنون از سوی ترامپ در زمینه موضوعات مختلف سیاست جهانی و خارجی آمریکا بیان شده، نشان می‌دهد او تنها به یک اصل در سیاست خارجی آمریکا باور دارد و آن منافع ناشی از مداخلات آمریکا در بحران‌های بین‌المللی بر اقتصاد داخلی و رفاه شهروندان این کشور است. از منظر ترامپ همان گونه که بارها تاکید کرده است او به دنبال سیاست‌های هزینه زا در حوزه سیاست خارجی نخواهد رفت و این مساله می‌تواند آغاز دورانی جدید در سیاست انزوا طلبی آمریکا با مولفه‌های جدید و متناسب با دوره جدید باشد. کاسته شدن از اهمیت خاورمیانه برای آمریکا و عطف توجه واشنگتن به حوزه آسیا – اقیانوس آرام و دریای جنوبی چین از مولفه‌های سیاست امنیت ملی جدید آمریکا در دهه حاضر و به احتمال فراوان در دهه سوم قرن بیست و یکم خواهد بود.

این فرض بر پایه این استدلال‌ها است که نخستین آن، خطر بروز سیاست‌های نامعقول است. ترامپ احتمال قطع شدن 10 هزار میلیارد دلار کاهش مالیات را مطرح کرده است. این یعنی تهدید ثبات مالی آمریکا. بالا رفتن سقف بدهی‌ها در سال 2011 عامل اصلی سقوط 17 درصدی بازار بود. حال رئیس‌جمهوری که یک برنامه مالی بی منطق عرضه می‌کند و گشایشی به سمت بازسازی بدهی‌ها دارد می‌تواند در کوتاه‌مدت به اعتماد به نفس بازار لطمه بزند و در بلند مدت هم بر اعتبار کشور و هم بر محوریت دلار لطمه خواهد زد.

ترامپ حتی در شعارهای انتخاباتی خود، تعهدات پیشین آمریکا در قالب توافق‌های بین‌المللی و چند جانبه همچون توافق سال گذشته پاریس بر سر کاهش گرمایش زمین یا «برنامه جامع اقدام مشترک» بین ایران و گروه 1+5 را به چالش کشیده و وعده لغو یا دست‌کم تغییر آنها را داده است. او اساسا در گرماگرم رقابت‌های انتخاباتی خود نیز به هیچ‌وجه به این سوال پاسخ نداده که با عواقب بر هم زدن توافق‌ها و تعهدات بین‌المللی چگونه برخورد خواهد کرد.

در یک اقتصاد جهانی که درون نوعی یکپارچگی جهانی تعریف شده، ملی گرایی اقتصادی ترامپ فوق العاده خطرناک است. در سال‌های اخیر، صادرات موتور محرک اقتصاد آمریکا بوده است. حال اگر آمریکا بیاید و دور تا دور مرزهای جنوبی‌اش را دیوار بکشد و تمام پیمان‌های تجاری را منسوخ اعلام کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ واکنش دیگر کشورها چه خواهد بود؟  شکست پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک (مشارکت دوسوی اقیانوس آرام)، کمترین ضرر و زیانی است که ریاست جمهوری ترامپ برای اقتصاد جهان به بار خواهد آورد. فعلا خروج از این پیمان برای آمریکا مستلزم مصوبه کنگره نیست.  اگر ترامپ رئیس‌جمهور شود و فقط نیمی از وعده‌هایی را که داده است، عملی سازد؛ یقینا بدترین جنگ تجاری را از زمان دوران «رکود» در تاریخ آمریکا ثبت خواهد کرد.

رشد و پیشرفت نیازمند یک محیط ژئوپلیتیک امن است. اینکه بیاییم و برای ژاپن و کره جنوبی تجویز کنیم که خودشان از خود دفاع کنند و وسعت عمل ناتو را هم کوچک کنیم به معنای این است که به چین و روسیه جسارت ببخشیم و به موازات آن سلاح‌های کشتار جمعی را گسترش دهیم، چون همزمان متحدان ما در پی آن هستند که خودکفا شوند. آیا در یک چنین فضایی سرمایه‌گذاری و تجارت شکوفا خواهد شد؟  خلق وخو و رویه استبدادی ترامپ و منش شخصیتی او مطمئنا خسارت سنگینی بر اعتماد به نفس در تجارت وارد می‌آورد.

ترامپ وعده داده است که درسیاست خارجی، شکنجه را به‌عنوان ابزاری در سیاست خارجی به‌کار بندد؛ قوانین را تغییر دهد و تمام انتشاراتی را که باب طبع او نیستند، تعقیب قانونی و مجازات می‌کند. زمانی ماجرای واقعه «واترگیت» کشور را فلج کرد که فعالیت‌های غیر قانونی کارکنان حوزه ریاست جمهوری و سوء استفاده از قدرت مبنای وقوع آن بود، به کلی کشور را به هم ریخت. حال اگر ترامپ رئیس‌جمهوری شود و کنترل اف.بی.آی، سیا و سرویس درآمدهای داخلی (مالیاتی) آمریکا را برعهده بگیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اکنون وضعیت بلاتکلیفی به‌وجود آمده است. ایجاد فضای لازم برای اعتماد به نفس در تجارت، ارزان ترین محرک برای انرژی گرفتن دوباره بازار است. خلق فضایی که در آن سنت حاکمیت قانون نقض و دوام و قوام در سیاست نفی می‌شود؛ این بهترین شیوه ممکن برای خسارت زدن به اقتصاد آمریکاست؛ اقتصادی که اکنون شکننده است. حافظه تاریخ آمریکا به یاد ندارد حزبی نامزدی را برای ریاست جمهوری معرفی کند که تا این اندازه برای اقتصاد کشور خطرناک باشد. فعلا که تمام بازارهای اقتصادی احتمال رئیس‌جمهور شدن ترامپ را نازل می‌دانند. ما هم دعا می‌کنیم حق با آنها باشد.