ایکنا نوشت:
برخی از متفکران و روشنفکران تکثرگرایی را دامن زده و بیان کردهاند که تنها یک راه برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد و ادیان مختلف بهرههایی متفاوت از حقیقت را دارا هستند. این نظر مقبول بسیاری از اندیشمندان اسلامی نیست. برای مثال برخی از مفسران تنها راه حقیقی و صراط مستقیم را اسلام میدانند و آن را مستند به آیه ۶ سوره حمد کردهاند. شیخ محمود شلتوت از جمله این مفسران است که در تفسیر خود بر قرآن، در این زمینه مینویسد: اسلام آمد و دریافت که جهان به هیچ کی از روشهای افراط و تفریط قابل اصلاح نیست و اینها با فطرت و طبیعت بشری منافات دارد و همچنین با سنتهای اجتماعی ناسازگار است. اسلام اینها را دریافت از این رو شریعت خود را معتدل و به دور از افراط و تفریط آورد و احکام و مبادی خود را به همه تنوع و ملیتهای مختلف در این محدوده تنظیم کرد که قران کریم تنظیم کرده است.
شلتوت دو آیه «وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ: و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبلهاى را كه [چندى] بر آن بودى مقرر نكرديم جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مىكند از آن كس كه از عقيده خود برمىگردد بازشناسيم هر چند [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت[شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است»(بقره، ۱۴۳) و «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ: و [بدانيد] اين است راه راست من پس از آن پيروى كنيد و از راهها[ى ديگر] كه شما را از راه وى پراكنده مى سازد پيروى مكنيد اينهاست كه [خدا] شما را به آن سفارش كرده است باشد كه به تقوا گراييد»(انعام، ۱۵۳) را نیز در این راستا میآورد.
قاعده حد وسط
ارسطو فیلسوف یونان باستان و شاگرد افلاطون در خصوص فضیلت نظریه معروفی داشت که قاعده طلائی معروف است. براساس این نظریه که آن را قاعده حد وسط نیز میدانند، فضیلت حد وسط بین افراط و تفریط است که هر دو رذیلت هستند. نفس این نظریه میتواند دارای اشکالاتی باشد.
حد وسط یا اعتدال طلایی از نظر ارسطو چنین بیان شده است که آنچه زیباتر است آن چیزی است که اعتدال و عدلش بیشتر است، اما «مک اینتایر یکی از شارحین اخلاق ارسطویی اعتراف میکند که تصور حد وسط شاید تنها مفهوم مشکل اخلاق است». نویسندگان مقاله تببین حد وسط در اخلاق ارسطویی(ماریه سیدقریشی، زهرا مصطفوی، قاسمعلی کوچانی، فصلنامه علمی-پژوهشی اندیشه نوین دینی، شماره ۲۰، صفحه ۱۷۹) معتقدند که باید بین دو تصور حد وسط یعنی «حد وسط حقیقی به عنوان فضیلت کامل و جامع همه فضائل و حد وسط در افعال و انفعالات به عنوان یک قاعده کلی عملی» تفکیک به میان آورد.
اسلام به مثابه حد وسط
از نظر شلتوت اسلام از نظر عقیده وسط بین عقیده منکران خدا و آنانی است که میگویند این زندگی دنیا زاییده تصادفات و فعل و انفعالهای مادی باشد و بین کسانی که به چند خدا عقیده دارند و برای خدای یکتا شریکانی قائلند، به طور صریح و روشن مقرر میدارد که خداوند خدای یکتاست و او تنها معبودی است که جز او را نباید پرستش کرد.
شلتوت متافیزیک اسلامی را حد وسطی در میان عقاید الهیاتی موجود میآورد. اعتقاد به خدایان بسیار در مقابل اعتقاد به بیخدایی. اولی را میتوان افراط الهیاتی و دومی را تفریط در این رویکرد دانست. خداوند در اندیشه اسلامی واحد است. به نظر میرسد شیخ شلتوت به اسلام به عنوان نوعی راه میانه نگریسته است، راه میانهای که در بین دو حد افراطی مادهگرایان و بیخدایان و بتپرستان قرار دارد، همان طور که در ادامه تفسیر سوره حمد به این مسئله اشاره کرده است. این اعتقاد به حد وسط در حوزههای دیگر نیز در خصوص اسلام جاری است.
اسلام در اخلاق نیز حد وسط است میان کسانی که از هر نوع فضیلتی به دورند، و کسانی که در تصور فضیلت و پذیرش آن به شدت راه افراط را پیمودهاند، اسلام مقرر میدارد که فضیلت شجاعت میان دو رذیلت ترسو بیباکی قرار دارد و سخاوت میان دو رذیلت بخل و ولخرجی واقع است و آزادگی میان دو رذیلت و خواری قرار دارد.
حاشیهای بر تفسیر شیخ شلتوت از «صراط مستقیم»
هرچند شیخ شلتوت تلاش کرده است تفسیر خود از صراط مستقیم، در میان دو راه افراطی و تفریطی جهانشناسانه خدایان بیپایان و بیخدایی قرار دهد، به نظر میرسد در جهان معاصر این دو گانه از بین رفته باشد. به بیان دیگر امروز خبر از همه خدایی نیست و ماتریالیستها و منکران خدا اساسا مفهومی از خدا در ذهن ندارند. مفسر کوشش کرده است که اسلام را به مثابه راه میانه تفسیر کند درحالی که لزومی برای وجود دو راه نیست، تا صراط مستقیم به عنوان حد میانه خود را نشان دهد و صرف حقیقت فینفسه کافی است.
فرض دیگر او برای تفسیر از صراط مستقیم به مثابه حد وسط این است که شیخ شلتوت تلاش کرده است تا همه عرصههای بشری را به یک سه گانه افراط، تفریط و حد وسط تقسیم کند. پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که آیا این حدود وسط منحصر در اسلام است؟ به نظر میرسد مفسر به بیان علامهطباطبائی نظریه حد وسط ارسطوئی را بر این آیه قرآن تطبیق کرده باشد. باید توجه داشت که نمیتوان «صراط مستقیم» را لزوما «حد میانه افراط و تفریط» معرفی کرد.
همچنین شیخ شلتوت با تفسیر «صراط مستقیم»بر مبنای «حد وسط» ملزم میشود که نشان دهد اسلام در در هر زمینهای حد وسط است. او خود مثالهایی را در این زمینه زده است. به نظر او اسلام در رابطه با زندگی حد وسط بین ماده صرف و معنویت محض، در رابطه با قانونگذاری بین به حال خود گذاشتن مردم و ممنوعیت قانونگذاری، در رابطه با فرد و جامعه بین اصالت فرد و اصالت جامعه و ... حد وسط بیان شده است، اما موقعیتها به همین محدود نمیشود و مفسر مجبور است که در هر موقعیتی حتما دو حد افراط و تفریط در نظر گرفته و حد وسطی قائل شود.