bato-adv
bato-adv
اقتصاددانان در گفتگو با فرارو بررسی کردند

آنچه در "اقتصاد ایران" اتفاق افتاده است

آنچه که در ایران اتفاق افتاده این است که اقتصاددانان را از دولت‌ها کنار گذاشته اند. به عنوان مثال الان در همین دولت دوازدهم که نگاه کنید می‌بینید هیچ اقتصاددانی حضور ندارد. مجلس هم از همین مشکل رنج می‌برد. چندین دوره است که اقتصاددان برجسته و کاربلد در مجلس نداشتیم. چطور می‌توانیم از مجلسی که اقتصاددان ندارد انتظار داشته باشیم که قوانین اقتصادی تصویب کنند؟

تاریخ انتشار: ۱۴:۰۴ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۷
آنچه در
فرارو- «در یک مصاحبه‌ای از توماس فریدمن می‌پرسند که دوست دارید بعد از امریکا در کدام کشور زندگی کنید؟ پاسخ می‌دهد تایوان. دلیلش را که می‌پرسند، پاسخ می‌دهد: «زیرا تایوان هیچ منبع زیرزمینی ندارد و حتی اگر در شرایط خاصی قرار بگیرد، مجبور است خاکش هم از چین وارد کند، اما این کشور با تکیه بر نبوغ و خلاقیت مردمش پیش می‌رود. یعنی به جای اتکا به منابع از سرمایه‌های انسانی خود استفاده کنند.» با این مثال می‌خواهم به اینجا برسم که ما واقعا دچار نفرین منابع هستیم. یعنی آنقدر به این منابع متکی هستیم که به هیچ عنوان کسی به سراغ خلاقیت و نبوغ نمی‌رود.»

مشکل عدم استفاده از اقتصاددانان در دولت‌ها است
در همین خصوص حمید دیهیم استاد اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «اگر نگاهی به دیگر کشور‌ها بیاندازید، می‌بینید که در میان وزرای آن‌ها حداقل چند اقتصاددان حضور دارد. علتش این است که به هیچ عنوان نمی‌توان با یک اقتصاددان سیاست‌های اقتصادی را پیش برد یا برنامه ریزی کرد. ضمن اینکه افرادی که اقتصاد نخوانده‌اند، ایده‌های آرمانی دارند و فکر می‌کنند که همه آن‌ها قابل اجرا است. تنها یک اقتصاددان است که می‌داند چه برنامه‌هایی قابل اجرا است و چه برنامه‌هایی صرفا رویا و خیالات است. اما همانطور که اشاره کردم تنها یک اقتصاددان برای یک دولت کافی نیست. زیرا به عنوان مثال زمانی که لازم است توضیحاتی درباره برنامه‌ها و سیاست‌ها بدهد، باید چندین ساعت صرف توضیح دادن به افراد غیراقتصادی کند و با توجه به کمبود وقت معمولا نادیده گرفته می‌شود. از سوی دیگر وقتی چندین اقتصاددان در تیم دولت حضور داشته باشند برنامه‌های پخته تری هم ارائه می‌کنند.»

وی ادامه داد: «متاسفانه آنچه که در ایران اتفاق افتاده این است که اقتصاددانان را از دولت‌ها کنار گذاشته اند. به عنوان مثال الان در همین دولت دوازدهم که نگاه کنید می‌بینید هیچ اقتصاددانی حضور ندارد. منظورم از اقتصاددان فردی است که تحصیلات اقتصادی داشته باشد و الان با مدرک دکترای اقتصاد در دولت فعالیت کند. متاسفانه ما این خلاء را در اکثر دولت‌های ۴۰ سال گذشته شاهد بودیم و هنوز هم آن را رفع نکرده اند. البته نمی‌گویم هیچ وقت و در هیچ دولتی حضور نداشتند، اما یا تنها یک نفر بوده و یا اصلا هیچ اقتصاددانی در هیات دولت حضور نداشته است.»

او افزود: «البته این مختص دولت‌های نیست. مجلس هم از همین مشکل رنج می‌برد. ما چندین دوره است که اقتصاددان برجسته و کاربلد در مجلس نداشتیم. خب با توجه به کارکرد مجلس که قانون گذاری است آیا لزوم حضور اقتصاددانان در این نهاد احساس نمی‌شود؟ چطور می‌توانیم از مجلسی که اقتصاددان ندارد انتظار داشته باشیم که قوانین اقتصادی تصویب کنند؟ اینگونه است که ما دچار مشکلات و معایب بسیاری در قانون گذاری هستیم و بعضا قوانینی در حوزه اقتصاد تصویب می‌شود که نه تنها کارایی ندارد بلکه بعضا موجب بروز مشکلات جدیدی می‌شوند.»

این تحلیلگر مسائل اقتصادی اظهار کرد: «از سوی دیگر من با قطعیت خدمت شما عرض می‌کنم که عمده مشکل ایران سیاست‌های کلان اقتصادی است که این هم به دلیل فقدان اقتصاددانان در نهاد‌های حاکمیتی و دولتی است. البته ما اقتصاددانانی در برخی بخش‌ها داریم، اما در بخش‌های تصمیم‌گیر ما دچار خلاء فقدان اقتصاددانان برجسته هستیم. این در حالی است که در کشور اقتصادانان بسیاری حضور دارند و می‌توانند وضعیت کشور را متحول کنند؛ لذا تا زمانی که ما به این نتیجه نرسیم که باید در هر دولتی چندین اقتصاددان حضور داشته باشد و سیاست‌های اقتصادی خود را اصلاح نکنیم، نمی‌توانیم مشکلات اقتصادی کشور را به صورت دائمی حل و فصل کنیم.»

دیهیم در پایان تاکید کرد: «در مجموع موجب شده است که ما امروز بعد چهل سال نه در یک یا دو حوزه بلکه در تمامی حوزه‌های اقتصادی دچار مشکل هستیم. موضوع این است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که ذخایر نفت و گاز بسیار بالایی دارد و از همین راه درآمد بسیاری کسب می‌کنیم، اما نه تنها آن را اصولی خرج نمی‌کنیم بلکه آنقدر بی‌برنامه جلو می‌رویم که مشکلات مداوم در حال سرایت کردن به بخش‌های دیگر است. اگر دولت‌ها کمی ارتباط خود با اقتصاددانان بهبود ببخشند و از ان‌ها استفاده کنند، ما می‌توانیم مشکلات را حل کنیم، ولی متاسفانه هیچ کدام از دولت‌ها توجه خاصی به این مسئله ندارد.»

نفرین منابع طبیعی در راس هرم مشکلات
همچنین وحید شقاقی شهری اقتصاددان در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «در یک مصاحبه‌ای از توماس فریدمن می‌پرسند که دوست دارید بعد از امریکا در کدام کشور زندگی کنید؟ پاسخ می‌دهد تایوان. دلیلش را که می‌پرسند، پاسخ می‌دهد: «زیرا تایوان هیچ منبع زیرزمینی ندارد و حتی اگر در شرایط خاصی قرار بگیرد، مجبور است خاکش هم از چین وارد کند، اما این کشور با تکیه بر نبوغ و خلاقیت مردمش پیش می‌رود. یعنی به جای اتکا به منابع از سرمایه‌های انسانی خود استفاده کنند.» با این مثال می‌خواهم به اینجا برسم که ما واقعا دچار نفرین منابع هستیم. یعنی آنقدر به این منابع متکی هستیم که به هیچ عنوان کسی به سراغ خلاقیت و نبوغ نمی‌رود.»

وی افزود: «ما از جمله کشور‌هایی هستیم که منابع عظیم در حوزه‌های مختلف داریم که حتی اگر نفت و گازمان را کنار هم قرار دهیم، ما در جایگاه نخست جهان قرار داریم. اما متاسفانه ما نتوانستیم از این منابع بهره برداری درستی انجام دهیم و این منابع مسیر توسعه کشور را منحرف کرده است. یعنی به عنوان مثال ما به جای بهره برداری از سرمایه‌های انسانی خود، صرفا بر این منابع و ذخایر تکیه کردیم. این نخستین انحراف اساسی در کشور است، زیرا دیگر به جای اینکه ما به سمت اقتصاد دانش بنیاد حرکت کنیم و سعی کنیم و از منابع انسانی خود و نبوغ و خلاقیت دانشگاهیان استفاده کنیم، صرفا دو دستی به نفت و گاز چسبیدیم و حاضر هم نیستیم کمی تغییر ایجاد کنیم.»

این تحلیلگر مسائل اقتصادی ادامه داد: «از همینجا همانطور که عرض کردم از مسیر توسعه خارج شدیم و دیگر نتوانستیم در دولت‌های مختلف این مسیر را به سمت منابع انسانی برگردانیم. متاسفانه دولت‌های ما عمدتا با شعار‌های پوپولیستی آمده‌اند و رای مردم را گرفته اند و، اما در عمل به هیچ کدام از وعده‌های خود عمل نکرده اند و وابستگی به منابع طبیعی را کاهش نداده اند. حتی سیاست‌های کلانی که توسط مقام معظم رهبری اعلام شد هم نتوانست مفید باشد و دولت‌ها را مجبور به قطع اتکا به منابع طبیعی کند. دلیلش هم این است که بهره برداری منابع طبیعی ساده است و هیچ نیازی به نبوغ و خلاقیت و تلاش ندارد. به همین دلیل است که می‌گویم این یک نفرین برای کشور شده است.»

او اظهار کرد: «واقعیت این است که رویکرد‌های دولت‌های طی ۴۰ سال گذشته موجب شده که سرمایه‌های انسانی ما سرخورده دست به مهاجرت بزنند و یک اقتصاد رانتی بر کشور حاکم شود که پیامد آن فساد گسترده و عدم شفافیت بوده است. همین مسئله باعث شده که هیچ وقت در کشور ما تولید فعالیت چندانی نداشته باشد و کمتر به آن توجه شود. از سوی دیگر این منابع طبیعی آنقدر نیاز‌های دولت‌ها را تامین کرده است که هیچ وقت به مسئله مالیات توجه نکردند. زیرا نیاز به یک منبع درآمد دیگر که دردسر‌های خاص خود را دارد، وجود ندارد.»

وی ادامه داد: «از سوی دیگر ما مدیران خلاق و کارآمد را هم طی این چند دهه از دست دادیم و هیچ نیروی دیگری تربیت نکردیم. زیرا نظام آموزشی ما در یک اقتصاد رانتی فعالیت دارد و هیچ وقت در خدمت یک نظام اقتصادی کارآمد نبوده است. به همین دلیل است که می‌بینیم چقدر طی سال‌های اخیر مدرک‌گرایی رواج پیدا کرده و نخبه پروری و افزایش مهارت به حاشیه رانده شده است؛ لذا وقتی شاکله مدیران ما مدیران پرورش یافته در چنین اقتصاد و نظام آموزشی هستند دیگر نمی‌توان از آن‌ها انتظار داشت که وابستگی به منابع طبیعی را کاهش دهند یا خلاقیت و نبوغی از خود نشان دهند و مشکلات کشور را حل و فصل کنند.»

شقاقی شهری در پایان گفت: «شاید عجیب باشد، اما این اقتصاد رانتی حتی فرهنگ مردم ما را هم تغییر داده است. نمونه آن مسئله یارانه‌ها است. همه مردم به دنبال این هستند که دولت یارانه‌هایی را به بخش‌های مختلف اختصاص دهد و یارانه نقدی پرداخت کند تا ان‌ها آسوده‌تر زندگی کنند؛ بنابراین ما زمانی می‌توانیم به سراغ مسائل و مشکلات موجود در اقتصاد کشور بیاییم که ابتدا وابستگی و اتکا به منابع طبیعی را کاهش دهیم. ما باید این نفرین را از سر کشور باز کنیم. شما نمی‌توانید در یک اقتصاد رانتی نفس بکشید و به دنبال این باشید که مشکلات اقتصادی را حل کنید. زیرا این اقتصاد رانتی و اتکا به منابع طبیعی است که در راس هرم مشکلات کشور قرار دارند.»