اگر اصلاحطلبی را با مبنا قرار دادن افرادی مانند آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان مورد بررسی قرار دهیم و به استناد کنیم، میتوان افرادی اصلاحطلب واقعی نیستند را شناسایی کنیم
فرارو- یک فعال اصلاحطلب عنوان کرد: «اگر قرار بود که اصلاحطلبان همیشه صرفا وضع موجود را توجیه کنند، به اندازه سالهای اخیر هزینه پرداخت نمیکردند و دچار این همه محدودیت نمیشدند و تنگناههای یک دهه گذشته را با جان نمیخریدند.»
عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی سیدمحمد خاتمی طی گفتوگو با فرارو در پاسخ به انتقادهای این روزهای افکار عمومی به اصلاحطلبان مبنی بر اینکه صرفا وضعیت موجود در کشور را توجیه میکنند، گفت: «اگر قرار بود که اصلاحطلبان همیشه صرفا وضع موجود را توجیه کنند، به اندازه سالهای اخیر هزینه پرداخت نمیکردند و دچار این همه محدودیت نمیشدند و تنگناههای یک دهه گذشته را با جان نمیخریدند. واقعیت این است که حتی قبل سال ۸۸ و در زمانی که خط مشی دولت آقای احمدینژاد واضح و روشن شد، اصلاحطلبان منتقد وضع موجود بودند. حتی در دولت آقای روحانی که به پشتوانه پایگاه اجتماعی اصلاحات در انتخابات پیروز شدند، هرگاه احساس شده که کم کاری انجام شده انتقاد کردند.»
وی افزود: «اما ما باور داریم که اگر قرار است انتقادی انجام شود باید واقعبینانه و منصفانه و به دور از رفتارهای جناحی و سیاسی باشد و به عقیده من چهرههای مطرح و بزرگ اصلاحات هم از این خطوط قرمز عبور نکردند و همیشه منتقد بودند، اما یک منتقد مشوق و دلسوز که منافع ملی برایشان در اولویت نخست قرار داشته است. اگر بنا را بر این بگذاریم که اصلاحطلبان هیچ وقت صرفا به قدرت فکر نمیکردند و تنها با حفظ هویت اصلاحطلبی تلاش در گرفتن کرسیهای قدرت داشتن، خیلی بیانصافی است که آنها را به عنوان توجیه کننده وضع موجود معرفی کنیم.»
او تصریح کرد: «البته این را قبول دارم که ممکن است برخی افراد چنین رویکردی داشته باشند. اما باید در نظر داشت که جبهه اصلاحات بسیار گسترده است که محدوده خود را تنگ نکرده است و به همین دلیل ممکن است برخی که ادعای اصلاحطلبی دارند در بخشی از این جریان خود را جا داده باشند. واقعیت این است که وقتی یک جریان سیاسی تبدیل به یک گفتمان سیاسی گسترده میشود باید چهرههای مطرح آن جریان مبنا قرار بگیرند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «یعنی اگر اصلاحطلبی را با مبنا قرار دادن افرادی مانند آقای خاتمی به عنوان رهبر جریان مورد بررسی قرار دهیم و به استناد کنیم، میتوان افرادی اصلاحطلب واقعی نیستند را شناسایی کنیم. من هم قبول دارم افرادی وارد جریان اصلاحات شدهاند که صرفا منافع فردی را مدنظر قرار میدهند و برای رسیدن به قدرت یا ماند در قدرت حاضر به هرکاری هستند. حتی اگر مجبور باشند هم حاضرند اهداف اصلاحات را زیرپا بگذارند، اما اینها را نباید به حساب تمام گفتمان اصلاحات گذاشت.»
وی در خصوص شایعاتی اخیر مبنی بر بروز اختلافات جدی میان اصلاحطلبان گفت: «اختلاف نظر همیشه بود و خواهد بود. اما اینها صرفا در تاکتیکها و سیاستهای موضعی بروز میکنند و در داخل جریان اصلاحات درباره راهبردها مشکل یا اختلافی وجود ندارد. ما هرگز اجازه نخواهیم داد که سالهای ۸۴ تا ۹۲ دوباره تکرار شود به همین دلیل است که هربار که پای تعیین سرنوشت به میان میآید همه متحد و منسجم عمل میکنیم و این را بارها ثابت کردیم؛ بنابراین هرگاه که لازم باشد از فردی در انتخابات ریاست جمهوری یا از لیستی در انتخابات مجلس حمایت کند، کاملا واحد عمل میکنیم.»
ناصری در پاسخ به این سوال که میزان ناامیدی از جریان اصلاحات روز به روز در حال افزایش است و آیا این شما را نگران نمیکند گفت: «قطعا این موضوع اهمیت بسیاری دارد، اما باید در نظر داشته باشیم که اصلاحطلبی یک گفتمان اصیل است که یک سری شاخص و مشخصا یک شعوری دارد به نام سیدمحمد خاتمی و جامعه درباره این فرد یک جمعبندی مثبت و قابل قبولی دارد و بنابراین مردم نباید به صرف یک سری افراد که بد عمل کردند با رویکرد مناسبی نداشته اند، امید خود را به اصلاحات از دست بدهند.»
وی تاکید کرد: «البته من قبول دارم که به عنوان مثال آقای روحانی با وجود اینکه بر دوش جامعه رای اصلاحطلبان موفق به پیروزی در انتخابات شده است، تا امروز نتوانسته مطالبات عمومی را پاسخ دهد و به تعهدات اخلاقی که با گفتمان اصلاحطلبی داشت را عملی کند و همین مسئله موجب شده که جامعه مدنی تا حدود زیادی مشوش شود. البته آقای روحانی و اقدامات و تصمیمات ایشان در عزل و نصبها و برنامهها صرفا یک طرف ماجرا است و قطعا مردم جاهایی که فراکسیون امید هم کم کاری یا اشتباه کرده اند را به حساب اصلاحطلبان گذاشتهاند.»
این فعال سیاسی با بیان اینکه اصلاح طلبی طی این سالها روندی را دنبال کرده است که بنا بر مقتضیات زمانی و درک واقعی از شرایط زمانه، خودش را با سیستم حاکمیت و سیستم سیاسی – اجتماعی هماهنگ کرده است، عنوان کرد: «طی این سالها اصلاح طلبان تغییر راهبرد نداشته اند بلکه تغییرات در سطح تاکتیکها بوده است. واقعیت موجود در کشور موجب شده است تا اصلاح طلبان شعار «همیشه در رقابتهای نابرابر توانسته اند کار بزرگی انجام دهند» را در درون گفتمان خودشان پرورش بدهند. اگر شرایط کشور به گونهای باشد که کارزارهای انتخاباتی کاملا عادلانه و برابر باشد.»
او در ادامه افزود: «اما زمانی که شرایط تنگ میشود و تنگناهایی برای اصلاح طلبان رخ میدهد، ناچار به تغییر تاکتیک هستند که این تغییر گاهی در امر انتخابات خود را نشان میدهد، مثل اینکه برخی از چهرههای اصولگرا در لیست فراکسیون اصلاح طلبان میآیند؛ یا تصمیمهای دیگری که بر حسب زمانه و شرایط آن اتخاذ میکنند. اما در مجموع این تردیدناپذیر است که اصلاح طلبان تحت هر شرایطی و هر هزینهای که پرداخت کنند، منافع ملی را بر منافع سیاسی خود ترجیح میدهند.»
ناصری در پایان گفت: «بدون شک عملکرد این سه نهاد مذکور در انتخابات سال ۹۸ و ۱۴۰۰ تاثیر خواهد گذاشت. از مجلس و شوراهای شهر و روستا مهمتر، عملکرد ریاست جمهوری و دولت مهم است. اما با همه این وجود باور دارم که مردم و جامعه مدنی پذیرفته است که گفتمان اصلاحات همیشه با آنها صادقانه صحبت کرده است؛ لذا معتقدم که مردم اولا درک میکنند که اشتباهات و کم کاریهای برخی را نباید به حساب تمام جریان نوشت و اصلاحطلبان هم قطعا در بزنگاههای مهم با مردم صحبت میکنند و هر آنچه ناگفته مانده باشد را باجامعه درمیان خواهند گذاشت و اینگونه مردم میتوانند میان اصلاحطلبان واقعی و افرادی که اهداف اصلاحات را نادیده گرفتهاند تفاوت قائل شوند.»