در دنیای ارباب حلقهها ممکن بود چند زن مایا خبیث وجود داشته باشند، ولی نویسندهی برجسته و استاد فانتزی، جی. آر. آر. تالکین، شخصیتهایش را با قلمی گسترده ترسیم کرده است و جزئیاتی مثل گونهها را در مورد برخی شخصیتها مشخص نکرده است. چیزی که کاملاً روشن است این است که بعضی از شخصیتهای زن در ارباب حلقهها میتوانستند از نظر شرارت با خود مورگوت رقابت کنند.
شرورترین و نقش منفی اصلی ارباب حلقهها، در واقع مرد بود، هرچند که در فیلمها به شکل یک چشم عظیم و بدون جسم نمایش داده شده بود. اما در داستان، نقش منفیهای زن نیز وجود داشتند. شرورترین زنان در ارباب حلقهها، به نسبت دیگر شخصیتها بیشتر در پس پرده و سایهها مخفی شده بودند. سائورون، ارباب حلقهها، یکی از مایار بود، مرتبهای از آینور که پایینتر از ۱۵ والار قرار داشتند (گونههای نیمهالهی که اولین خلقشدههای ارو ایلوواتار بودند). در بحثی که در «حلقه مورگوت» درباره طبیعت آینور انجام شد، معلوم شد که آینور میتوانند هر بدنی را انتخاب کنند، اما ذاتاً زن یا مرد هستند. این نکته جالب در مورد همه مایاهای خبیث زن نیز صدق میکند.
به گزارش خبر آنلاین؛ در دنیای ارباب حلقهها ممکن بود چند زن مایا خبیث وجود داشته باشند، ولی نویسندهی برجسته و استاد فانتزی، جی. آر. آر. تالکین، شخصیتهایش را با قلمی گسترده ترسیم کرده است و جزئیاتی مثل گونهها را در مورد برخی شخصیتها مشخص نکرده است. چیزی که کاملاً روشن است این است که بعضی از شخصیتهای زن در ارباب حلقهها میتوانستند از نظر شرارت با خود مورگوت رقابت کنند. با اینکه تالکین در آثارش به «شر مطلق» نپرداخته است ، ولی طبق یکی از نامههایش، مورگوت به این مفهوم نزدیک است. مورگوت اولین دشمن اصلی ارباب حلقهها بود و موجودات شروری از جنسهای مختلف به دنبال او دست به انواع و اقسام جنایتها میزدند.
لوبلیا ساکویل بگینز، یکی از شرورترین زنان در ارباب حلقهها به شمار میرود که بیشتر به دزدیدن قاشقها علاقه داشت تا اسرار مهم. هرچند که تهدید بزرگی برای سرزمین میانه نبود، اما لوبلیا هابیتی بدخلق بود که زندگی بیلبو را در هابیتون در دوران سوم سخت کرده بود. بهخاطر دزدیدن قاشقهای نقرهای بیلبو، که به «دزد» معروف بود، لوبلیا ثابت کرد که دزدی در خانواده بگینز ارثی است.
لوبلیا و خانواده ساکویل بگینز از بیلبو به خاطر تصاحب بگ اند، خانه هابیتی راحتی که او در آن زندگی میکرد و آن را به فرودو، وارثش وعده داده بود، نفرت داشتند. لوبلیا که رابطه دوری با بیلبو داشت، همیشه امیدوار بود که او بتواند به این خانه لوکس دست پیدا کند. بعد از سالها ناراحتی و مشکلات و مسائل اجتماعی، سرانجام لوبلیای حسود در جریان پاکسازی شایر فرصت خود را برای دستیابی بگ اند پیدا کرد.
تار آنکالیمه یکی از حاکمان نهچندان قهرمان و کم نام و نشان نومنور بود که در قصههای ناتمام به او اشاره شده است. داستانهای این مجموعه از ارباب حلقهها از نظر سطح تکمیل و دوران متفاوت بودند و برخی داستانها به قدری خوب بودند که باید در ارباب حلقهها قرار میگرفتند، اما به دلایلی کنار گذاشته شدند. تار آنکالیمه، ملکهی مغرور نومنوری در داستان «آلداریون و ارندیس» بود که درباره خطرات ازدواج بدون عشق است و تار آنکالیمه نتیجهی همین ازدواج بدون عشق است.
در اعماق قلب تالکین فردی رمانتیک وجود داشت و باورهای کاتولیکی او نیز باعث میشد که ازدواج و والد بودن را مقدس بشمارد. تار آنکالیمه در بسیاری از جهات به مادرش، ارندیس، شباهت داشت و به هیچ وجه یک نمونه برجسته از نجیبزادگی نبود. اما تار آنکالیمه به شیوههای مختلف قربانی تربیت نادرست والدینش بود و نتیجه آن حکومتی ناموفق شد. او دستاوردهای سخت پدرش را نابود کرد، سیاستهای او را نادیده گرفت و از کمک به متحدان الفی نومنور در لیندون امتناع ورزید.
ارندیس، هرچند که یکی از شرورترین شخصیتهای ارباب حلقهها نیست، اما در داستانهای ناتمام به شکل خندهداری حسود و کینهتوز است. او با دریانوردی به نام آلداریون ازدواج کرد که یکی از مشهورترین ملوانهای نومنور شد. احتمالاً او امبار را کشف کرد و اولین سکونتگاه را در آنجا تأسیس کرد، هرچند که به این موضوع صرفا اشارهای کوتاه شده است. ارندیس از عشق دوم آلداریون، یعنی دریا، متنفر بود. چنین بود که عشقشان به نفرت تبدیل شد. ازدواجشان با تلخی همراه و به دشمنی تبدیل شد.
به نقل از تالکین، داستان «آلداریون و ارندیس» در واقع قصهی دو فرد شرور بود. او در این داستان غمانگیز که عشق به نفرت تبدیل شد، طرف هیچکدام را نگرفت. آلداریون یک شوهر و پدر بد بود و ارندیس هم نیز یک همسر و مادر بد. ارندیس، یکی از زنان شرور در دوران دوم ارباب حلقهها، خیلی قبلتر از اینکه آر فارازون ممنوعیت والار را بشکند، خاندان سلطنتی نومنور را بدنام کرد.
ملکه بروتیل یکی دیگر از ملکههای تاریخ سرزمین میانه بود که مانند ارندیس، ویژگیهای چندان مطلوبی نداشت. او با شاه تارانون فالاستور ازدواج کرد، اما بهعنوان فردی منزوی و عبوث توصیف شده است. همراه با ارندیس، بروتیل یکی از همسران منفور در ارباب حلقهها بود و او را نیز «شرور» توصیف کردهاند. او از طریق گربههایش که تربیتشده خود او بودند و میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند، جاسوسی مردم گاندور را میکرد.
او از رنگهای روشن و زیباییهای سنتی پرهیز میکرد و تنها مشکی و نقرهای میپوشید و باغهایش را با مجسمههای آزاردهنده و عجیب تزئین کرده بود. هرچند در گاندور چندان محبوب نبود، اما ممکن است در یک اقتباس مدرن از ارباب حلقهها جایگاه بهتری پیدا کند و بدون شک به عنوان یک شخصیت قوی ظاهر شود. با این حال، در قصههای ناتمام او به عنوان فردی نقشهکش و فضول با تواناییهای ترسناک شناخته میشد و میتوانیم او را به عنوان یکی از شرورترین زنان در ارباب حلقهها نام ببریم.
میائوله یکی از اولین شخصیتهای منفی ارباب حلقهها بود که در کتاب قصههای گمشده بهطور سطحی معرفی شد. او یک گربه بود که در قلعهی تویدو زندگی میکرد و برای نیروهای او غذا میپخت. در حقیقت، تنها یک نکته لغوی وجود دارد که نشان میدهد او زن بوده؛ نامش به کلمهی «میاولین» مربوط میشود، که در یکی از اشکال اولیه زبان الفی به نام «گنومیش» به معنی «گربه ماده» است. با این حال، این «گربه ماده» پیرو تویدو، موجودی شرور بود.
طرفداران اولیهی افسانههای سرزمین میانه ممکن است تویدو را به عنوان یکی از نامهای سائورون در ارباب حلقهها بشناسند. درستتر آن است که بگوییم تویدو به عنوان یک شخصیت، در پیشنویسهای اولیه ارباب حلقهها نماینده یا جایگزینی برای سائورون بود. جالب اینجاست که این نسخهی اولیه از بدترین شیطان سرزمین میانه، به شکل یک گربه ظاهر شده بود که برن را به بندگی درآورد، داستانی که بعدها به برن و لوثین تبدیل شد. در همین حال، میائوله وظیفهی پخت و پز برای اربابش را نیز بر عهده داشت.
میآسه و برادرش، ماکار، در کتاب قصههای گمشده پیرو مورگوت بودند. او یک مایا زن جنگجو بود که با «بازوهای خونین» و علاقه به خشونت شناخته میشد. میآسه در نسخههای بعدی داستان جایی نداشت، اما کسی این مسئله که اگر تالکین بیشتر عمر میکرد، او احتمالا دوباره در داستان ظاهر میشد را نقض نمیکند. چرا که تالکین همیشه در حال تغییر و گسترش دنیای افسانهای خود بود. یکی از بزرگترین جنایات مورگوت در ارباب حلقهها فاسد کردن بسیاری از آینور و تبدیل آنها به خدمتگذارانش بود و میآسه هم یکی از آنها بود.
در سریال ارباب حلقهها: حلقههای قدرت ساخته شده توسط آمازون، سه جادوگر شرور معرفی شدند که میتوانستند در شرارت با میآسه رقابت کنند، اما جی.آر.آر. تالکین هیچگاه چنین شخصیتهایی را در آثار خود مطرح نکرد. شخصیتهای «رهزن»، «ساکن» و «آواره» در حلقههای قدرت کاملاً منحصر به فرد بودند، در حالی که میآسه یکی از اولین «فرشتگان سقوط کرده» در دنیای تالکین بود. او که زمانی از پیروان والار بود، به دلیل «روحیه جنگجو» یکی از نخستین کسانی بود که در آواز ناهماهنگ و شورشی مورگوت در آینولینداله شرکت کرد.
فلوئیتوئین که در کتاب قصههای گمشده به نام اولباندی نیز شناخته میشد، معشوقه مورگوت و مادر فرزند او بود. در نسخههای اولیه، نشان داده شده بود که والارها نیز میتوانستند فرزند داشته باشند و مورگوت تنها والایی نبود که در این پیشنویسها بچهدار میشد. اما تالکین تصمیم گرفت که والارها بهطور عمدی از بارداری خودداری کنند، هرچند که در صورت تمایل میتوانستند فرزند بیاورند. بنابراین، هر زنی که تصمیم میگرفت مورگوت را بپذیرد، احتمالاً نماد خوبی از اخلاق و رفتار در سرزمین میانه نبود و بی شک میتواند به عنوان یکی از شرورترین زنان در ارباب حلقهها معرفی شود.
فلوئیتوئین در قصههای گمشده بهعنوان یک غولزاده معرفی شده بود، اما غولها در دنیای افسانهای تالکین موجوداتی نادر بودند. هیچ اثری از این موجودات در سیلماریلیون، هابیت یا ارباب حلقهها پیدا نمیشود. ویژگیهای دقیق گونه فلوئیتوئین مشخص نبود، بنابراین نمیتوان گفت که او چگونه به نظر میرسید، چه مدت زندگی میکرد یا اینکه آیا با آینورها ارتباطی داشت یا نه. در هر حال، آنچه مسلم است این است که او به نوعی نسبت به مورگوت، بزرگترین دیکتاتور سرزمین میانه، علاقه یا احترام داشت.
تورینگوتیل، یکی دیگر از شخصیتهای مرموز و از جمله شرورترین زنان در ارباب حلقهها، قاصد و پیامآور سارون در سیلماریلیون بود. متأسفانه، فرصت چندانی برای معرفی و پرداخت به شخصیت او وجود نداشت،زیرا توسط لوثین و هوان کشته شد و پوستش به عنوان لباس استفاده شد. این قتل خونین ثابت کرد که نیروهای سائورون تنها کسانی نبودند که از روشهای بیرحمانه استفاده میکردند.
تورینگوتیل معمولاً به شکل خونآشامی غولپیکر دیده میشد که به آنگباند پرواز میکرد. هر مفصل از بالهای او به یک چنگال آهنی مجهز بود. به نظر میرسد او وظیفه انتقال پیامها بین گروههای مختلف ارتش سائورون و پیروان دیگر او را بر عهده داشت. احتمالاً تورینگوتیل یک مایار بوده است، چرا که آینور تنها گروهی در سرزمین میانه بودند که بهطور واضح بهعنوان تغییرشکلدهنده شناخته شدهاند. با این حال، نقش او در ارتش سائورون بسیار کلیدی بود.
شلوب یکی از ترسناکترین شخصیتها در دنیای فانتزی است که الهامبخش نویسندگانی مانند جی.کی. رولینگ برای خلق شخصیتهایی مثل آراگوگ شد. این عنکبوت غولپیکر بیشتر از یک موجود عادی است. شلوب دختر یک موجود باستانی نخستین بود و احتمالاً قدرتهایی فراتر از آنچه در ارباب حلقهها نشان داده شد، داشت. او فاقد هرگونه عشق، وفاداری و روشنایی بود، در گذرگاه سیرث انگل در مرز موردور پرسه میزد و کسانی را شکار میکرد که تلاش میکردند وارد قلمرو سائورون، شرور اصلی ارباب حلقهها، شوند.
سائورون بهخوبی از حضور شلوب آگاه بود و رفتاری همراه با احترام غیرمنتظره با او داشت. در بازی ویدئویی سرزمین میانی: سایه جنگ، رابطهای رمانتیک بین سائورون و شلوب به تصویر کشیده شده است. سائورون شلوب را «گربهاش» مینامید – اگر بتوان این را احترام دانست – و زندانیان را با مهربانی (!) برای شکنجه و کشتن به او میسپرد. با این حال، شلوب هیچگاه به کسی جز خودش خدمت نکرد. او یا آنقدر قدرتمند بود یا آنقدر نفرتانگیز که هرگز نتوانست بهطور کامل با سائورون متحد شود. شلوب در یک رابطه همزیستی با سائورون زندگی میکرد؛ از ورودی قلمرو او محافظت میکرد و اورکهایش را شکار و میخورد.
شلوب «آخرین فرزند انگولاینت که دنیای گرفتار در هرجومرج را به دردسر انداخت» بود، عبارتی که به وضوح شرارت مادرش را نشان میدهد. انگولاینت در ارباب حلقهها بهعنوان همدست مورگوت تقریباً توانست او را شکست دهد، زیرا تصمیم گرفته بود که دیگر نمیتواند به این رابطه ادامه دهد. این عنکبوت غولپیکر نخستین، نور را میبلعید و آن را به تاریکی تبدیل میکرد، که میتوانست آن را در تارهای بزرگی بچرخاند که در دل کسانی که در آن گرفتار میشدند، ترس و سردرگمی میانداخت.
اندازه عظیم، قدرت و تواناییهای منحصر به فرد انگولاینت باعث شد که مورگوت او را برای کمک به تخریب دو درخت مقدس والار که معادل خورشید در والینور بودند، برگزیند. مورگوت درختان را زخمی کرد و انگولاینت نور آنها را مکید، سپس هر دو به سرزمین میانه گریختند. اما پاداش مورگوت برای کمکهای انگولاینت نتوانست طمع بیپایان او را فروبنشاند، به همین دلیل او به مورگوت حمله کرد و ثابت کرد که یکی از شرورترین و بیرحمترین شخصیتهای زن در ارباب حلقهها است.