فرارو|سالهاست "خالکوبی" یا "تتو کردن" در ایران وجود دارد. اما امروزه تتو کردن در ایران شاید بیش از آنکه دنباله سنت یا آیینی برای تغییر بدن باشد، بدل به نوعی از مُد شدهاست.
به گزارش فرارو، هرچند که دادهها و پژوهشهای زیادی درباره "تتو" یا "خالکوبی" در ایران به دلیل ممنوعیتهای موجود وجود نداشته، اما نگاهی به همین کار در فرهنگهای دیگر و همچنین نگاه به سایر اشکال تغییر بدن در جهان میتواند ما را در فهمِ خالکوبی در ایران کمک کند.
ناصر فکوهی -انسانشناس، استاد دانشگاه تهران و مدیر انسانشناسی و فرهنگ- در گفتگو با فرارو این موضوع را بررسی کرد.
ناصر فکوهی میگوید "امروز زمانی که از پدیده «تتو» یا همان خالکوبی صحبت میکنیم، نگاهمان به طرف مسائل شهری، قشر جوان و گروهی که در ایران به تصوری از چیزی که فرهنگ غربی میپندارند، نزدیک هستند، برمیگردد".
این در حالی است که به گفته این انسانشناس تتو یا تتو کردنی که درباره آن بحث میشود، پیش از هرچیز، برخلاف آنچه ممکن است بیاندیشیم، سیستمی باستانی و سنتی است. تغییر بدن – اضافهکردن چیزی به آن، یا کمکردن چیزی از آن، آراستن و پیراستن آن- پدیدههایی سنتی و با پیشینه بسیار طولانی در همه فرهنگ ها هستند.
فکوهی با اشاره به "ختنه" توضیح داد: یکی از قدیمیترین اشکال این تغییرات در بدن، در خود ادیان ابراهیمی وجود دارد که همان "ختنه" است که پیش از هر چیز نوعی از نشانهگزاری بدنی است. در سیستمهای بدنی، تغییردر بدن و نشانهگزاری روی آن تقریبا هیچ ارتباطی با موضوعاتی مانند بهداشت یا سلامت نداشته و بیشتر موضعی نمادین، اعتقادی و هویتی بوده است.
این انسانشناس در ادامه گفت: برخی از اشکال این ایجاد تغییر در بدن، به دلایل متفاوتی تا امروز ادامه پیدا کردهاند که یکی از دلایل این امتداد در تضاد نبودن آنها با سیستمهای مدرن و قابلیت بازتفسیر در بازتولیدشان در موقعیتهای جدید است: مانند ختنه پسران که تا امروز ادامه پیدا کرده و مشکلی نیز به وجود نیاورده است.
فکوهی همچنین با اشاره به ختنه زنان نیز گفت: البته برخی تغییرات دیگر همچون ختنه زنان که تا امروز نیز ادامه پیدا کرده، مشکلات زیادی به همراه داشته و مورد مناقشهآمیزی است که اغلب انسانگرایان و انسانشناسان آن را به مثابه نوعی شکنجه محکوم میکنند، در چارچوب اسلام نیز این عمل اغلب با محکومیت روبرو شده است. برخی اشکال دیگر از تغییرات بدن، مانندعلامتزدن و بُرش پوست، اندامبُری و... نیز وجود داشتهاند که در دورههای سنتی گذار افراد رخ میدهند؛ مثلا در تولد، بلوغ، ازدواج یا مرگ.
قدمتِ دستبردن بر بدن چقدر است؟
به گفته این استاد دانشگاه در سیستمهای سنتی و باستانی غیرابراهیمی، تغییر دادن بدن بیشتر بودهاست. کما اینکه در سیستمهای باستانی ِ ابراهیمی تلاش شد تا این تغییرات را کاهش داده و محدود کنند.
وی در اینباره اظهار کرد: تعداد این دستبردن در بدن همچنین بستگی به مکان آنها نیز دارد. بنا بر مطالعات انجامشده، بیشترین این گونه عملکردها در آفریقای سیاه، انجام میگیرند که بُرش اندام، زخمزدن بر پوست و غیره تا دورههای اخیر رایج بودهاست.
فکوهی با ذکر مصادیقی در اینباره ادامه داد: تغییر در آناتومی بدن، از طریق وارد کردن فشار، گذاشتن در قالبهای مختلف، دِفُرمه کردن، از شکل خارج کردن یکی از اندامهای بدن، اضافهکردن چیزی به بدن که در آسیای شرقی دیده میشود نیز از این موارد هستند؛ همچنین گذاشتن حلقه در گوش یا در لب و یا درازکردن گردن به کمک نصب حلقه در آفریقا و یا در میان سرخپوستان وجود داشتهاست.
وی تاکید کرد: این سیستمها، اما از زمانی تبدیل به سیستمهایی میشوند که کمتر به بدن ضربه بزنند و انعطاف و بیشتری داشته و خود تغییرپذیر باشند. استفاده از لباس یا تزیین به نوعی ارتباط پیدا میکند با سیستمهای نشانهگزاری بدن.
به گفته ناصر فکوهی تغییر در بدن البته در جامعه سنتی و مدرن با یکدیگر متفاوت است.
این انسانشناس در اینباره توضیح داد: در جامعه مدرن، افراد عمدتا از مواردی مانند آرایشکردن، رنگآمیزی بدن و پوشیدن لباسهای مختلف استفاده میکنند. پوشیدن لباسهای مختلف در واقع نوعی سیستم رنگکردن پوست (بر لایه بیرونی یعنی لباس) است که در سیستمهای بومیان استرالیایی آن را در نزد بومیان به شکل رنگ کردن بدن به صورت گسترده میبینیم. این در حالی است که در سیستمهای جدید عمل "تتو کردن" – ایجادعلامتها و خطوط روی بدن از طریق تزریق زیر پوست (یا روشهای سادهتر و رنگآمیزی قابل پاک کردن)- هم در ایران و هم در سایر کشورها وجود دارد.
وی با اشاره به انجام این این عمل در ایران گفت: به صورت گسترده و تا سی، چهل سال پیش در غرب کشور – شهرهایی مانند لرستان و کردستان- و برخی از عشایر دیر در سایر نقاط دیده میشد.
فکوهی همچنین با اشاره به این نکته مهم که تتو کردن معمولا در نقاطی از بدن انجام میشد که دیده شود دلیل آن را چنین تشریح کرد: اینکار برای این انجام میشود که دیده شود، نه اینکه پنهان بماند. به عبارت دیگر «تتو» عمومی کردن (نشان دادن) یک امر خصوصی (پوست) است.
وی در ادامه گفت: در سیستمهای مدرن البته برونی شدن به شدت افزایش می یابند: نشانهگزاریها از سیستم بیرونی به سمت سیستم درونی حرکت میکنند و یا چندین نوع از نشانهگزاری با هم همراه میشوند؛ یعنی سیستمی که بین خودِ افراد دیدهشود.
مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ همچنین درباره ابعادِ دیگر تتو کردن توضیح داد: این درست برمیگردد به مفهومِ «لباس زیر» که مفهومی است درباره لباسی که دیده نمیشود و جدای از جنبه کارکردی که بعدا به آن اضافه شده، شکلی از پنهان شدن و مخفی شدن است که به تتو ربط پیدا میکند و تمایل برای بیرونی کردن را امروز در این زمینه می بینیم و در طراحیهای جدید بازگشت پوست به سطح بیرونی و مستقیم نگاه مور قرار میگیرد.
در سیستمهای مدرن به گفته این استاد انسانشناسی، پنهانکردنِ تتو صرفا به دلایل محرمیت و یا مذهبی نیست و میتواند دلایلی ایدوئولوژیک نیز داشته باشد.
چرا که بنابر این، اغلب سیستمهایی که امروز در دنیا وجود دارند، حتی در کشورهای توسعهیافته جایی مانند آمریکا یا اروپا، تتو را (دستکم در اشکال بیش از اندازه آشکارش) – برای گروههای بسیار زیادی از مشاغل- نمیپذیرند.
خالکوبی: خروج از سیستم اجتماعیناصر فکوهی با اشاره به نظرات فوکو در ادامه خروج از سیستمهای اجتماعی بهدلیل تتو کردن را چنین توضیح داد: در سالهای اخیر، تا حدودی این موضوع تغییر کرده، اما به هرحال این اقدام باز هم نوعی خروج از سیستم اجتماعی است؛ پوستی که از شکل متعارف خودش خارج میشود. البته طرد اجتماعی به قول فوکو، دلایل شکلی و کارکردی بسیاری دارد و به گونهای واکنشی است که سیستم هنجارمند (نورماتیو) را تولید و بازتولید کند: تتو در اینجا در همان جایگاهی قرار می گیرد که یک بیماری یا زخم جسمانی یا روانی مانند فردی که زخم عمیق و آشکار در بدنش دارد نمیتواند بدون تنشهای منفی ِ آگاهانه یا ناخودآگاهانه وارد جامعه شود و سیستم اجتماعی او را به نوعی پس میزند ولو با «دلسوزی» و «ترحم» که نوعی شکل زیباسازی شده از هراس و نفرت است.
این استاد دانشگاه میگوید "در نتیجه حتی افرادیکه به شکلی ناخواسته به خصوص صورتشان(اما گاه برخی دیگر از اعضا نیز همینطور) از شکل افتاده است؛ افرادی که اسیدپاشی شدهاند یا نقص شدید کالبدی دارند نیز به نوعی در سیستم اجتماعی نشانهگزاری شدهاند و در نتیجه این سیستم از خودش در برابر این نشانههای «هراسناک» دفاع میکند".
به گفته او همچنین به همین دلیل است که در برنامهریزیهای تربیتی جدید در اروپا تلاش میشود که به جای دورکردن کودکان متفاوت(از لحاظ جسمانی یا روانی) آنها را همراه کودکان دیگر در مدرسه تربیت کنند تا این تفاوت برای بچه ها قابل درک و سازشپذیر شود.
ناصر فکوهی در ادامه به سیستمهای ایدئولوژیکی که تلاش میکنند تا تغییرات بدنی را جهت بدهند پرداخت.
وی در اینباره گفت: دلایل دیگری نیز که میتوانند هم به تتو و اشکال دیگر نشانهگزاری جهت بدهند، آنها را مخفی کنند و هم به نوعی آنها را از بین ببرند، سیستمهای ایدوئولوژیک هستند.
وی در ادامه توضیح داد: در سیستمهای ایدوئولوژیک تتو و سیستمهای نشانهگزاری پذیرفته نمیشود و یا بهتر است بگوییم تنها نوع خاصی از آن پذیرفته میشود که در چارچوب سیستم و به وسیله خود آن تعریف شده باشد.
فکوهی همچنین با اشاره به نظام استنادی و کتابِ "فنون کالبدی" مارسل موس گفت: این نوعِ خاص از «تتو» را میتوان گونهای "نظام استنادی" نامید. نظام استنادی یعنی نوع خاصی از لباسپوشیدن، راهرفتن، حرفزدن، نشستن و... . کتاب «فنون کالبدی» مارسلموس به طور گسترده نشان میدهد که چطور یک فرهنگ خودش را از راه کنترل بدن و در دست گرفتن حرکات آن یا چیزی که امروز هر چه بیشتر بدان «زبان بدنی» نام دادهاند، بازتولید میکند.
اگر نشانهگذاری بدن با نظام ایدئولوژی در تقابل قرار بگیرد چه اتفاقی میافتد؟ این انسانشناس در پاسخ به این سئوال اظهار کرد: فنون کالبدی شامل نشانهگذاری و تتو و آنچه برای خودشان تعریف کردهاند، اگر با نظامهای ایدئولوژیک در تضاد قرار بگیرند، مورد پذیرش واقع نمیشوند. درنتیجه این به نوعی "داغ ننگ" –در اصطلاح گافمنیِ کلمه- تبدیل میشود. بنابراین کسیکه تتویی به نوعی دیگر بکند و یا بدنش را نشانهگزاری، خودش را در معرض یک نوع طبقهبندی شدن از لحاظ اجتماعی و زیر خطر قرار داده است.
خالکوبی و داغِ ننگناصر فکوهی درباره ننگ بر اثر خالکوبی یا تتو نیز توضیح داد: امروزه در جهان، برخی از اشکال خالکوبیهایی که روی بدن انجام میشود، تبدیل به داغ ننگ برای افراد شدهاند. مانندِ داغ ننگِ زندانی یا خلافکار بودن. جایی از بدن که خالکوبی نیز انجام میگیرد خود میتواند معرف دسته یا گروهی از جامعه باشد؛ مانند گنگها.
خالکوبی و مُدفکوهی اما جنبه مُد شدن خالکوبی را نیز در نظر گرفت. وی گفت: اما جنبهای دیگر از خالکوبی نیز در دوره جدید، تبدیل به یک نوع مُد شدهاست. این تبدیلشدن به مُد مثل این است که خالکوبی از یک شکل پایدار تغییر کالبدی به شکل موقت تغییر کالبدی تبدیل شدهاست. این تغییر شکلِ موقتی –خالکوبیِ موقت- در اروپا و آمریکا چندینسال است که اتفاق افتاده. این در واقع همان سیرِ تغییراتِ دائم بدن هست به تغییراتِ ناپایدار بدن. اما این پرسش را می توان مطرح کرد که چرا این روند اتفاق افتاده است و چگونه می توان آن را توجیه کرد؟
"افراد در جامعه و جماعت است که تعریف میشوند". استاد انسانشناسی دانشگاه تهران با ذکر این جمله آن را تشریح کرد: فردی که در یک کاست جنگجویان به دنیا میآید و لباسهای خاصی میپوشد و تغییر بدنی خاصی دارد تا آخر عمرش قرار نیست که از آن کاست خارج شود. در حالیکه وقتی به طرف سیستمهای مدرن میآییم، افراد در آنها تبدیل به سوژه میشوند و فرد در استراتژیهای فردیش این را لحاظ میکند که ممکن است به سمت گروه دیگری برود.
"هنر بدن" اصطلاحی است که این انسانشناس برای این توضیح به کار میبرد. فکوهی در اینباره میگوید: "ما برای این تغییرات گاه از اصطلاح «هنرِ بدن» استفاده میکنیم در حالی که خود افراد آن را نوعی مناسک میبینند. در آفریقا، آمریکا و... استفاده از بدن به عنوان بوم نقاشی و اشکال دیگر رایج بودهاست. رنگ زدن بدن و آرایشهای خاصی که افراد بومی انجام می دادند با مناسبتهای گوناگون مثل چنگ، چشن، مراسم پاگشایی و غیره انطباق داشت. چیزی که ما هنوز در زندگی مدرن حاملش هستیم و آن را با لباس های مختلفی که در مناسبت های گوناگون میپوشیم نشان می دهیم".
ناصر فکوهی همچنین در ادامه با اشاره به جشن رنگ گفت: انطباق این نوع از تغییرات بدنی با اشکال مدرن را امروز در شناختهشدهترین شکل آن میتوانیم در"جشنِ رنگ"ببینیم. این جشن نوعی بازنماییِ استفاده از رنگ برای مشخصکردن طبقه و کاست اجتماعی است که در هند نیز بسیار رایج است. این جشن امروزه در کشورهای دیگر نیز مرسوم شدهاست. این رنگها امروزه به صورت ساده قابل شستشو هستند و این نکته قابل توجهی است چرا که در سیستمهای سنتی تغییر بدن یا کالبد نمیشد تغییرات را به سادگی از میان برد.
چقدر به تتو و تغییر بدن در ایران پرداخته شده؟فکوهی در پاسخ به این سئوال گفت: ممکن است تصاویر زیادی درباره تتو در ایران وجود داشته باشد اما مطالعه زیادی روی این موضوع نشده؛ نظیر آنچه بوآس در آمریکا یا لویاستروس در آمریکای جنوبی انجام داده است.
وی با اشاره به سیستم سنتی ایران ادامه داد: مشکل این است که در حالحاضر در سیستمهای سنتی ما این موضوع کمتر دیده میشود و از میان رفته است زیرا سیستمهای شهری آن را طرد می کرده اند، و باید مطالعه روی آن را در سیستمهای شهری و انواع جدیدش انجام داد که بیشتر متاثر از نفوذ فرهنگ غرب هستند.
این انسانشناس همچنین میگوید "در سیستمهای شهری امروز، ما بیشتر با این پدیده در میان گروهها و اقشاری روبرو می شویم که کم کمتر قابلِ دسترس هستند و به سادگی اجازه نمیدهند بر آنها به مثابه موضوع یک تحقیق کار کرد".
فکوهی در ادامه با اشاره به ننگی که روی افرادی که تتو میکنند وجود دارد توضیح داد: برای پلیس نیز تتو بیش از همه نوعی شاخصِ فردی است که به «گروههای خلافکار» تعلق دارد و خودش را از جامعه جدا کرده است. امری که درباره اشکالی از تتو و در برخی از کشورهای جهان (آمریکا، چین، ژاپن، آمریکای جنوبی و گروه های مافیایی) صدق می کند.
وی اما در عینحال درباره مُد شدن تتو در ایران نیز اظهار کرد: با این حال در میان برخی جوانان، هنرمندان و چهرههای هنری مواردی از تتو دیده میشود که من آن را بیش از هر چیز به حساب مُد میگذارم تا نوعی هنر یا نوعی تمایل به هویت یابی و تمایز اجتماعی که بتوان از آن نتیجهگیریای جدی داشته باشیم. همچنین باید توجه داشت که در سیستمهای اجتماعی غربی اغلب محدودیتهایی که اینجا وجود دارد، وجود ندارد و درنتیجه در ایران نوعی از خالکوبی یا تتو نیز در قالب «واکنش» رشد کرده است که جای خود را دارد.
تتویِ دائم، تتوی موقتاما آیا تتو یا خالکوبی باید همیشه روی بدن باشد؟ ناصر فکوهی در پاسخ به این سئوال میگوید "در سیستمهای مدرن خیر".
وی در اینباره توضیح میدهد که "استفاده از تتوهای دائم جز مواردی خاصی در جهان (مافیاها و یا خالکوبی در نقاط کمتر قابل مشاهده) هر چه کمتر شده است: دلیل این به نظر من ناپایداری شخص در سیستم مدرن است و این ریسک که فرد با تغییرِ بدن، شانس خود برای اشتغال، ارتباط یا ورود به سیستم اجتماعی را از دست بدهد؛ خصوصا در نقاطی از بدن که قابل رویت است".
به گفته فکوهی این موضوع البته تا حد زیادی به برهنگی نیز ربط دارد. چون سیستمهای توسعهیافته بدن را در بخش زیادی از آن قابل مشاهده کردهاند، به همان میزان بخشهای پوشیده نیز بسیار کاهش یافتهاند و در نتیجه قابل مشاهده بودن یک نشانه مثل تتو به ویژه از نوع ثابت آن، میتواند پیامدهای اجتماعی بسیار منفی داشته باشد.
این پرسش را نیز مطرح کنیم که
تغییر و نشانهگزاری بدن به چه سمتی میرود؟ فکوهی در پاسخ به این سئوال نیز گفت: در هر جامعهای سیستم اجتماعی مایل است افراد را از راهِ بدن کنترل کند. در گذشته این کنترل از راه جماعت صورت میگرفت. مثلا در سیستم کاستیِ هندواروپایی، کسی که متعلق به کاست جنگنجو، کشاورز یا روحانی بود، توسط آن کاست و افراد آن کنترل میشد.
وی با ذکر مثالی ادامه داد: بنابراین در این سیستم، کسی که از کاست خارج شود، یا باید به صورت خیلی سختی زندگی کند؛ مانند آنچه درهند و در زندگی کسانی میبینیم که به آنها افراد بدون کاست میگویند.
وی همچنین با تشریح سیستمهای مدرن تاکید کرد: در سیستم مدرن کنترل از راه مستقیمِ کنترل بدن سوژه اتفاق میافتد. تنها جایی که شاید رابطهای غیرمستقیم به وجود بیاید، دخالت بعضی از نهادها هستند که مهمترین آن خانواده است؛ یعنی کنترل بدن افراد از طریق خانواده. کنترل بدن نیز تنها روی دفرماسیونهای بدن، تغییرِ شکل آن و تغییر مو و ظاهر انجام نمیگیرد، بلکه روی لباس، رفتار و مجموعهای از پدیدهها انجام میگیرد که افراد حتی به آن فکر نیز نمیکنند؛ مانند لحنِ صدا، شیوه تنفس، استفاده از زنجیرههای زبانی مختلف و... . تا بینهایت شکل کنترل وجود دارد.
"این اشکال کنترل اتوماتیزه خواهد شد" فکوهی با بیانِ این جمله در ادامه اظهار کرد: افراد متوجه نخواهند بود که چه رفتاری انجام میدهند. سیستمهای اجتماعی نیز به شیوههای مختلف به افراد نشان میدهد که آیا درست رفتار میکنند و یا نادرست.
کنترلِ بدن محسوس یا نامحسوس؟این انسانشناس با اشاره به دو قطب موجود در دنیا برای کنترل بدن افراد جامعه نیز گفت: ما در دنیا دو قطب داریم که در مقابل هم هستند اما این به آن معنا نیست که بین این دو قطب چیزی نیست. یک قطب کنترل را به شکل نامحسوس و کارا انجام میدهد و یک قطبِ دیگر محسوس است و غیرِ کارا.
وی با ذکر مصادیقی این قطبها را توضیح داد: درباره این دو قطب میتوان از طرفی کشوری توسعه یافته ای مثل فرانسه را مثال زد و از طرف دیگر کشور های توسعه نایافته و در عین حال مستبدانه مثل کره شمالی را.
فکوهی ادامه داد: در پاریس کنترلِ بدن نامحسوس و کاراست؛ سیستم از طریق خودِ افراد آنها را کنترل میکند؛ درنتیجه مردم جامعه خودشان بدن خودشان را کنترل میکنند. چیزی که بوردیو آن را "طبیعیکردنِ فرآیند فرهنگ" مینامد.
وی اما با اشاره به سیستم کره شمالی گفت: اما در سیستمی مانند کرهشمالی بدن به شدت زیر کنترل محسوس است. در این جامعه لحظه به لحظه افراد میدانند که در کنترل هستند؛ شیوه خندیدن، نگاه کردن، لبخند زدن و غیره زیر نظر است حتی در میان کسانی که به سیستم مرکزی نزدیک هستند.
اما
آیا این سیستم کارا است؟ ناصر فکوهی در پاسخ به این سئوال گفت: به هیچوجه. فردیکه در این سیستم بهدنیا آمده و سیستم دیگری را ندیده به محض اینکه وارد سیستم دیگر مانند کره جنوبی شود به حالت عادی برمیگردد. در جهان مدرن، هر اندازه یک سیستم برای کنترل بدن فشار وارد کند واکنشهای بیشتری نسبت به خودش ایجاد میکند. چنین سیستمی اما نخواهد توانست ادامه بیابد و دائما در خود انرژی فروخورده و قابل انفجار تولید می کند.
سیستم کنترل در ایران با همهجا متفاوت استناصر فکوهی معتقد است که با این حال سیستم ایران با هر دوی این نوع از کنترل فرق دارد. ما به نوعی برای این کار از انعطاف حرکتی استفاده میکنیم که خود را به صورت محسوس در انعطاف زبانی نیز نشان میدهد: زبان فارسی میتواند با تردستی همهچیز را تغییر دهد و گسترهای از معانی به وجود بیاورد که به صورت استراتژیک استفاده شوند. همین را ما در زبان کالبدی خود داریم.
وی با اشاره به تاریخچه کنترل بدن در ایران گفت: زمانی در ایران تلاش شد تا همه مانند هم لباس بپوشند، اما این کار نه تنها موفقیتی در بر نداشت بلکه تاثیری معکوس نیز گذاشت. اما چرا سیستم ایران به این شکل انعطاف دارد و داشته است؟ زیرا ما پیشینه تمدنی و مورد تهدید بسیار طولانی داشتهایم و این برای آنکه دوام بیاوریم مورد نیاز بوده است.
مدیر انسانشناسی و فرهنگ در اینباره توضیح داد: به نظر من، تمرکز و وسواس و حساسیتی که قدرت سیاسی روی بدن داشتهاست منجر شده تا در سالهای اخیر تغییراتی عمده در تغییرِ ظاهر، پوشش، آرایش و... را شاهد باشیم. در واقع این تغییرات نوعی واکنش بوده و به همان میزان که فشار کمتر شود واکنش نیز کاهش پیدا خواهد کرد.
وی تاکید کرد: با کاهش فشار افراد به سمت تبعیت از جریانهای سودجویانه هستند. یعنی فرد استراتژیِ حرفزدن، پوشش، غذا خوردن و ... را جوری تنظیم خواهد کرد که به سودش باشد.
ناصر فکوهی انسانشناس و استاد دانشگاه تهران در انتها نتیجه گرفت که "از این رو وقتی به موضوعی مثل تتو در ایران می رسیم هرچند ممکن است در برخی از گروه ها گسترش داشته باشد، پدیدهای به نظر من چندان پراهمیت به خودی خود نیست بلکه پدیده استراتژی کالبدی و زبان کلامی و کالبدی معادل های بسیار مهم تری برای آن در ایران امروز به شمار می آیند که قابل تحلیل هستند".