فرارو- استیضاح وزیر اقتصاد در دستور کار مجلس قرار گرفته است. حسینعلی حاجی دلیگانی عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی از تحویل استیضاح مسعود کرباسیان وزیر اقتصاد به هیاترئیسه مجلس با ۹۰ امضا خبر داد. او با اعلام اینکه مجلس از اختیارات خود و براساس قانون اساسی در قبال وزرا کوتاه نخواهد آمد، گفت: «استیضاح وزیر اقتصاد را با ۹۰ امضا تحویل هیاترئیسه دادهایم و در برابر وزرای دیگر نیز اگر لازم باشد از ابزار قانونی استفاده میکنیم.»
پیشتر تعدادی از نمایندگان مجلس در نامهای به رئیس جمهور از او خواسته بودند که تیم اقتصادی دولت را تغییر دهد وگرنه این مجلس خواهد بود که از اختیارات قانونی خود برای تغییر تیم اقتصادی استفاده میکند.
سوالی که پیش میآید این است که کرباسیان که هنوز عمر وزارتش در دولت به یک سال نرسیده چقدر در وضعیت اقتصادی کنونی مقصر است؟ اگر نمایندگان بر تغییر او اصرار دارند چه کسی مناسب به دست گرفتن سکان وزارت اقتصاد است؟ اساسا کرباسیان یا هر فرد دیگری به عنوان وزیر اقتصاد چقدر در تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای اقتصادی نقش دارد؟
کمال اطهاری، اقتصاددان در گفت: وگو با فرارو میگوید: از آنجایی که در ایران تحزب پایه لازم را ندارد و برنامههای جامعی در دستور کار قرار نگرفته است، یک وزیر یا یک شخص نمیتواند برای اقتصاد ایران معجزه کند. به خصوص که نیروهای بازدارنده به خصوص تندروها مانع هرگونه توسعه اقتصادی و اجتماعی در ایران هستند. آنها در حوزه سیاسی ممانعت ایحاد میکنند. در حوزه اقتصادی نیز منابع بانکی را در بخش مسکن و مستغلات دفن میکردند. همچنین برای آنکه انحصار اعتباری را در دست خود نگه دارند به انحاء مختلف اقتصاد مولد را از پا میاندازند.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه میگوید: نمایندگان بهتر است خودشان را استیضاح کنند و توضیح دهند که در گذشته چه کار کردهاند؟ آنها باید توضیح دهند که مجلس چگونه با مصوبات عجیب و غریب خود به خصوص در دوران احمدینژاد چندین میلیارد دلار را بر باد داده است. این در حالی است که اقتصاد دانش بنیان و تعامل سازنده با اقتصاد جهان در دستور برنامه چهارم توسعه بود.
او ادامه میدهد: تندروها به بهانههای واهی هم آوا شده بودند که ما در مذاکرات با جهان آبنبات گرفتیم. آنها سیاست جامعی که بتواند منافع اقتصادی ایران و توسعه ایران را تامین کند در دستور کار قرار ندادند. کشور زمانی میتواند بر دهان یاوه گویان و قدرتهای استکباری مشت محکم بزند که استقلال داشته باشد و توسعه خود را تسریع کند. برای تسریع توسعه هم نمیتوان قواعد بازی دیگری چید؛ همچنان که نمیتوانیم بگوییم در مسابقات جهانی، چون مستکبران قواعد موجود را بر اساس منافع خود تصویب کرده اند این قواعد را قبول نداریم و قواعد دیگری تعییم میکنیم. تنها زمانی که میتوانیم توقع دریافت سهمیه بیشتر داشته باشیم که بیتوانیم فوتبال موفقی داشته باشیم. کسانی که میخواهند وزیر را استیضاح کنند باید در مورد مسائلی مثل FATF توضیح دهند و بگویند که آیا ما تا کنون که قوانین مبارزه با پولشویی نداشتیم اقتصاد توسعه یافتهای داشتیم؟
اطهاری در پاسخ به این سوال که اگر در این شرایط استیضاح وزیر نیست چه کاری درست است پاسخ میدهد: کار درست این است که کسانی که خواهان استیضاح وزیر هستند باید چند ماه وقت بگذارند و چند اقتصاددان بزرگ توسعه را دعوت کنند. جریانها و افراد بی طرفی در اقتصاد وجود دارند که باید از آنها استفاده کرد، نه آنکه فقط از دو جناحی که با همدیگر بازی میکنند درخواست راهکارکرد. استفاده کردن از فقط دو جناح کشور مثل این میماند که ما در فوتبال فقط پرسپولیس و استقلال را نگه داریم و بقیه باشگاهها را منحل کنیم. در این صورت استقلال و پرسپولیس هم تنزل پیدا میکنند و تماشاچیان خود را هم از دست میدهند. الان در کشور دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا با هم تقابل نازا پیدا کرده اند. در صورتی که باید پای جریانهای پژوهشی نیز به میدان باز شود. اقتصاددانان توسعه جهان دعوت و به گفتگو بنشینند. وقتی آنها به یک نتیجه برسند مشخص میشود که کاستیها چیست. وقتی بر سر اصول یک برنامه توافق ملی به وجود بیاید میتوان وزیری که نداند چه کار باید بکند و یا توضیحاتش کافی نباشد را استیضاح کرد. اما برنامه، شایسته سالاری و آرامشی داخلی و خارجی وجود ندارد، استیضاح وزیر یا با هدف افزایش محبوبیت نمایندگان است یا برای به کار گرفتن گفتاردرمانی.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه با بیان اینکه بعد از ۴۰ سال هنوز یک برنامه توسعه قابل پایش و سنجش وجود ندارد ادامه میدهد: در آلمان فردی پژوهشی در مورد نقش رانت نفت در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا انجام داده و نتایج پویایی گرفته است. نتیجه کار او این است که اگر در یک اقتصاد بی ثباتی وجود داشته باشد، ازدیاد درآمد نفت بحران و بی ثباتی را تشدید میکند. بی ثباتی پایه در حوزه سیاسی به بی ثباتی اقتصادی میانجامد. به عبارت دیگر درآمد رانتی نفت نقش تشدید کنندهای دارد. این حوزه سیاسی که آرمانهای کوچکی مثل مشت محکم کوبیدن بر دهان این و آن دارد مسلما نمیتواند جز تشدید بی ثباتی کار دیگری انجام دهد. آسیب این بی ثباتی به محیط زیست و تمام حوزههای اجتماعی و فرهنگی نیز سرایت میکند. کسانی هستند هر از چندگاهی در نشریات خود آوای استیضاح سر میدهندو آنها ابتدا باید خود را مورد پرسش قرار دهند و توضیح دهند که چرا در این ۴۰ سال جز شعار حرف دیگری نزده اند. اگر امکان سوال از این افراد وجود داشت آنها تا این اندازه غره و خودداناپندار بر اقتصاد حکومت نمیکردند و باعث تشدید این بی ثباتی نمیشدند.
او با بیان اینکه در ایران یک تعادل نازا به وجود آمده است میگوید: بیابان یک تعادل نازاست. عدهای در کشور با شعارهای نازل و کلی در حال جنگ هستند. برخی میگویند همه چیز را به سیاست و برخی دیگر میگویند همه چیز را به بازار بسپارید. در صورتی که این حرفها جز یک شعار کلی نیست. هیچ کدام از آنها برنامهای ندارند. وقتی هرکدام از آنها به حاکمیت میرسند یا سازمان برنامه را یا خود برنامه را منحل میکنند. به این ترتیب تعادل نازایی که از تقابل دو جناح اصلی کشور در اقتصاد و سیاست به وجود آمده است باید مورد استیضاح قرار بگیرد.