bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۶۵۳۵

انتقام‌گیری خواستگار متأهل بعد از شنیدن جواب منفی

از طریق فضای مجازی با سعید آشنا شدم. درنهایت چندین جلسه نیز با همدیگر ملاقات داشتیم و بالاخره سعید از من درخواست ازدواج کرد. سعید مدعی بود که مجرد است، برای کارکردن به تهران آمده و کسی را در تهران ندارد، اما زمانی که موضوع را با اعضای خانواده خود در میان گذاشتم، برادرم با تحقیقاتی که به واسطه تعدادی از دوستانش انجام داد، متوجه شد همه اظهارات سعید دروغ است. پس از آن ارتباط و تماس‌های خودم را با سعید قطع کردم و دیگر از او هیچ اطلاعی نداشتم تا اینکه ماجرای حمله به برادرم و تهدید اعضای خانواده‌اش پیش آمد».

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۴ - ۱۷ مهر ۱۳۹۷
مردی متأهل که به خواستگاری دختری جوان رفته بود وقتی در رسیدن به خواسته‌اش ناکام ماند، دست به انتقام‌گیری زد.
 
به گزارش شرق، روز ۱۷ شهریور پرونده‌ای با موضوع ضرب‌وجرح با سلاح سرد و تهدید به قتل از کلانتری ۱۳۰ نازی‌آباد به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد
 
شاکی پرونده پس از حضور در پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «ساعت ۱۹:۳۰ هنگام خارج‌شدن از استخر مورد تهاجم دو سرنشین یک موتور قرار گرفتم که نقاب داشتند. آن‌ها با قمه و شمشیر به سمت من حمله‌ور شدند و با پرتاب چندین ضربه من را از ناحیه دست‌وپا به‌شدت مجروح کردند. درنهایت این دو نفر با حضور مردم و اهالی محل از محل متواری شدند. هنوز دقایقی از این موضوع نگذشته بود که چندین پیامک تهدیدآمیز از شماره‌ای ناشناس برایم ارسال شد که در آن‌ها صراحتا من و اعضای خانواده‌ام تهدید به مرگ شده بودیم. چند روزی از این ماجرا گذشته بود که مجددا ساعت ۱۱ شب زمانی که قصد خارج‌کردن کیسه زباله از خانه را داشتم، همان دو موتورسوار با همان صورت‌های پوشیده با نقاب به سمتم حمله‌ور شدند، اما من بلافاصله به داخل منزل فرار کردم و پس از دقایقی باز پیامک‌های تهدیدآمیز برایم ارسال شد. از ترس تهدیدها، اعضای خانواده‌ام را به شهرستان فرستادم و اکنون هیچ‌گونه امنیت جانی ندارم».
 
کارآگاهان در تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند چند ماه پیش از آغاز پرونده، شخصی به‌نام سعید (۳۵ ساله) با خواهر شاکی پرونده آشنا شده و در مدت کوتاهی، پیشنهاد ازدواج با او را مطرح کرده بود، اما شاکی از طریق دوستان خود باخبر شد سعید متأهل و دارای همسر و دو فرزند در شهرستان است.
 
شاکی پرونده با اطلاع‌دادن موضوع به اعضای خانواده و خواهرش مانع از ازدواج سعید با خواهرش شد. در تحقیقاتی که از خواهر شاکی پرونده انجام شد، وی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: از حدود ۹ ماه پیش از طریق فضای مجازی با سعید آشنا شدم. با گذشت مدتی از این آشنایی، ارتباط ما به تماس‌های تلفنی تبدیل شد و درنهایت چندین جلسه نیز با همدیگر ملاقات داشتیم و بالاخره سعید از من درخواست ازدواج کرد. سعید مدعی بود که مجرد است، برای کارکردن به تهران آمده و کسی را در تهران ندارد، اما زمانی که موضوع را با اعضای خانواده خود در میان گذاشتم، برادرم با تحقیقاتی که به واسطه تعدادی از دوستانش انجام داد، متوجه شد همه اظهارات سعید دروغ است. پس از آن ارتباط و تماس‌های خودم را با سعید قطع کردم و دیگر از او هیچ اطلاعی نداشتم تا اینکه ماجرای حمله به برادرم و تهدید اعضای خانواده‌اش پیش آمد».
 
کارآگاهان با شناسایی محل کار سعید در یک میوه‌فروشی در منطقه خانی‌آباد، وی را روز هشتم مهرماه برای انجام تحقیقات به اداره شانزدهم پلیس آگاهی منتقل کردند، اما او در اظهاراتش مدعی شد که هیچ‌گونه ارتباطی با ماجرای حمله به شاکی و تهدید اعضای خانواده‌اش ندارد.
 
کارآگاهان در ادامه تحقیقات با شناسایی خواهرزاده سعید به‌نام «امیر» (۲۷ ساله) اطلاع پیدا کردند که وی با موتورسیکلت مشابه با موتور مورد استفاده در شب حمله‌ورشدن افراد نقاب‌دار به شاکی، تردد دارد. به همین دلیل این‌بار تحقیقات از امیر در دستور کار قرار گرفت.
 
امیر در اظهارات اولیه منکر هرگونه اطلاع یا مشارکت در ماجرای تهدید به مرگ شاکی پرونده و مشارکت در ضرب‌وجرح وی شد، اما در ادامه تحقیقات و با ارائه دلایل و مستندات انکارناپذیر به‌ناچار لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان گفت: «دایی به من گفته بود که فردی مزاحم یک خانم شوهردار شده و به این بهانه من را راضی کرد تا سراغ این شخص برویم، اما پس از آنکه سراغ او رفتیم، متوجه شدم دایی‌ام دروغ گفته است».
 
با اعتراف صریح امیر به مشارکت در ضرب‌وجرح و تهدید به قتل شاکی پرونده و معرفی دایی خود به‌عنوان متهم اصلی پرونده، سعید نیز دستگیر شد و در تحقیقات تکمیلی صراحتا اعتراف کرد قصد انتقام‌گیری از شاکی پرونده را داشته است. سرهنگ کارآگاه علی ولیپورگودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: «با تکمیل پرونده، متهمان با صدور قرار قانونی از سوی مقام قضائی روانه زندان شدند».