فیلم جنجالی سگآزاری در آبادان را دیدهاید؟ همان کلیپی که چند هفته پیش در فضای مجازی منتشر شد که پسری جوان در داخل خودرو سگ سفیدرنگی را اسیر دستان قلچماقش کرده بود و محکم بر سرش ضربه میزد! بله تصاویر دردناکی بود، سگ بیپناه آنقدر بر سرش کوبیده شد که چشمانش سیاهی رفت و حیوانآزار این نمایش عجیب، خنده پیروزمندانهای تحویل لنز دوربین داد و بعد....
حسین محمدی، «موسس شفاخانه سزار» از کمک رسانی به گربه ها،سگ ها و اسبهای بیمار و تاسیس دهکده ای برای حیوانات می گوید حمایت از حیوانات ظاهرا فقط مد شده اما دارد به بیراهه کشیده می شود. فیلم جنجالی سگآزاری در آبادان را دیدهاید؟ همان کلیپی که چند هفته پیش در فضای مجازی منتشر شد که پسری جوان در داخل خودرو سگ سفیدرنگی را اسیر دستان قلچماقش کرده بود و محکم بر سرش ضربه میزد! بله تصاویر دردناکی بود، سگ بیپناه آنقدر بر سرش کوبیده شد که چشمانش سیاهی رفت و حیوانآزار این نمایش عجیب، خنده پیروزمندانهای تحویل لنز دوربین داد و بعد....
به گزارش شهروند، همان زمان که این ویدیو در شبکههای مجازی پخش شد، کاربران اینستاگرام به این رفتار خشن واکنشهای زیادی نشان دادند و در همین حین عدهای از دوستداران حیوانات برای دستگیری حیوانآزار خودشان را به آبادان رساندند تا او را تحویل قانون دهند. «حسین محمدی» یکی از کسانی که ١٠ سال است در زمینه نجات حیوانات آزاردیده یا آسیبدیده فعالیت میکند، یکی از کسانی بود که از گیلان راهی آبادان شد تا با طرح شکایت از مرد حیوانآزار درس عبرتی به حیوانآزاران آینده دهد. همان زمان بود که با پیج آقای محمدی آشنا شدم و شخصیت و رفتار انسانیاش باعث شد فعالیتهای او را در زمینه نجات حیوانات بیپناه دنبال کنم. او که خود را دوستدار حیوانات میداند، نه حامی آنها از فرهنگ حیوانآزاری، حواشی نجات حیوانات آسیبدیده و نگاه ویژهاش به موجودات زنده میگوید تا گفتوگویی خواندنی رقم بخورد.
آقای محمدی ابتدای گفتوگو کمی از زندگی شخصیتان بگویید. اینکه متولد چه سالی هستید؟ شغل اصلیتان چیست و اصلا تحصیلاتتان چه ارتباطی با فعالیتی که در زمینه حیوانات انجام میدهید، دارد؟
من ٣٦ سال دارم. شغل آزاد دارم و تحصیلاتم هم هیچ ارتباط معناداری با دوستداری حیوانات ندارد؛ چرا که فوق دیپلم نرمافزار کامپیوتر هستم.
شما از واژه «دوستدار» استفاده کردید، چیزی که در بیوگرافی اینستاگرامتان هم روی آن تأکید دارید و نوشتهاید من دوستدار حیوانات هستم نه حامی آنها.
راستش حدود یک سال است که از اسم «حامی حیوانات» نفرت دارم! اصلا اگر یک نفر به من بگوید که تو حامی حیوانات هستی انگار به من میگوید تو دزدی و کلاهبرداری!
چرا؟! چه فرقی با هم دارند؟
ببینید عدهای الان در تهران و کرج یک سگ یا گربه گرانقیمت و نژاددار برای خودشان خریدهاند و بعد هم اسمشان را گذاشتهاند حامی حیوانات! اصلا این واژه انگار برای بعضیها یک ژست شده مثل بعضی از سلبریتیها که کار خاصی هم در زمینه فرهنگسازی رفتار با حیوانات انجام نمیدهند؛ اما خودشان را سفیر مهربانی و حامی حیوانات معرفی میکنند تا فالوورهای اینستاگرامشان بالا برود؛ یا مثلا طرف دستش به دهانش میرسد ولی تا یک سگ و گربه مریض در خیابان پیدا میکند در پیج شخصیاش عکسش را منتشر میکند تا بگوید حامی حیوانات است و از مردم برای درمانش کمک میگیرد! یک گروه دیگر هستند که خودشان میروند دست و پای حیوان را میشکنند و بعد دوباره عکس منتشر میکنند تا به نام حامی حیوانات جلب توجه کنند. آخرین موردی که از امثال حامی حیوانات دیدم در کرج بود که به دامپزشک گفته بودند اگر خرج عمل ٣میلیون تومان است، تو بگو ٥ میلیون تا بقیهاش را در جیب خودمان بگذاریم! بنابراین این مسائل را که دیدم، حس کردم حمایت از حیوانات ظاهرا فقط مد شده اما دارد به بیراهه کشیده میشود؛ بنابراین الان معتقدم من دوستدار حیوانات هستم و هر کاری که انجام میدهم با همه وجودم است نه حمایتهای منفعتطلبانه.
آقای محمدی راستش الان در زبان محاوره واژه حامی حیوانات نسبت به دوستدار حیوانات، بیشتر جا افتاده است؛ اما با تفسیر شما از این واژهها من هم سعی میکنم در طول مصاحبهمان جلوی خودم را بگیرم تا از واژه حامی استفاده نکنم. با این توضیح از ماجرای خودتان بگویید. شما چه فعالیتی در زمینه حیوانات انجام میدهید؟
من ١٢ سال پیش ازدواج کردم و به واسطه همسرم با حوزه نگهداری و نجات حیوانات شهری آسیبدیده و بیپناه آشنا شدم. آن زمان خانواده همسرم از گربههای بیمار در خانهشان نگهداری میکردند و همین موضوع باعث تغییر فکری من در زمینه حیوانات شد. بعدش هم شروع کردم به دنبال کردن ماجرا و ویدیوهایی با مضمون کمک به حیوانات بیمار و آزاردیده را در اینترنت میدیدم و همین شد که متأثر شدم و تحت تأثیر قرار گرفتم. بنابراین الان ١٠ سال است که به گربهها و سگهایی که بیمار و سرگردان و آسیبدیده هستند، کمک میکنیم تا به زندگی عادیشان برگردند.
مشخصا چه کمکی میکنید؟ یعنی حیوانات را میبرید و در خانهتان از آنها نگهداری میکنید؟
اوایل چند گربه و سگ مریض را به خانهمان بردیم اما فضای این کار خیلی برای ما باز نبود و همسایهها به این موضوع اعتراض میکردند. اما از آنجا که وقتی نیت انسان کمککردن به یک موجود زنده باشد، کمکم فضای کار هم برای او ایجاد میشود؛ بنابراین بعد از مدتی با مشقات زیاد و کمک عدهای از مردم که کار و نیت ما را دیده بودند، توانستیم محل مخصوصی برای نگهداری از آنها خارج از شهر پیدا کنیم. بعد هم اسم این محلها را شفاخانه گذاشتیم تا منظور از فعالیت ما به حیوانات مشخص باشد. در طول این سالها هم چندین شفاخانه تأسیس کردیم که آخرین آنها را در زمینی که خودمان از قدیم داشتیم، راهاندازی کردیم و نامش را شفاخانه سزار گیلان گذاشتهایم.
خودتان حیوانات بیمار را درمان میکنید یا از دامپزشک استفاده میکنید؟
ببینید هر چند در طول این سالها تجربههای زیادی برای درمان حیوانات پیدا کردهام اما بهطبع برای درمان جدی و یا عمل جراحی از دامپزشک استفاده میکنیم.
به چه نوع حیواناتی بیشتر کمک میکنید؟
هدف ما حیوانات شهری است. اولویتهای اول ما گربه و سگ است؛ اما اگر امکان و تجهیزاتش را داشته باشیم، به اسبهای بیمار یا آنهایی که بر اثر تصادف دست و پایشان میشکند هم کمک کردهایم.
سگها و گربههای بیمار و مریض و نیازمند کمک و درمان را از کجا پیدا میکنید؟
وقتی در یک خط و خیال میافتی، ناخودآگاه در راستای فکرتان چشمتان هم همان چیزها را در اطرافش دنبال میکند؛ مثلا یک صاحب کبابی تا گاو و گوسفند میبیند یاد گوشت و کباب میافتد یا یک نمایشگاهدار ماشین در خیابان چشمش به دنبال مدل ماشینها و قیمتشان است. من هم وقتی با ماشین در خیابان میچرخم ناخودآگاه چشمم حیوانات شهری بیپناه، گرسنه یا آسیبدیده را دنبال میکند و پیدایشان میکنم. از طرف دیگر الان فضای مجازی هم به کمک ما آمده و از این طریق هم برخی از حیوانات را شناسایی میکنیم و اگر بتوانیم آنها را میگیریم و به شفاخانه میآوریم تا درمان شوند.
الان ١٠ سال است که به گربه ها و سگ هایی که بیمار و سرگردان و آسیب دیده هستند کمک می کنیم تا به زندگی عادی شان برگردند. بعد از مدتی با مشقات زیاد و کمک عده ای از مردم توانستیم محل مخصوصی برای نگهداری از حیوانات پیدا کنیم و اسم این محل را «شفاخانه» گذاشتیم تا منظور از فعالیت ما به حیوانات مشخص باشد.
اولویت های اول ما گربه و سگ است اما اگر امکان و تجهیزاتش را داشته باشیم به اسب های بیمار یا آنهایی که بر اثر تصادف دست و پایشان می شکند هم کمک کرده ایم.
ما حیوان آزاری میناب، دماوند و چند تایی هم در استان گیلان را داشتیم که آنها را رسانه ای کردیم و منجر به دستگیری عواملش شد. با کمک دادستانی آبادان و نیروی انتظامی ابتدا یک نفر از عوامل حیوان آزاری آبادان دستگیر شدند.
ما کلینیک ها و اماکن مخصوص نگهداری حیوانات را در اینترنت جست و جو کردیم و براساس استانداردهایی که در کشورهای خارجی وجود دارد، «شفاخانه» را طراحی کردیم. من در طول این سال ها فهمیدم که وقتی برای یک کار خیر اقدام می کنی قانون طبیعت تنهایت نمی گذارد و خود به خود مشکلات هم حل می شود.