مسعود اعرابی؛ حسين كندري كارگردان فيلم سينمايي شنل را اين اواخر در كتابفروشي بزرگ فرهنگان ديدم در فيلمخانه كوچكي كه هرهفته فيلمي درخور توجه از ايران و جهان به رايگان براي جوانان جنوب شهر، به نمايش مي گذارد.
او نيز كه ظاهرا زاده و وبزرگ شده همان مناطق است، كوتاه، شمرده و آرام بحث ميكرد و اصلا نميشد تصور كني اين جوان صبور در بحث، سازنده فيلمي پركش و قوس و قصهاي متفاوت و جذاب باشد.
شنل دومين فيلم بلند حسين كندري در مقام كارگردان است. فيلم اول او (اينجا كسي نميميرد) با بازي هومن سيدي و رضا بهبودي درحال حاضر وارد شبكه خانگي شد.
اما شنل با رنگ و بويي متفاوت نسبت به فيلم اول او خبر از ظهور گام به گام كارگرداني دغدغهمند و فكور ميدهد.
فيلم با با قصهاي متفاوت آغاز ميشود و با چالشها و اتفاقات متفاوتتري پيش ميرود.
ريتم متناسب، بازي هاي يكدست و پرداخت خوب كار منجر به خلق اثري شريف و قابل در سينماي اين سالها شدهاست.
موضوع اثر بي آنكه قصد برانگيختن ترحم داشته باشد، به شدت انساني، تفكربرانگيز و مسئوليتساز است.
فيلم از چالش هويتي زني سخن ميگويد كه درنهايت بيپناهي، پايدار است.
تمهيد نويسنده و فيلمساز در ابتدا ايجاد همذاتپنداري و سپس رونمايي از هويت قهرمان زن قصه در ايجاد اين مسئوليتپذيري اجتماعي و قضاوتي فارغ از مولفههاي ثانويه مثل جنسيت و قوميت، شايسته تحسين است.
اما شنل خالق بدمني متفاوت در سينماي ايران نيز هست.
رضا بهبودي شمايلي جديد از ضد قهرمان ارائه ميكند. او رفته رفته از موجودي بالقوه قهرمان به موجودي عملا هولناك بدل ميشود، بيآنكه اغراقي در ترسيم شخصيت او ديده شود.
هر چه فيلم پيشتر ميرود بايد منتظر صحنه جديدي از رفتار غيرمترقبه او در اذيت و آزار باشيم و از همين رو دوست داريم زودتر به اتمام فيلم برسيم. هولناكي او ناتمام است مثل خود فيلم. و ترسناكتر اينكه: او همه ماست و ما همه اوييم.
فيلم شنل دربردارنده چالشها، ماجراها و قصههاي قابل گسترش و البته مهمي نيز هست كه كارگردان به خوبي از پس مهار آنها و ورود به اندازهاش در هر يك، برآمده است، از اين رو قابليت تبديل به ساختاري سريالگونه نيز دارد.
اميد كه سختيهاي راه و رقابتهاي بعضا نابرابر در عرصه توليد و نمايش فيلم، راه شرافتمندانه حسين كندري را در شيوه فيلمسازياش تغيير ندهد.