توجیه و تفسیر کثرات جهان یکی از مسائل اصلی در فلسفه و عرفان اسلامی است؛ یکی از تفاوتهای ابنعربی و ملاصدرا را نیز باید در چگونگی تحلیل این مسئله دانست.
ایکنا نوشت: بحث در خصوص رابطه وحدت و کثرت از فلسفه یونان باستان و حکمت ایرانی محل بررسی و تفکر اندیشمندان بوده است. این موضوع در میان اندیشمندان دینی و از جمله اسلامی نیز بررسی شده و راهحلهای مختلفی را به میان کشیده است.
وحدت وجود از مهمترین محورهای فکری ابنعربی خوانده شده است به نحوی که نمیتوان بدون در نظر گرفتن اندیشههای او در این زمینه، به فهم مجموعه نظری این اندیشمند مسلمان رسید. در این میان بر اساس برخی از تفاسیر ملاصدرا قائل به وحدت تشکیکی وجود بوده است.
«قیصری در فصل اول از مقدمهاش بر شروح فصوص الحکم، پس از آنکه تبیین میکند وجود نه جوهر است، نه عرض و نه خارجی است نه ذهنی و امری اعتباری نیست و عامترین اشیاست و تحقق همه چیز به اوست و او بر همه چیز محیط است و ضد و مثلی ندارد، بسیط است و به همین دلیل در ذهن و عین قابل تقسیم و تجزیه نیست، تصریح میکند وجود در ذاتش اشتداد و ضعف نمیپذیرد».
این در حالی است که اندیشمندان متاثر از ملاصدرای شیرازی بر آن هستند که کثرات به حیث تعلیلی تحقق دارند به این معنا که کثرات مصداق بالذات دارند ولی هر یک علت ایجاد خود را از جایی دیگر اخذ میکنند و در واقع تفاوت این دو تقریر به تفاوت این تبیینها از کثرت عالم و نحوه تحقق آنها باز میگردد.
گفتنی است در کنار این دو اندیشمند بزرگ متفکران بسیاری به این مسئله پرداختهاند و باب تفکر در این هنوز گشوده است. این مسئله وقتی پیچیدهتر میشود که قاعده الواحد در فلسفه اسلامی را نیز در نظر بگیریم، آنچه باعث شد تا فلاسفه اسلامی نظریه عقول دهگانه را مطرح سازند، نظریهای که به نوبه خود بر نجوم بطلمیوسی مستقر بود.