انجمن جامعهشناسی ورزش ایران نشست فرهنگی – ورزشی خود را به بهانه اجازه حضور تیم ملی ایران در مسابقات جام جهانی، به موضوع روز «جامعهشناسی ورزش فوتبال و هویت ایرانی» اختصاص داد که در آن دکتر سید مهدی آقاپور مدیر جامعه شناسی ورزش و ایرج کاظمی و ابراهیم خدایی کارشناسان ارشد جامعه شناسی ورزش به ایراد سخنرانی و ارائه نتایج پایان نامههای خود در این زمینه پرداختند.
دکتر آقاپور متن پیاده شده سخنرانی را در اختیار فرارو قرار داده است که در ادامه میآید:
درآغاز این جلسه دکتر آقاپور با بیان موضوع و اهمیت مساله به ارتباط بین فرهنگ وهویت ملی و ورزش فوتبال و جنبه هویتی قوی و گسترده آن در لایههای اشکار و عمقی جامعه ایران و جهان اشاره کرد و گفت:
امروزه ورزش فوتبال در سطح پایه و ورزش قهرمانی و نیز در سطح تماشاگری و رسانه ای، جنبه هویتی ملی گستردهای در اجتماع دارد و با توجه به اینکه پدیده اجتماعی ورزش یک امر بین رشتهای است ما نیاز داریم که هم سطح عملی، رشته فوتبال در جامعه ارتقا پیدا کند و هم در حوزه نظری و دانشگاهی تقویت شود.
ما باید در زمینه هویتی و سیاسی و فرهنگی فوتبال مسائلی، چون تفاوت ورزش سیاسی و سیاست ورزشی، فلسفه سیاسی المپیزم و مسابقات جام جهانی و همزیستی مسالمت آمیز و همبستگی بشری و صلح و دوستی و تبادل فرهنگی ملل از طریق مجامع فوتبالی و دیدارهای جهانی فوتبال و در نقطه مقابل جنگ سرد و نژادپرستی و تهاجم فرهنگی و تحمیق ملل از طریق بزرگنمایی سیاسی مسابقات ورزشی بویژه در رشته زیبا و پر طرفدار فوتبال را بشناسیم.
این جامعه شناس ورزش ادامه داد: بحثهای ملی و فرهنگی و هویتی از آن جهت حائز اهمیت است که امروزه با وجود ظرفیتهای بالای اجتماعی و فرهنگی و فنی فوتبال در کشور عزیز ما ایران، متاسفانه با دخالت دستهای پشت پرده و پنهان سیاسی و دولتی و تجاری و رسانهای پر هیاهو و قدرتمند ضد فوتبالی، با نوعی مدرنیسم یا عوام زدگی فرهنگی در ورزش فوتبال و خود باختگی فرهنگی- ورزشی در جامعه ورزشی و فوتبالی کشور مواجه هستیم که به ان ضربه میزند و از کارکردهای مثبت و فرهنگی و مردمی و ملی ان میکاهد.
در نتیجه ما ظرفیتهای ملی و نمادهای ورزشی غنی خود را بویژه در رشته زیبا و پرهیجان فوتبال کمتر مورد توجه عملی قرار میدهیم؛ لذا امروز ما باید نسبت به ناهنجاریهای ناخواسته سیاسی و تجاری و الگوهای ورزشی کاذب و پولکی مدرن آگاهی بیشتری داشته باشیم و ضروری است سلطه اندیشههای تک بعدی مثل اومانیسم، راسیسم و نژادگرایی و ماتریالیسم و سلطه افراطی بردگرایی و پول مسلکی و شهرت گرایی محض در فوتبال دنیا را که ریشه در نفسانیات بشری ونظامهای سلطه وقدرتهای سیاسی درجهان دارد را بهتربشناسیم و درصدد اصلاح آن برآییم.
البته این بدان معنی نیست که ما خودمان را از فوتبال دنیا جدا کنیم، ولی با توجه به اینکه ورزش و به خصوص فوتبال به لحاظ قهرمانی و الگودهی و هویت سازی در جامعه ورزشدوست ایران مهم هستند ما نیاز داریم این آسیبها و عوام زدگی وخود باختگی ورزشی را بشناسیم و بتوانیم هم در حوزه عمل و جامعه ورزش کشور و هم در حوزه نظر و مراکز دانشگاهی و آکادمیک با فکر و تدبیر به اصلاح مسائل فرهنگی و اجتماعی ورزش و فوتبال کمک کنیم و با شناخت میراث غنی اسلامی ایرانی، الگوی ورزشی خودمان را هم داشته باشیم و در سطح ملی و بین المللی آنرا دنبال کنیم.
راهکارهای اساسی در این زمینه برای ایجاد تحول و پیشرفت فوتبال در جامعه ایرانی، بی شک، داشتن اندیشه فوتبالی، سیستم کارآمد فوتبالی ومدیریت سالم فوتبالی در نهادهای بالادستی فوتبال وارتقای فرهنگ ودانش فوتبال درنهادهای زیرساختی فوتبال درکشور هستند و توجه به فوتبال پایه و دانش اموزی و پرورش معلمان و مربیان کارامد و دلسوز فوتبال از ارکان اصلی ان است و این مهم انجام نمیگیرد مگر انکه مدیریت فوتبال کشورکارامد و خبره و سالم و دارای روحیه جمعی باشد.
در ادامه نشست فوتبال و فرهنگ و هویت ایرانی، ابراهیم خدایی، کارشناس ارشد انسانشناسی ورزشی، به ارائه نتایج تحقیق خود با موضوع"ملی گرایی ورزشی در لیگ برتر فوتبال ایران" پرداخت.
وی ملی گرایی را تعلق فرد به یک کشور به عنوان واحدی سیاسی تعریف کرد که برای تعریف و فهم آن باید به مفهوم محلی گرایی توجه کرد و توضیح داد: هویت ملی نوعی هویت محلی است و منظور از آن احساس تعلق یک جمع نسبت به یک محل سیاسی، یعنی یک کشور است که در عین حال از دیگرانی که به کشورهای دیگر تعلق دارند متمایز است.
وی گفت: به طور کلی دو قطب محلی و جهانی داریم، اما من در تحقیقم از هویت سلسله مراتبی محلی، ملی و جهانی سخن گفتهام و منظورم از هویت محلی، هویتهای قومی و شهری کوچکتر از ملت هستند.
وی در ادامه به پیوند متقابل میان ملی گرایی و ورزش فوتبال اشاره کرد و گفت: از طرفی میدان ورزش به بیان و تقویت ملیگرایی خیلی کمک میکند، شما شکوه ملیگرایی را جای دیگری همپای فریاد زدن نام ایران توسط تماشاگران در یک استادیوم فوتبال نمییابید.
از طرفی، همین جنبشهای ملی و قومی روی ورزش سرمایه گذاری میکنند و پیشرفت ورزش نیز صورت میگیرد. این فرایند پیوند متقابل ملی گرایی وفوتبال را در مفهوم "ملی گرایی ورزشی" میتوان بیان کرد که از سوی برخی علمای اجتماعی و سیاسی بویژه جامعه شناسان ورزش استفاده شده است.
ما نباید ملی گرایی ورزشی را با ورزش ملی اشتباه بگیریم، زیرا ورزش ملی جزیی از ملی گرایی است. همچنین "محلی گرایی" نیز در دل مفهوم"ملی گرایی ورزشی" باید درک شود، علاوه بر ملی گرایی رسمی و دولتی جنبشهای محلی و قومی هم ملی گرایی هستند.
خدایی افزود: بسیاری بر این اعتقادند که ملی گرایی ورزشی و بیان احساسات ملی در قالب ورزش نسبت به انواع دیگر ملی گرایی انسانی تر، دارای خشونت کمتر و کنترل شدهتر است و نژادهای مختلف میتوانند در قالب آن رفتار مناسب تری با هم داشته باشن و در میادین منطقهای یا جهانی فوتبال به رقابت بپردازند.
وی که در پایان نامه خود به مطالعه تطبیقی دو باشگاه پرسپولیس تهران و گهر دورود لرستان پرداخته است، به ملی گرایی ورزشی در لیگ برتر فوتبال ایران اشاره کرد و گفت: فوتبال با توجه به جنبه تیمی آن بهتر میتواند هویت ملی جمعی را نشان دهد و لیگ برتر فوتبال ما نیز از جهات گوناگون با ملی گرایی در ارتباط است.
از جمله: تجسم بخشیدن به گستره سرزمین ملی در مستطیل سبز- افزایش داد و ستد بین شهرهای مختلف (جابجایی تماشاگران و بازیکنان)، همبستگی قومی و ملی و ترمیم غرور محلی و درخواست برخی مطالبات محلی از این طریق و...
عضو کارشناس ارشد این نشست فرهنگی- فوتبالی گفت: من در تحقیقم باشگاههای ایرانی را از نظر ارتباط با هواداران به ۴ دسته کم هوادار- استانی (شهری) - خود بسنده و قومی تقسیم کرده ام و به بیان معایب و مزیتهای هر کدام از این باشگاهها پرداخته ام. باشگاههای کم هوادار محیط امنی برای رشد تجارت فوتبال و بازیکنان و مربیان جوان است، اما تماشاگران روح فوتبالند و بنابراین این باشگاهها بخش زیادی از جذابیت ورزش فوتبال را ندارند.
باشگاههای شهری معمولا پرهوادار و جذابند، اما ظرفیت یک لیگ سراسری فوتبال محدود است و حداکثر بیست تیم در یک لیگ فعالند پس آیا فقط باید جذابیت فوتبال ارزانی بیست شهر باشد؟ لذا باشگاههای قومی و خودبسنده نیزدر مسابقات سراسری لازم است تا بقیه شهرها و استانهایی که تیم ندارند هم درگیر لیگ فوتبال بشون و هویت فوتبالی و به تبع هویت قومی و ملی افزایش یابد بویژه انکه رسانه ملی نیز به یاری بشتابد.
خدایی از کاهش یافتن تیمهای لیگ برتری ایران انتقاد کرد و گفت: از منظر ملی گرایی ورزشی این اقدام یک کار نسنجیده است و باعث میشود بخشی از جذابیت فوتبال ایران سلب شود. وی تاکید کرد: تحقیق من نشان داد لیگ فوتبال در تاریخ ورزش ایران بینظیر بود و حالا با خداحافظی با لیگ هجده تیمی همواره دو استان کمتر درگیر لیگ برتر هستند واین یعنی هوادار کمتر، جمعیت کمتر و جذابیت کمتر.
نمونه ارزنده باشگاههای قومی در ایران تیم تراکتورسازی تبریز است که با حضور فعالش در سطح اول فوتبال به لیگ ایران جذابیت بخشیده است. گهر دورود نیز در لیگ دوازدهم یک پدیده بود، اگر گهر میماند باشگاههای قومی در فوتبال ایران مشروعیت مییافتند و حساسیت نسبت به تیم آذربایجان کمتر میشد.
الآن هم تصور لیگ برتر ایران بدون تراکتورسازی برای خیلیها جذابیت کمتری دارد و همه مردم ایران مایل هستند که این تیم قدرتمند و فنی آذری در مسابقات لیگ برتر ایران حضوری مستمر و قوی داشته باشد و به زیبایی و هیجانات فوتبال دوستان کشور بیافزاید.
اینکه جمعیت زیادی از جمعیت کشور جذب لیگ ملی ما نشوند برای هویت ملی ایرانی آسیب زا خواهد بود. تیم تراکتورسازی در اوایل ظهور مجددش در فوتبال ایران بازیچه برخی گرایشهای افراطی شده بود، اما اکنون فضای سالمی از رقابت محلی و ورزشی در این باشگاه و میان هوادارانش حاکم است.
وی به عملکرد تیم تبریزی در لیگ قهرمانان آسیا اشاره کرد و گفت: تراکتورسازی در این رقابتها نشان داد چگونه به واسطه ورزش میتوان یک روایت متفاوت از یک ملت ارائه داد که با روایت غالب و جا افتاده متفاوت باشد.
تراکتورسازی بخش دیگری از هویت ایرانی را روایت کرد که برعکس پرسپولیس و استقلال به لهجهای غیر تهرانی ایران را تلفظ میکند؛ و این نشان دهنده ایران عزیز برای همه اقوام دیرپا و هوشمند ایرانی است که در جغرافیای تاریخی غنی و پر فراز و نشیب ان زندگی کرده و استعدادهای بالای خود را به منصه ظهور و بروز رسانده اند.
این کارشناس ارشد فرهنگی فوتبال افزود:، اما برای بیشتر مردم و رسانهها فوتبال کشور ما دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را شامل میشود و این باشگاهها که در الگوی خودبسنده جا میگیرند بر فضای فوتبال ایران سایه انداخته است.
این دو باشگاه به دلیل داشتن هوادار در سراسر ایران و تمام قومیتها به جذابیت لیگ و مطرح شدن باشگاهها و شهرهای دیگر کمک میکنند، اما به دلیل داشتن حواشی زیاد و همچنین گاهی داشتن هواداران افراطی میتوانند تهدیدی برای تیم ملی و فوتبال ملی نیز باشند.
در تاریخ فوتبال ایران گاهی درگیری هواداران و بازیکنان این دو، تیم ملی ایران را از هم پاشیده است، امروز هم روی سکوها و هنگام تشویق تیم ملی حاشیههایی وجود دارد. بنابراین باشگاههای قومی، خودبسنده، شهری و کم هوادار همه در کنار مزایای شان معایب و تهدید هایی هم دارند.
خدایی در پایان گفت: به نظر من سیستم باشگاهی ایران یک سیستم پویا و متنوع است و هر کدام از این باشگاهها ویژگیهای خاص خود را دارند و در مجموع میتوانند یکدیگر را خنثی کرده و کمی و کاستیهای هم را جبران نمایند و این گوناگونی در لیگ برتر فوتبال بسیار مفید است.