bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۴۵۸۲۲

عبارت «معرفت نفس» ماخوذ از روایات است

مشایخی‌پور با بیان اینکه عبارت «معرفت نفس» ماخوذ از قرآن نبوده و از روایات گرفته شده است معتقد است باید در اینکه چرا معرفت نفس گفته می‌شود و از واژه‌هایی مانند علم و بشر استفاده نمی‌شود، دقت کرد.

تاریخ انتشار: ۱۳:۱۲ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۶

 به گزارش ایکنا:

نشست «بازخوانی معرفت نفس در کلام قدسی و بازنمایی آن در آموزه‌هایی امام علی(ع)» امروز ۳ بهمن با سخنرانی محمدعلی مشایخی‌پور، مدرس دانشگاه قم در سالن اندیشه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

مشایخی در آغاز سخنانش گفت: در بیان امام علی(ع) معرفت نفس معرفت افضل، غایت معرفت و سودمندترین شناخت‌هاست. عارف حقیقی کسی است که خودشناس باشد و معرفت به نفس فوز اکبر است. امام صادق(ع) نیز می‌فرمایند معرفت نفس بی‌نظیر است.

وی ادامه داد: برترین عقل، شناخت انسان به خود و بزرگ‌ترین نوع جهل، جهل انسان به نفس خود است. در کتاب «کافی» انواع عقل بیان شده است که با فضیلت‌ترین نوع عقل معرفت انسان به خود بیان شده است. عقل انسان را هدایت کرده و او را نجات می‌دهد و به واسطه این عقل است که خدای رحمان عبادت می‌شود و اگر کسی نفس خود را تهذیب نکند از عقل بهره‌مند نخواهد شد. 

مدرس دانشگاه قم با بیان اینکه افضلِ حکمت‌ها نیز معرفت انسان به نفس خود است، گفت: پیامبران برای ترویج حکمت آمده‌اند و در قرآن حکمت قرین با کتاب آسمانی ذکر شده است. در آیه ۱۲۰ سوره بقره ما می‌بینیم که حکمت موجب تهذیب می‌شود.

وی افزود: ما از مجموعه آیات و روایات رابطه حکمت با معرفت نفس را استخراج کرده‌ایم. اگر معرفت به نفس افضل حکمت است، کارکردهای حکمت را خواهد داشت. امام علی(ع) می‌فرمایند که همه سلامت در حکمت و به تبع در معرفت نفس به عنوان شایسته‌ترین حکمت است.

مشایخی‌پور تصریح کرد: خودشناسی ارتباط وثیقی به خداشناسی دارد. بسیار شنیده‌ایم که کسی که خود را بشناسد خدا را خواهد شناخت. ما به خودشناسی حتما نیاز داریم. بر اساس آیه ۵۷ سوره ذاریات خداوند انسان‌ها را برای عبادت آفریده است. از این رو برای تقویت ارتباط خود با خدا باید به خودشناسی پرداخت. بر اساس روایات اگر کسی خود را بشناسد، عبادتش نیز عمیق‌تر خواهد شد.

مدرس دانشگاه قم ادامه داد: همچنین خودشناسی ارتباط وثیقی با دگرشناسی دارد. بر اساس روایات اگر فرد خود را شناخت دیگران را هم بهتر خواهد شناخت و با او مجاهده خواهد کرد. خودشناسی نوع تعامل با دیگران را تغییر داده و باعث خواهد شد که دیگران او را مورد احترام قرار دهند. از این رو گفته می‌شود اول خود را تربیت کن تا بتوانی دیگران را تربیت کنی.

وی تصریح کرد: ما الفاظی همچون خودنگری، خودکاوی، خودبینی، خودانگاشت، خودشناسی، خودپنداشت و خودآگاهی را ناظر به شناخت خود داریم و باید بدانیم الفاظ ناظر به شناخت نفس در قرآن و روایات چیست. در قرآن معرفت نفس نیامده است و در روایت این لفظ آمده است. در آیه ۷۱ سوره ذاریات داریم که در وجود شما نشانه‌هاست و باید بصیرت بیابید. در آیات ۱۰۵ سوره مائده، ۸ سوره روم، ۵۳ سوره فصلت و ۱۹ سوره حشر، انسان تشویق شده است که به نفس خود بپردازد و قرآن برای اینکه تاکید کند که باید به سوی خودشناسی بروید، از این دست عبارات استفاده کرده است.

مشایخی‌پور با بیان اینکه معرفت نفس در روایات آمده است، گفت: در حکمت ۴۶۴۰ غرر الحکم، معرفت نفس انفع معارف بیان شده است، در حکمتی دیگر بیان شده است که اگر خود را نشناسی پروردگار خود را نیز نخواهی شناخت. در این روایات از کلمه عرفان و شناخت برای نفس استفاده شده است. در یک حدیث قدسی داریم که «اعرف نفسک ایها الانسان تعرف ربک، ظاهرک للفناء و باطنک للبقاء» خداوند گفته است که ای انسان خود را بشناس که در این صورت خدای خود را خواهی شناخت. از این رو معرفت نفس موضوعیت دارد. در روایات علم، درایه، فقه و ادراک نفس نیامده و معرفت آمده است. همچنین ما واژه‌هایی مانند انسان، بشر، بنی‌آدم و ناس هم داریم، اما نفس آمده است. در به کارگیری عبارت معرفت نفس ظرافت معنایی به کار رفته است. بشر به صفات جسمی اشاره دارد، بنی آدم و ناس نوع انسان را در نظر دارد، اما نفس به ویژگی‌های روحی و جسمی پرداخته است و اینجا عظمت کلام ائمه(ع) برای ما مشخص خواهد شد.

مدرس دانشگاه قم ادامه داد: معرفت با علم تفاوت دارد. معرفت از ریشه عرف است. دو معنای مصدری برای آن گرفته شده است اول دلالت بر تابع و پی در پی بودن اجزای شی و اتصال آن به هم دارد و دومی معنای سکون آرامش و طمانینه است. معرفت درک کردن و دریافتن چیزی است که از روی اثر آن با اندیشه و تدبر که اخص از علم است و واژه «انکار» نقطه مقابل و ضد آن است. همچنین در «مصباح المنیر» معرفت شناختن به یکی از حواس پنجگانه تعریف شده است. نیز در قاموس قرآن بیان شده است که عرفان نسبت به علم شناخت ناقصی است و آن از تفکر در آثار شی ناشی می‌شود. 

وی تصریح کرد: علم نقیض جهل و به معنای دانستن و ادراک حقیقت چیزی است. معرفت در مقابل نکره است و ضد آن انکار و نوع خاصی از علم را شامل می‌شود به این معنا که دانشی با ویژگی خاص را معرفت می‌گویند و درک و فهم چیزی از روی تفکر و تدبر در آثارش را معرفت می‌گویند.

مشایخی‌پور افزود: در «الفروق فی اللغة ابوهلال عسکری» آمده است که معرفت اخص از علم است، چرا که معرفت علم به خود شی به صورت مفصل است، در حالی که علم می‌تواند مجمل باشد و یا مفصل. منطقیون معتقدند که معرفت صورتی است که از شی نزد عقل حاصل می‌شود.

مدرس دانشگاه قم با بیان اینکه معرفت در قرآن برای انسان استفاده شده است و نه برای خدای متعال، گفت: در آیات ۷۲ سوره حج و ۲۴ سوره مطففین ما این مسئله را می‌بینیم. همچنین حکمت ۲۵۰ و ۴۳۶ نهج‌البلاغه این مسئله را می‌بینیم. اما «علم» در قرآن و روایات هم برای انسان و هم برای خداوند به کار رفته است.

وی افزود: نتایجی که از این موضع گرفته‌ایم این است که معرفت درباره انسان به کار رفته و معرفت‌یابی مخصوص انسان است و خدا عارف نمی‌شود خداوند عالم است، اما عارف نیست چون با همه تعاریف ذکر شده خدا نه نقصی دارد که بخواهد به واسطه معرفت‌یابی آن را کامل گرداند نه حواس پنجگانه متصور هست که بخواهد با استفاده از آنها معرفت یابد. همچنین انسان نسبت خداوند معرفت پیدا می‌کند نه علم از این رو اطلاق کلمه عارف به خدا جایز نیست، چرا که معرفت حصول علم بعد از جهل است در حالی که خداوند متعال از ازل عالم بوده است. خدا عالم است و انسان هم می‌تواند علم بیاموزد و عالم شود.

مشایخی‌پور تصریح کرد که در روایات ثمره علم معرفت خداوند است، گفت: در لسان برخی از لغوییون معرفت علمی ناقص است و نسبت بین آنها نسبت نقص به کمال است، ولی در روایات ثمره علم، معرفت دانسته شده است. بنابراین خداوند بیشتر عارف باید باشد اما خداوند عالم‌ خوانده شده است و عارف نیست، ومعرفتی به عنوان ثمره علم، برای او منظور نیست. این مسئله را چگونه می‌توان حل کرد؟ در پاسخ باید گفت ما باید علم را دسته‌بندی کنیم و علم مراتب دارد، علمی به معرفت منجر می‌شود که علم انسانی باشد و نه علم خدایی.

مدرس دانشگاه قم تصریح کرد: اگر به معرفت نفس تاکید شده است، برای این است که ناظر بر عمل است و معرفت لزوما با رفتار و عمل همراه است، اما علم لزوما با عمل همراه نیست.

وی در خصوص مفهوم‌شناسی نفس گفت: نفس یکی از الفاظی است که در اشاره به انسان در آیات و روایات مورد استفاده قرار گرفته است. نفس دارای یک معنای اصلی است و آن خروج نسیم است، چه باد باشد یا غیر آن و معنای تمام واژه‌های مشتق از این کلمه به همین معنا بر می‌گردد. جان آدمی را از آن جهت نفس گفته‌اند که پایداری آن به نفس است و نیز خون را از آن رو «نفس» می‌گویند که هر گاه خون از بدن انسان یا حیوان برود، نفس او قطع می‌شود. در قرآن به جز برخی از موارد که به ذات حق تعالی اشاره شده است، تقریبا در بقیه موارد همگی مربوط به انسان است. از جمله مواردی که نفس در خصوص آن استفاده شده است، انسان است.

مشایخی‌پور با بیان اینکه نفس بار معنایی خاصی دارد، گفت: نفس در قرآن پرکاربرد است و اشاره به ویژگی‌های جسمی و روحی انسان یعنی دربرگیرنده تمام ابعاد وجود انسان است، از این رو در روایات نیز نفس مورد استفاده بوده است.

وی ادامه داد: فراوانی نفس در آیات و در آموزه‌های علوی به خاطر جامعیت واژه نفس نسبت به انسان، بشر و ... است از این رو عبارت معرفت نفس از ظرافت و دقت بالایی در بیانات امام علی(ع) برخوردار است. به نظر می‌رسد، ضرورت دارد که آیات و روایات با هم دیده شود و نتیجه کلی از این‌ها اخذ شود.

مشایخی‌پور در پایان گفت: ما ابتدا به ضرورت موضوع توجه کردیم، ارتباط با خود، دیگری، خدا و رسیدن به رستگاری منوط به خودشناسی است. آنگاه ما الفاظ را در قرآن و روایات بررسی کردیم و بیان کردیم که دلیل استفاده از معرفت و نفس در روایات چیست از همین‌جا به ظرافت کلام ائمه در کنار قرآن پی می‌بریم. در جلسات بعدی ما به چرایی اینکه معرفت نفس فوز عظیم است و ابعاد خودشناسی و نتایج معرفت نفس خواهیم پرداخت.

برچسب ها: نفس معرفت مشایخی
bato-adv
bato-adv
bato-adv