دوستان ممیز چه چیز تحریککننده یا خلاف شرع و عرفی در آن یافتهاند که احساس کردند باید حذف شود؟ مگر نمونه همین داستان را ما خودمان در اسطورههایمان نداریم؟ داستان فریدون. حالا آنجا گاو بود اینجا گرگ!
علی ولی اللهی، در فرهنگستان فوتبال نوشت: اتفاقی که شب گذشته پیش از شروع بازی بارسلونا ـ رم رخ داد نشان داد که مشکلات ما با سانسور و ممیزی دارد به جاهای باریک کشیده میشود.
اعمال تغییر در لوگوی یک باشگاه فوتبال احتمالا آخرین چیزی بود که به ذهن کسی در زمینه سانسور میرسد. دوستان متعهد و خوشفکر ما در شبکه سه در اقدامی بیسابقه لوگوی باشگاه رم را مورد سانسور و ممیزی قرار دادند.
لوگویی که در آن دو کودک به نامهای رموس و رومولوس دارند از ماده گرگی به نام کاپیتول شیر میخورند. کودکانی که بعدا بنیانگذاران شهر رم میشوند. یک روایت اسطورهای و تاریخی. اول از همه باید پرسید که دقیقا شیر خوردن از یک گرگ چطور میتواند شامل ممیزی شود؟
دوستان ممیز چه چیز تحریککننده یا خلاف شرع و عرفی در آن یافتهاند که احساس کردند باید حذف شود؟ مگر نمونه همین داستان را ما خودمان در اسطورههایمان نداریم؟ داستان فریدون. حالا آنجا گاو بود اینجا گرگ!
بعد خود همین صداوسیما و کانالهای خبری مجازی مرتبط با سازمان بارها و بارها تصاویری از شیردادن حیوانات به تولههایشان در طبیعت را پخش کردهاند. حتی شیردادن مثلا یک روباه به تولههایی که فرزند خودش نبودند.
اصلا چرا همین دیشب یکهو به ذهنشان رسید که باید این لوگو سانسور شود؟ واقعا یک نفر هست که بیاید و پاسخگوی این اعمال رفتارهای سلیقهای باشد؟
از دیدن یک مسابقه والیبال در لیگ جهانی که فقط تماشای چندینباره صحنههای آهسته نصیبمان میشود، اکثر خوشحالیهای بعد از گل لیگهای اروپایی را چون میروند سمت تماشاچیها نباید ببینیم، فیلمهای خارجی آنقدر بی سر و ته پخش میشوند که آدم ترجیح میدهد اصلا نگاه نکند. همه اینها به کنار. تو را به خدا در لوگوی یک باشگاه فوتبال دنبال مسائل خاک بر سری نگردید!
پی نوشت: سانسور لوگوی باشگاه رم در صداوسیما بازتاب گسترده ای در رسانه های جهانی داشت و و برخی رسانه ها به تمسخر نوشتند: آیا لوگوی باشگاه شما برای نمایش در تلویزیون ایران مناسب است؟