bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۷۷۱۶۵
مهدی مطهرنیا تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل در گفتگو با فرارو بررسی می‌کند

استراتژی آمریکا علیه تهران چیست؟

همین معنا در ارتباط با ایران توسط بوش پسر با محور شرارت خواندن تهران، اوباما با ایجاد فضای برخورد دموکراتیک با ایران و در مقابل نشان دادن عدم استقبال تهران از این برخورد به دوران ترامپ راه می‌برد. ترامپ در پی آن است که با دکترین محدودسازی همکاری با ایران و محاصره منطقه‌ای تهران زمینه‌های ایجاد یک فضای مثبت در تلاقی طغیان‌های درونی با فشار‌های بیرونی علیه تهران را به وجود بیاورد که نه به تغییر رفتار یا تغییر رژیم بلکه به فروریزش تهران منجر شود. من بر این باورم که ایالات متحده آمریکا در چارچوب همین معنا در پی بازآفرینی همان دکترین در برابر ایران است.

تاریخ انتشار: ۱۱:۴۹ - ۲۳ مهر ۱۳۹۷
استراتژی آمریکا علیه تهران چیست؟ 
فرارو- روزنامه الاخبار مدعی شده یک منبع آگاه که به اخیرا به واشنگتن سفر کرده و با برخی از اعضای گروه مسئول پرونده ایران در دولت ترامپ دیدار کرده است گفته: این گروه چشم انداز کلی استراتژی خود در برابر ایران را از استراتژی رونالد ریگان در برابر شوروی وام گرفته است.

بیشتر بخوانید: استراتژی ترامپ در برابر ایران از این کتاب گرفته شده است
 
مهدی مطهرنیا، آینده پژوه و تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل در همین باره به فرارو می‌گوید: آمریکا در دوران تاسیس و تثبیت یعنی قرن نوزدهم میلادی، دکترین‌های خداحافظی واشنگتن، دکترین انزواطلبی مونروئه، سرنوشت محتوم و سپس در‌های باز ویلیام اپلمن که در سال ۱۹۵۹ خود را در تراژدی دیپلماسی آمریکا نشان داد و موجب شد آمریکا بتواند دوران تاسیس و تثبیت را پشت سر بگذارد و وارد دوران تسری و توسعه قدرت اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود شود.

دکترین آمریکا در برابر شوروی چه بود؟
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: در قرن بیستم میلادی ایالات متحده آمریکا نخست با متوازن کننده در‌های باز، پس از آن با متوازن کننده ماوراء بهار و سپس با تحدید نفوذ وارد عمل شد. دکترین تحدید نفوذ که در اواخر جنگ جهانی دوم بر اساس استمرار دکترین امنیتی متوازن کننده ماوراء بهار شکل گرفته بود. این دکترین هدف خود را محدودسازی نفوذ ژاپن در آسیا و آلمان در اروپا قرار می‌داد. اما بعد از جنگ جهانی دوم با روی کار آمدن قدرت برتر شوروی در شرق، با داشتن سلاح‌های هسته‌ای کمتر از نیم دهه بعد از حمله آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی تهدید نخست متوجه داکترینی شد که تحت عنوان داکترین آزادسازی توسط برنهایم در دهه ۱۹۶۰ در آمریکا مطرح شد. برنهایم معتقد بود که ایالات متحده آمریکا اگر می‌خواهد امنیت را در جهان گسترش دهد و قدرت ایالات متحده آمریکا به یک امنیت هژمونیک مبدل شود نخست باید مسکو را باید فروبپاشاند؛ لذا برای فروپاشاندن مسکو داکترین آزادسازی با سه لبه مسجل و معین به هم چسبید.
 
استراتژی آمریکا علیه تهران چیست؟
 
مطهرنیا می‌گوید: دکترین امپراتوری شیطانی نشان داد مسکو یک امپراتوری شیطانی و در پی ایجاد یک حکومت مارکسیستی با هویت فاشیستی در جهان است. آمریکا این را در برابر جهانیان قرار داد و مسکو را از این جهت تضعیف کرد. بعد به خاطر اینکه بتواند از نظر عملیاتی در درون شوروی وقت نفوذ کند لبه دیگر دکترین را فعال کرد که لبه حقوق بشر بود. این موضوع موجب روی کار آمدن جیمی کارتر نیز شد. لبه سوم نیز برخورد نظامی بود که موجب روی کار آمدن ریگان شد. دونالد ریگان با "جنگ ستارگان" خود این سه لبه را کامل کرد و موجب فروریزش مسکو شد.

ترامپ دنبال فروریزش تهران است
این آینده پژوه در پایان می‌گوید: همین معنا در ارتباط با ایران توسط بوش پسر با محور شرارت خواندن تهران، اوباما با ایجاد فضای برخورد دموکراتیک با ایران و در مقابل نشان دادن عدم استقبال تهران از این برخورد به دوران ترامپ راه می‌برد. ترامپ در پی آن است که با دکترین محدودسازی همکاری با ایران و محاصره منطقه‌ای تهران زمینه‌های ایجاد یک فضای مثبت در تلاقی طغیان‌های درونی با فشار‌های بیرونی علیه تهران را به وجود بیاورد که نه به تغییر رفتار یا تغییر رژیم بلکه به فروریزش تهران منجر شود. من بر این باورم که ایالات متحده آمریکا در چارچوب همین معنا در پی بازآفرینی همان دکترین در برابر ایران است.