بیست و دومین قسمت از برنامه گفتوگو محور «۱۰:۱۰ دقیقه» با حضور آیتالله خاتمی عضو مجلس خبرگان برگزار شد. آیتالله خاتمی در این گفتوگو به موضوعهای مختلفی همچون مسائل اقتصادی کشور، فضای مجازی و حاشیههای اخیر درباره خود پرداخت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، گفتنی است، برنامه «۱۰:۱۰ دقیقه» یک گفتوگوی رو در روست که قرار است به شفافیت فضای سیاسی کشور کمک کند و ابهامات موجود در ذهن مخاطبان در حوزههای مختلف را با حضور یک میهمان شاخص مرتبط با آن حوزه، به صورت صریح در یک زمان ۴۵ دقیقه بررسی کند.
بسمالله الرحمن الرحیم سلام، شب شما به خیر باشد، به اولین ۱۰:۱۰ دقیقه زمستانی خوش آمدید. خیلی متشکرم که برنامه خودتان ۱۰:۱۰ دقیقه را تماشا میکنید. امشب و در بیست و دومین برنامه ۱۰:۱۰ دقیقه در خدمت مهمان عزیزی هستیم، حضرت آیتالله سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران و عضو مجلس خبرگان رهبری قبول زحمت کردند و دعوت ما را به این برنامه پذیرفتند، حاج آقا خیلی متشکرم که دعوت ما را پذیرفتید و به برنامه تشریف آوردید.
بسم الله الرحمن الرحیم، من هم تشکر میکنم که ظرفیتی را به وجود آوردید تا با عزیزان بیننده در رابطه با مسائلی که احساس میکنید در سطح جامعه مطرح است با شما گفتوگو داشته باشم.
خواهش میکنم حاج آقا بازهم خیلی متشکرم، پرسش و پاسخها در برنامه ۱۰:۱۰ دقیقه یک مقدار صریح است و پیش از این هم با همه مسئولانی که خدمتشان بودیم به همین نحو مواجه شدیم، حالا در همین ابتدای برنامه میخواستم از شما بپرسم که آیا میتوان با علما و روحانیون هم صریح گفتوگو کرد و حتی درباره ابهاماتی که برخی از آنها وارد هم نیست، از آنها سوال کرد؟
ما به فضل خدا در دروس طلبگی خود به صراحت عادت کردهایم. اگر در درس ما طلبهای اعتراض و اشکال وارد نکند، احساس کمبود میکنیم، ما با نقد و انتقاد خو گرفتهایم، منتها با نقد و انتقاد عالمانه؛ یعنی نقدی که مستند باشد و وقتی جواب هم داده شد و قانعکننده بود، بپذیرند. ما با این سبک خو گرفتهایم، اکنون هم همینطور است و این اختصاصی به این طلبه ناچیز ندارد، تربیتشدگان حوزه این چنین هستند.
البته شما جزء علمایی هستید که با انتقاد غریبه نیستید و فکر میکنم که جزء روحانیونی هستید که نقد به شما در فضای مجازی خیلی زیاد انجام شده است، آیا تا به حال انتقاداتی را که در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی راجع به خودتان مطرح شده، مشاهده کردهاید؟
دو گونه نقد وجود دارد، یکی نقدی است که احساس میکنم باید در جواب آن روشنگری کرد، بنده در آن عرصهها وارد میشوم و جواب منطقی و مؤدبانه میدهم، مثل نقدی که هفتههای اخیر مطرح شد که من در چهار بند جواب دادم، اما برخی نقدها در فضای مجازی هتاکی و اهانت است و من در شأن خودم نمیدانم که به هتاکی و بیادبیها جواب دهم.
ما هم بیشتر منظورمان نقدها بود و گرنه آنها که اصلا قابل حساب نیستند و نباید به آنها پرداخت.
در فضای مجازی حرفهایی را که ببینم باید درباره آنها روشنگری کرد و باید جواب داده شود، سعی میکنم بدون عصبانیت جواب دهم، چون کسی که پرسشگر است حق او این نیست که با عصبانیت مواجه شود و حقش پاسخ شنیدن است.
حاج آقا ارتباطتان با فضای مجازی چطور است؟ چون در یکی از سمتهایی که در ابتدای برنامه هم از رزومه خودتان عنوان کردید عضو هیات مدیره مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی قم بود، قاعدتا با توجه به این مساله نباید زیاد با فضای مجازی بیگانه و دور باشید.
سال ۶۸ بود که خرداد امام(ره) به رحمت خدا رفتند و مقام معظم رهبری مسئولیت رهبری جامعه را بر عهده گرفتند، مرداد ماه بود، دوماه بعد از رهبری ایشان، از دفتر ایشان زنگ زدند که آقا شما را به عنوان هیات امنای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی منصوب کردند.
آن روز اصلا کامپیوتر و اینترنت و اینها به این گستردگی نبود، اولین وظیفهای که بر عهده خودمان احساس کردیم و انصافا باید بگویم اولین اقدام موثر این مرکز معرفی کامپیوتر بود، یادم هست کامپیوتر را منزل علما بردند و میگفتند که این کاراییها را دارد.
واکنش علما و مراجع تقلید نسبت کامپیوتر بینی و بینالله مثبت بود/ با توجه به اشتغالاتم فرصت اینکه در عرصه فضای مجازی وارد بشوم را ندارم
واکنش علما آن موقع چگونه بود؟
بسیار مثبت بود، بینی و بین الله کامپیوتر را میبردند نزد مراجع عظام تقلید، با آغوش باز تحویل میگرفتند و میگفتند که چرا ما از این طریق معارف اسلامی را منتشر نکنیم؟ بعد این مرکز کار کرد و انصافا دنیای کار در عرصه علوم اسلامی [را به سرانجام رساند]، فهرستهای کتاب بِحارالانوار، کتاب وسائلالشیعه، فهرست الفاظ، فهرست موضوعی و...را انجام داد. بنده با فضای مجازی بیگانه نیستم، اما با توجه به اشتغالاتی که دارم، خودم مستقیماً فرصت اینکه در این عرصه وارد بشوم را ندارم، دوستانی که در این عرصه هستند گزارش را برای من میآورند و میخوانم.
فکر نمیکنید نیاز باشد که خودتان هم یک مقدار ورود کنید؟
ورود در حد نیاز دارم، خوب هم دارم، اما بیش از این حد را من با توجه به مشغلههای حوزوی و نیز قلمی که دارم نمیرسم، دلیلی هم ندارد که ما در همه عرصهها مستقیم وارد شویم.
حاج آقا ورود شما به توییتر و اینستاگرام هم با حاشیههایی مطرح بوده و فکر میکنم که این حاشیهها را شنیده باشید. حالا میخواستم بدانم که این صفحات را خودتان اداره میکنید یا کسی برای شما اداره میکند و به اصطلاح ادمین دارد؟
بله، ادمین دارد؛ توییتر را اصلا وارد نشدهام به دلیل آنکه به من خبر دادند نظام ورود به توییتر را ممنوع کرده است، کار ندارم چه شد، چه کسانی عضو شدند و چه کسانی عضو نشدند، من از همان اول در توییتر فعال نبودم، بله، در اینستاگرام ورود کردم اما دفعه اول بلافاصله هجمه آوردند و به اصطلاح فضای مجازی... حذف را چه میگویند؟
بلاک؟
خیر. دفعه دوم به یک مناسبتی گفتند، باز حذف شدیم من دیگر به اینستاگرام ورود نکردم، احساسم هم این است که مثل این که بعضیها که خیلی دم از فضا، حرفها و نقدهای باز میزنند ظرفیتشان به اندازه ته استکان هم نیست! به جای آنکه به اندازه دریا باشند به اندازه ته استکان هم نیستند و فقط میخواهند حرفها و فحاشیهای خودشان شنیده شود و احساسم این است، گویا عدهای بیکار فقط کارشان اهانت و هتاکی در این عرصه است و در این هتاکی هم اصولگرا و اصلاح طلب و اینها ندارد، هر که مربوط به نظام هست مورد هتاکی اینها قرار میگیرد. در اینستاگرام نیستم. در عرصه تلگرام هم وقتی ممنوع شد، بیرون آمدیم.
صحبت هایتان جالب است، حاج آقا یه جورهایی من حس میکنم بعد از این که ریپورت شدید سنگر را خالی کردید!
تعریف ریپورت درست است، من احساس کردم اگر کسی در این میدان بخواهد فعال باشد، باید همه کارهایش را تعطیل کند و بنشیند پای کامپیوتر و فضای مجازی و مدام جواب دهد، من آن نیستم. گفت «رحم الله من عرف قدره» من خودم را اینگونه تعریف میکنم که مدرس حوزه هستم و باید در عرصه طلبهپروری نقش داشته باشم و اگر قرار باشد در آن عرصه فعال باشم، به این عرصه لطمه وارد میشود.
در این مدتی که در اینستاگرام حضور داشتید.
بفرمایید تلگرام، من مدتی در تلگرام بودم اما در اینستاگرام حضور فعالی نداشتم.
بله در زمانی که در تلگرام حضور داشتید از کانال تلگرامیتان به عنوان منبر یاد کرده و گفته بودید که میخواهید از این برای ترویج مسائل اسلامی استفاده کنید، توانستید این هدف را محقق کنید یا خیر؟
یک کلامی از مرحوم شرف الدین یا عالم دیگری که نقل شده که «لا یَنتَشِر الهُدی اِلا مَن حَیث اَنتَشر الضلال» هدایت منتشر نمیشود مگر از همان راهی که گمراهی منتشر شده است، حقیقت این است که این فضاهای مجازی یک ظرف است و بستگی به این دارد که شما در این ظرف چه چیزی را بریزید، بنده بر این باور بودم و هر شب هم به اصطلاح یک پیام و پستی میگذاشتم.
در کانالتان؟
بله در کانالم هر شب میگذاشتم.
خودتان میگذاشتید؟ یا ادمینها میگذاشتند؟
میگفتم ادمینها میگذاشتند، میگفتم این مطلب را بگذارید و مفید هم بود، بینندگانی هم داشت، بعد از آنکه نظام مصلحت را بر این دید که کانال تلگرام نباشد دیگر احساس وظیفه آن چنانی در بخشهای دیگر در اینکه پیام بگذارم ندیدم.
یعنی کانالتان را به پیام رسانهای داخلی انتقال ندادید؟
خیر، منتقل نکردم، چون احساس من این است که در کانال خودم بخواهم بگذارم، خیلی محدود منتشر میشود اما وقتی که بیایم و عمومی بگویم به حمدالله رسانههای داخلی خوب منتشر میکنند و من کاملا از رسانههای داخلی راضیام و ارتباط صمیمی با آنها دارم. به صراحت بگویم که ارتباط ما ارتباط جناحی نیست، خطی نیست و همه رسانهها در پوشش خبری کوتاهی نمیکنند، لذا من احساس نیاز آن چنانی ندارم
حاج آقا دیدم که گوشی اسمارت فون یا پیشرفتهای داشتید، هنوز در گوشیتان تلگرام را نصب دارید یا نه؟
خیر! ندارم و این گوشی را که فرمودید، من یک گوشی بسیار قدیمی داشتم.
البته این که گفتم به معنای این است یعنی گوشیتان به روز است و وسیلهای است که میتوان روی آن اپلیکیشنها را نصب کرد.
بله، گوشی معمولی است؛ یک جوری میگویید پیشرفته که باز پس فردا...
یعنی گوشی است که اسمارت فون است و میتوانید اپلیکیشنها را روی آن نصب کنید.
بله. قصه تلگرام را من مطلقا نه تنها معتقد نیستم و به آن ایراد دارم...
اصلا موافق بودید با فیلترینگ تلگرام؟
بله
چرا؟
به دلیل آنکه معتقدم حتی در دنیا و حتی در روسیه که محل تولد تلگرام است، کنترل کردند؛ در چین اجازه ندادند اصلا تلگرام وارد شود.
اکنون معتقدید که تلگرام در ایران فیلتر شده است؟
من توضیح بدهم.
بله.
قصه این است که امروز به فضای مجازی اصطلاحا میگویند مجازی، ولی از فضای حقیقی هم حقیقیتر است؛ یعنی در اغتشاشات دی ماه سال گذشته فضای مجازی بود که مدیریت کرد، در قصه مشکلات اقتصادی و ارز و امثال اینها به صراحت در مجلس یکی از مسئولان آمد و گفت که فضای مجازی این قصه را هدایت میکند؛ ببینید آقاجان! حرف ما این است فضای مجازی آری، اما فضای مجازی که مدیریتش دست نظام باشد، نه مدیریتش دست دشمنان نظام مانند آمریکا باشد.
این کشورهایی که ارزشهای ما را ندارند، چین و روسیه ارزشهایی که ما داریم را ندارند که! از همین ارزشهایی که ندارند پایش ایستادهاند. چرا ما این قصه را رها کنیم و کلید را به دست بیگانه بدهیم؟ امیر المؤمنین(ع) فرمود که به خدا قسم اگر دشمن تا وسط خانه شما آمد ذلیل خواهید شد، این کلام امیرالمؤمنین(ع) است؛ راز مخالفت ما با تلگرام، مخالفت با فضای مجازی نیست اگر کسی با فضای مجازی مخالفت کند انگار در این دنیا زندگی نمیکند.
حاج آقا من هم با توجه به همین تفکر و نگاه حضرتعالی عرض میکنم، تصورتان این است که آیا در کشورمان تلگرام فیلتر شده است؟
جواب میدهم! تلگرام فیلتر شده، اما دو تا تلگرام دیگر در کنار آن درآمد که راه را برای اینها باز کرده است، آن نباید میشد، حرف من این است این همان بحثی است که ما در فقه داریم به نام «حیل الربا» که آدم بیاید با حیلههایی، ربا را حلال کند، این همان است. مسئله قانون محترم است و نباید با شیوههایی در پوشش قانونی، قانونشکنی شود؛ آنچه دستور داده شد که تلگرام بسته شود؛ برای این بود که مفاسد تلگرام منتقل نشود.
البته این پیامرسانهای داخلی آمدند و میخواستند محسنات یا خوبیهای پیامرسانهای خارجی را داشته باشند و منتقل کنند اما این کار انجام نشد، سخن این نبود که به اصطلاح تلگرام در ظاهر بسته شود و یک کانالی باز شود که مردم آن را بزنند و وارد شوند، حرف ما در این عرصه این است که مسئله نظام برای ما مهم است.
دیدید که تلگرام با نظام در افتاد؛ اجازه بدهید کلی بگویم؛ اصلا تلگرام در کل دنیا دارد دولت در دولت ایجاد میکند و اختصاصی به ما ندارد. اینکه چین و روسیه اجازه ندادند، به این خاطر بود که دولت در دولت نشود و با نظام در عرصه امنیتی بازی کردند و بازی خواهند کرد. خیلی راحت برایتان بگویم که اگر این روند همچنان ادامه پیدا کند، هشداری که مقام معظم رهبری برای سال ۹۸ دادند، مطمئن باشید بازیگر صحنه باز همین فضای مجازی است که فرمان آن دست دیگران است.
حاج آقا از موضوع تلگرام که به طور انحصاری داریم در موردش صحبت میکنیم، خارج شویم. یک سؤال ویژه دارم، به عنوان مدرس حوزه و کسی که سالها در حوزه بحث تربیت طلاب فعالیت داشتید، چقدر معتقدید که روحانیون باید در فضای مجازی فعال باشند؟
ما بخش عظیمی را به نام تبلیغ در روحانیت داریم؛ تعداد زیادی هم در حوزه تبلیغ هستند. قصه تبلیغ در گذشته منحصر به عرصه منبر بود. در آن عرصه آموزشها داده میشد، چراکه خطابه خود یک فن است و دهن گرمی نیست و اینطور نیست که هرکس بتواند مجلس را گرم کند، خطیب باشد و باید آموزشها ببیند، اما بعد از انقلاب دو عرصه پیدا شد که این عرصهها در مسئله تبلیغ بسیار مهم است، یکی عرصه رسانه است چه رسانه دیداری، شنیداری، مکتوب و چه فضای مجازی؛ حالا فضای مجازی را بعد میخواهم عرض کنم.
اول اینکه قبل از انقلاب رسانه نبود، درست است به صورت خیلی محدود برخی از علما در رسانه زمان طاغوت حضور داشتند، اما به این گستردگی نبود.فضای مجازی را گستردهتر از رسانه میدانم، حقیقت این است که باید مهارتها را در این عرصه هم به دست آورد.
اکنون معاونت تبلیغ مدیر حوزه علمیه قم در این عرصه کار گستردهای دارد. ما گروههایی را داریم که فضای مجازی را رصد میکنند تا ایرادات و اِنقلت و قُلتهایش را به قول ما طلبهها بگیرند، لکن به عنوان یک واقعیت باید تبلیغ در فضای مجازی و رسانه را یک مهارت دید و کار گستردهتری در این رابطه انجام داد. به صراحت عرض میکنم، بهنظرمیرسد که در این عرصه کارهایی شده است، اما همچنان کارهای گستردهتری باید انجام شود که حوزه علمیه ما در این عرصه تبلیغی هم وارد شود.
یک موضوعی که اکنون در بخشی از جامعه مطرح شده این است که نهاد روحانیت همپا با جامعه حرکت نکرده است، به طور مثال میگویند که بسیاری از روحانیون از فضای مجازی اطلاع دقیقی ندارند و این در حالی است که این فضا به شدت در بین اکثریت مردم و مخصوصا نسل جوان طرفداران ویژهای دارد. حاج آقا این مسئله و نقد را هم قبول میکنید؟
عرض میکنم که مقداری از این نقد ریشه در عدم اطلاع دارد، یعنی نهادها و فضلایی در حوزه علمیه قم داریم که در این عرصه بسیار فعالند. ما در گذشته درسها را باید پای درس استاد مینوشتیم، اما اکنون در درس خودم میبینم که با کامپیوتر میآیند و مینویسند و تا یک راوی مطرح میشود بلافاصله جستجو میکنند که این راوی موثق است یا خیر و اگر بنده از بر بگویم موثق است بلافاصله جستجو میکنند و میگویند خیر، این موثق نیست. اکنون در حوزه ما وضعیت این است و اینکه میگویند اطلاع ندارند؛ دارم تحقیقاً میگویم که در همه درسهای ما افرادی مطلع هستند.
این باعث میشود فکر کنم که مدرسین هم دقیقتر مطالعه کنند و با سوادتر بیایند.
دقیقتر و بسیار ارزشمند و با آغوش باز میگوییم وقتی از کتابی مانند وسایل الشیعه نام میبریم، میگوید که کدام جلد و صفحه چنداست؟ بلافاصله در فضای مجازی میزنند و آن صفحه مورد نظر وسائل میآید، بنابراین حتی برایتان بگویم در بعضی از مدارس ما در این عرصه آموزش دادند و همه طلاب با کامپیوتر وارد محل درس میشوند؛ پس اینطور نیست که آقایان عقب باشند، اما در واقعیت در مقایسه میان آنچه که هست و آنچه که باید باشد بیشتر از این است و باید تلاش بیشتری کرد.
با توجه به اینکه شما در بطن جامعه هستید و میدانید، نقد دیگر در مورد همپا حرکت نکردن روحانیت با مردم است، و این مسئله مطرح است که چرا روحانیت در مورد مشکلات جامعه راهکار ارائه نمیکند، برای مثال بزرگترین دغدغه مردم در این روزها موضوعات و مسائل اقتصادی و معیشتی مردم است. امکان دارد شما به عنوان یکی از روحانیون برجسته و به عنوان کسی که سالها در حوزه تدریس داشته است، بفرمایید که واقعاً روحانیت و خاصه حضرتعالی در این موضوع چه کاری انجام دادید؟
ببینید عزیز من! ما در یک کشوری زندگی میکنیم که نهادهای قانونی وجود دارند و مجلس شورای اسلامی، قوه مجریه و قوه قضائیه داریم. حوزه که نمیتواند در این عرصهها دخالت کند. قانونگذار مجلس است، دستگاه قوه مجریه کارهای اجرایی آن را انجام میدهد.
حاج آقا حوزه بالاخره محل اعتماد مردم است و مردم توقع دارند که حوزه یک کاری انجام دهد.
اما اینکه فرمودید که حوزه وارد نشده است، من باید به شما توضیح دهم. کاری که حوزه باید انجام دهد در نهادهایی است که در آن روحانیت است. اجلاس گذشته خبرگان فقط در رابطه با همین مسائل معیشتی و اقتصادی بود، از رؤسای سه قوه دعوت کردیم. جناب رئیسجمهور مسافر بودند و نیامدند، اما رئیس قوه قضائیه آمد و دو ساعت و نیم جلسه داشتیم که او به تنهایی در این زمان صحبت نکرد و آقایان خبرگان نیز نظر دادند یا رئیس محترم مجلس شورای اسلامی آمد. تقریبا کمتر از آن زمان صحبت کردند.
حاج آقا رئیسجمهور مهم است.
حالا عرض میکنم و کاری که حوزه باید کند؛ اجازه بدهید با اینکه برخی مطالب را کمی باید دیرتر گفت و ما کمیسیون تحقیق خبرگان را داشتیم که این کمیسیون از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و دیروز نامهای را به روسای سه قوه در رابطه با مشکلات اقتصادی مردم تصویب کردیم، تا جایی که یادم میآید یکی از محورهای آن در رابطه با مشکلات اقتصادی مردم و مسئله نظارت قوای سهگانه بود و بر این مسئله تاکید کردیم چرا که بسیاری از این گرانیها خودسرانه است.
بسیاری از این گرانیها ربطی به قیمت ارز و طلا ندارد. این مشکلات ربطی به هیچی ندارد و برخی از این آب گل آلود میخواهند ماهی بگیرند؛ چه کسی باید نظارت کند، اینکه مردم میخوابند و صبح بیدار میشوند که فلان جنس گران شد؟ این نظارت هم تنها بر دوش دولت نیست، از قوه قضاییه، قوه مجریه و از مجلس هم خواستیم که در این عرصه کار خودشان را انجام دهند و یک ماده در رابطه با کارخانهها و مراکز تولیدی است که در این رابطه درخواست کردیم، تلاش کنند تا قبل از اینکه سر و صدا شود، نگذارند کارخانهها به خصوص کارخانههای بزرگ ظرفیتش کم یا تعطیل شود. کارگرهای ما اکثرشان متدین و خیرخواه این کشور هستند.
آقایان پیش از مبتلا شدن سرنوشت کارگران به قصه کارگران هفت تپه راه علاج بیابند
اکثرشان حامی این نظام هستند.
بله، اکثرشان حامی این نظام هستند. آقایان قبل از اینکه قصه کارگران هفت تپه خوزستان اتفاق بیفتد، باید راه علاج پیدا کنند قبل از اینکه کارخانههای دیگر هم به این مشکل دچار شوند تا اینطور نشود. من اکنون از اینکه نام کارخانهها را ببرم معذورم چراکه به صلاح نیست اما آمارشان را داریم و از دولت و مسئولان نظام هم خواستیم؛ پس اینکه آقایان میگویند کاری نمیکنند، از حوزه علمیه راهنمایی لازم است.
حاج آقا به عنوان یک شهروند تهرانی از امام جمعه شهرم میخواهم قبل از اینکه این اتفاقها بیفتد، این مسائل را با توجه به تحلیلها و اخباری که به شما میرسد، بیایید و زودتر پیش از اینکه آن تجمع کارگران هفت تپه اتفاق بیفتد، شما بیایید در تریبون نماز جمعه به مسئولین هشدار دهید و بگویید که آقایان حواستان را جمع کنید.
بسیارخوب. ببین آقاجان! قصه تریبون نماز جمعه حساس است، بنده سیداحمد خاتمی هرچه که دلم خواست در خطبه نمیگویم و با مسئولان نظام و مسئولان برجسته نظام مشورت میکنم. نمیخواهیم آن تریبون وسیلهای برای تحریک و تشویق مردم شود که مردم به خیابان بیایند، بنده هرگز چنین کاری نکرده، نمیکنم و نخواهم کرد، اما تنها تریبون ما که تریبون نماز جمعه نیست.
بنده عضو کمیسیون تحقیق و عضو هیئت رئیسه مجلس خبرنگان رهبری هم هستم، قبل از این ماجراها تذکر شفاهی و کتبی میدهیم و تمام نطقهایی که آقایان خبرگان دارند، به مسئولان ارسال میشود. حق دارید بگویید که چرا اطلاعرسانی نمیکنید. بله، ما در اطلاعرسانی کوتاهی کردیم، اما نه اینکه کار نکرده باشیم.
رسالت روحانیت این است که حاضر در صحنه باشد و درد مردم را بفهمد. مراجع تقلید، بزرگ روحانیت هستند، چقدر این مراجع تقلید در رابطه با مسائل بانکها تذکر دادند، چقدر آیت الله عظمی نوری در رابطه با این دیرکرد بانکها به همه مسئولان گفتند؛ پس اینکه چنین گفته شود که حوزه در این رابطه احساس مسئولیت نمیکند، بنده این اتهام را ناروا میدانم و معتقدم که احساس مسئولیت میکند و در صحنه است، اما یک نکته را باید توجه داشت که ما این نظام را قبول داریم و معتقدیم همه کارها باید براساس قانون، روال قانونیاش طی شود. هیچ قوهای نمیخواهیم تضعیف شود، چرا؟ چون این سه قوه در کنار نهادهای قانونی دیگر، مدیران کشور هستند که باید حامی ناصح اینها در مواضع و اعمالشان بود. خوبیهای آنها را بارک الله گفت و تشویقشان کرد، در عین حال که موارد نقد را هم باید گفت.
روحانیت هیچ وقت اپوزیسیون دولت، قوه قضائیه و مجلس نیست
اگر گوش نکردند، چه میشود؟
همین جا به صراحت میگویم، روحانیت هیچ وقت اپوزیسیون دولت، قوه قضائیه و مجلس نیست، اما اگر گوش نکردند به مراحل دیگر میرسیم، چه کسی گوش نکرد؟ قوه قضائیه گوش نکرد؟ قوه قضائیه مسئول دارد، آن مسئول عزیز را میخواهیم که توضیح دهد و اگر توضیح قانع کننده بود، آن را میپذیریم. به طور مثال اگر بگوید که ما نمیتوانیم و در این عرصه از دست ما ساخته نیست یا قوه مجریه را میخواهیم.
اینکه میگوییم قوهای را به منظور پاسخگویی میخواهیم منظورم مجلس خبرگان و نه همه روحانیت است. نهادهایی که در این عرصه قانون به اینها اختیار داده است، از آنها سوال میکنیم. در طی این دو اجلاس حداقل مسئولان محترم آمدند و به صراحت میگویم که چالشی صحبت کردند یعنی با منطق و با استناد در همه عرصهها صحبت کردند؛ پس اینکه در این ۴۰ سال روحانیت کجا بوده است؟ بله، میگویم که روحانیت با نجابت رفتار کرده است.
آقای روحانی در دو اجلاس گذشته نیامده است؟
عرض میکنم که در این اجلاس اخیر که تشریف نیاوردند؛ گفتند که مسافرت هستند اما آغوش مجلس خبرگان برای ایشان بسیار باز بود.
عضو مجلس خبرگان هم هستند.
ایشان هم خطیب است و معتقدم اگر میآمد؛ کاملا به نفعش میشد.
چرا نیامدند؟
من معتقدم باید از خودشان پرسید که چرا نیامدند.
تحلیل شما چیست؟
عرض میکنم که اولا ایشان از قبل وقت گذاشته بودند که جای دیگر بروند، اجازه دهید که تحلیل نداشته باشم، ولی این را بگویم که بعد از مدتی، چون شهریورماه جلسه داشتیم، بینی و بینالله در صدد مچگیری نبودیم و هیچ یک از این بیش از ۸۰ نماینده خبرگان نمیخواستند که مچ بگیرند؛ میخواستند حقایق گفته شود و صریح هم صحبت میکردند. اگر روزی فیلمش پخش شود، مردم خواهند دید که چه دلسوزانه در مسائل ورود داشتند که ایشان هم میتوانست در جلسه شرکت کند و نقد را بشنود. بنده به عنوان عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری نه یکبار بلکه بارها شنیدهام که اعضای مجلس خبرگان رهبری میگویند حرفهایی که ما داریم، بسیاری از آن مربوط به دولت است و چرا او نمیآید پاسخ دهد.
دقیقا، همین را میخواستم بگویم که مردم توقع دارند که برای بحث مشکلات اقتصادی آنان رئیسجمهور به جای رئیس قوه قضاییه و رئیس قوه مقننه خدمت شما پاسخگو باشد؟
عزیز ما وقتی نیامد، خب ما چه کار کنیم؟
یعنی هیچ ابزاری وجود ندارد؟ این سؤال ما از شماست.
خیر، خوشبختانه یا بدبختانه ندارد. مجلس ابزار دارد و این نهاد میتواند از وزیر یا رئیسجمهور سؤال کند.
یک ابزار دارید، مثلا در بیانیه نشست پایانی مجلس خبرگان رهبری به مردم بگویید که از آقای رئیسجمهور خواستیم بیایند اما او نیامد.
این را حداقل مردم ۴ یا ۵ بار شنیدهاند، یک بار بنده قبل از اجلاس اعلام کردم و بعد از اجلاس هم این مسئله را بیان کردیم، بنده معتقدم که مجلس خبرگان به عنوان یک نهاد قانونی و روحانی در این عرصه هیچ کوتاهی نکرده است. بیانیه جامعه مدرسین و دیگر نهادها هم هست که بیانگر آن است که آنان در این عرصه کوتاه نیامدند. یک مبنایی داریم، همه بدانند آن مبنا این است که میخواهیم تمام حرکات و موضعگیریهایمان همراه با تقویت نظام باشد.
ما نمیخواهیم مثل دیگران به قیمت محبوب شدن خودمان نظام را تضعیف کنیم، ما این مصلحت را در نظر میگیریم، گرفتهایم و خواهیم گرفت. در این مسئله با هیچکس هم رودربایستی نداریم، نه با نمایندگان مجلس و نه شخص رئیسجمهور و دیگر رؤسای قوای سهگانه. وظیفه خود را انجام میدهیم، نقد ناصحانه و حمایت ناصحانه، وظیفهای که همیشه بوده است. به خوبیها بارک الله میگوییم و از موارد منفی انتقاد میکنیم.
حاج آقا از کف بازار خبر دارید و آیا خودتان برای خرید به بازار تشریف میبرید؟
خرید به معنای اینکه از ماشین پیاده شوم و میوه و امثالهم را بخرم، به صراحت میگویم با توجه به قصه حفاظت خیر خودم خرید نمیکنم اما از اوضاع دقیقا خبر دارم.
چگونه خبر دارید؟
خبر دارم. همین عزیزانی که میروند برایم خرید کنند، قیمت اجناس را هر روز از آنان میپرسم و میگویند جنس یک مقدار گران شده است، لازم نیست که هر روز من همهاش دم در مغازه بروم، دم مغازه میایستم و آقایان میگیرند و من میفهمم.
به نظرتان خوب نیست که شما هم یک روز به میان مردم بروید و اصطلاحا رودررو با آنان صحبت کرده و ارتباط برقرار کنید؟
چشم هدف این است که بدانیم درد مردم چیست. درست است؟
خیلی وقتها با شنیدن دردهای مردم به صورت مستقیم به صورتی که با شما صحبت کنند، بخشی از درد آنان التیام پیدا کند.
بله، چشم، بخشی از آن در بازار است، ما به حرم وقتی برای زیارت میرویم از اولی که وارد حرم میشویم تا وقتی زیارت میکنیم مردم میتوانند بدون هیچ ممنوعیتی با ما صحبت کنند.
اهل اینکه در عکسها باشم و بگویند خاتمی خیلی مردمی است، نیستم
آیا محافظها میگذارند مردم به شما نزدیک شوند؟
بله محافظان میگذارند و شاهد هستند که اگر عزیزی از جهت حفاظتی دست مردم را میگیرد به او تذکر میدهم و میگویم هر کسی میخواهد بیاید. محافظین خود به این نکات توجه دارند. مردم در سخنرانیهای عمومی نیز میتوانند حرفهای خود را مستقیم بزنند. همچنین نامههای عمومی مردم در ستاد نماز جمعه به دست ما میرسد. من فقط مانده است که بروم میوه بخرم. این کارها کارهای سمبلیک است. بگذارید ما با مردم خودمان باشیم. صریح باشیم. بازار رفتن و در عکسها حضور داشتن کارهای سمبلیک است و فقط به درد فضای مجازی میخورد که [مثلا] خاتمی خیلی مردمی است! من اهل اینگونه کارها نیستم. من میخواهم همانطور که هستم باشم. مردم با ما رابطه دارند اگر یک روز سمبلیک به بازار برویم حل نمیشود.
ما منظورمان سمبلیک نیست و کاش همیشه اینگونه باشید.
اگر شرایط اجازه دهد.
نه اینکه برای کار سمبلیک یا شوآف در فضای مجازی این کار را بکنید، اصلا اصلا. نه شما و نه هیچ کدام از ائمه جمعه به این مسئله نیاز ندارند.
حفاظتی که برای ما قرار داده شده است، تشریفاتی نیست، شورای امنیت ملی برای ما تصمیم گرفته است و اگر روزی شورای امنیت عمومی تصمیم گرفت که هیچکدام از اعضای خبرگان محافظ نداشته باشند. ما تسلیم هستیم. اما این نمیشود که من بخواهم برای نان خریدن بروم و دونفر همراه من در صف بایستند، آیا این کار درست و پسندیدهای است؟ من این را هم بگویم، اگر خواستید این را حذف کنید؛ اول انقلاب فردی روحانی به تلویزیون آمده بود که بیل میزد شنیدم امام راحل مخالفت کردند و فرموده بودند چرا چنین شخصی را آوردهاید؟ کدام یک از ما روحانیون بیل میزنیم؟ حالا در کل کشور چند تا روحانی کشاورز هستند و بیل میزنند اما اکثر روحانیون اینگونه نیستند. بگذار آن طور که هستیم خودمان را معرفی کنیم.
حاج آقا از سوالات ما که ناراحت نشدید؟
خیر، مشکلی نیست چرا ناراحت شوم؟
نقدی دیگری که وجود دارد این است که ساده زیستی در بخشی از بدنه روحانیت دیده نمیشود. آیا واقعا اینگونه است؟
جواب این سوال در بخشی دیده نمیشود. این بخش چقدر است. من معتقدم در بخشی دیده نمیشود، اما این گسترده نیست. روحانیون برجسته ما به خصوص نمایندگان ولی فقیه مراقب این قضیه هستند و خود بنده به عنوان یک طلبه ناچیز مَرکب و ماشینی لازم داریم، دوستان شاهد هستند به اینها گفتم همان ماشینی که مردم استفاده میکنند ولو اینکه ما بتوانیم با رایزنی با یک مسئولی یک ماشین گران قیمت بگیریم یا خانهای که در آن نشستم اسکلت بود. در سال ۸۰ این خانه را گرفتم.
قبلش مستاجر بودید؟
خیر، خانه کوچکتری داشتم، این خانه را ۵۰ میلیون تومان در آن سال در قم خریدیم و ۳۰ میلیون تومان هم خرج کردیم که به مرحله نازککاری به اصطلاح رسید. صاحبخانهای که به ما فروخته بود زیرزمین زیر حیاط را خالی کرده بود برای اینکه سونا درست کند، من به او گفتم نمیخواهد این کار را انجام دهید من آنجا را انباری میکنم. او گفت: آقا نعمت خدا و حلال خدا که بر شما حرام نیست! این بازیها چیست. به او گفتم اگر من اینجا را حمام سونا درست کنم اولین کسی که اینجا و آنجا پشت من حرف خواهد زد تو هستی. از ما انتظار ندارند که در خانه ما حمام سونا باشد. در پریزهای برق حتی گفت که برویم پریزهای رنگ طلایی بگیریم، گفتم همان سادهاش را بگیرید، ما در همان خانه ساده زندگی کنیم و نگویند پریز خانه فلانی طلایی است، نمیگویند رنگ طلایی است.
به عبارت دیگر تاکید میکنم بنده با ریا مخالفم. اینکه خانه، خانه بسیار شیکی باشد، اما ظاهر آن را سیمان بزنند که مردم نگویند خانه فلانی شیک است، من معتقدم همانگونه که هستید باید زندگی کنید، ولی ساده. باید جوری زندگی کرد که اگر مجری پرسید خانه شما چطور است با خیال راحت آن را بگویید. مثل من که بنده به خیال خودم طوری زندگی کردم که راحت آن را گفتم.
این را برای اولین بار است که میگویم، خانه ما وقتی ساخته شد یکی از علمای تهران که اکنون به رحمت خدا رفته است، به من گفت: من دوستی دارم ظاهرا در کاشان که کارخانه فرش دارد، به او میگویم که بیاید خانه شما را اندازه کند و ببیند چند فرش ماشینی لازم دارد. من فکر کردم او به عنوان چشمروشنی میخواهد فرشها را به من هدیه دهد، اما وقتی فرشها را اندازه گرفت و در ادامه گفت که این فرشها هزینهاش دو میلیون تومان میشود، گفتم قرار بود هدیه بیاورید، من اگر قرار بود خودم پول فرشها را بدهم والله موکت میخریدم. چون با موکت زندگیم حل میشد.گفت این حرفها نیست، پولش را بدهید.
در کار انجام شده قرار گرفتید؟
در کار انجام شده قرار گرفتیم و پولش را هم دادیم.
فکر میکنم حاج خانم دعایشان کردند؟
اگر نگویم خانوادهام از من ساده زیستتر هستند حداقل باید بگویم خانوادهام مثل من سادهزیست هستند.
به عنوان آخرین سؤال حاشیهای را یکی از دامادهای حضرتعالی در هفته گذشته داشتند که شما بیانیه دادید، اول اینکه خود شما داماد شهید آیتالله سعیدی هستید که از فعالان سیاسی بود. جایگاه شما ربطی به این ازدواج دارد؟ آیا ازدواج سیاسی بوده است؟
ازدواج ما اصلا سیاسی نبوده است. من در انتخاب دامادها چیزی که به قول طلبهها بشرط لا بودم یعنی اصرار داشتم که سیاسی نباشند. دامادهای ما هیچ کدام از خانواده مقامات سیاسی نیستند فقط یکی از دامادهایم پدرش روزگاری نماینده مجلس بوده است. اهل قسم نیستم، اما اگر قرار باشد که قسم بخورم اینجاست، بنده آقای نوبخت را فقط اوایل دوران ریاست جمهوری آقای روحانی یکی دوبار در مجلسی دیدم و از آن زمان تاکنون او را ندیدم و رابطه تلفنی هم نداشتم.
سعی نکردید دامادتان را منصرف کنید، با توجه به فضایی که در شبکههای مجازی صورت گرفته است و مطالبهای که مردم در فضای مجازی داشتند، چرا که این مسئله هم نسبت به شما و هم نسبت به داماد آقای روحانی مطرح شد.
من کاری به داماد آقای روحانی ندارم، خودش باید پاسخگو باشد، اما آنچه راجع به من بود، بنده دامادهایم را آزاد گذاشتم یعنی به آنها گفتم خودتان باشید نه داماد آیتالله خاتمی چرا که من چهرهای مذهبی ـ سیاسی هستم و آدم گاهی در عالم سیاست به عرش میرود و گاهی به فرش. اگر عزیز شدید خودتان عزیز باشید. نمیخواهم قصه من بشوید. این را به صراحت به آنان گفتم، در رابطه با هیچکدام از دامادهایم هیچ اقدامی نکردم که شغلی را پیدا کنند و این را رانتخواری میدانم که چون بنده امام جمعه هستم کاری انجام دهم. در رابطه با داماد محترمم که جوان بسیار پاکی است بنده نه به او گفتم برو نه به او گفتم نرو. فقط به او گفتم هرچه خودت تصمیم بگیری. ابدا و اصلا سفارش او را نکردهام و اگر زنده باشم برای هیچ کدام از دامادهایم سفارش نخواهم کرد.
به نظر میرسد پستی که به داماد شما داده شده است بخاطر داماد شما بودن نبوده است؟
این را آقای نوبخت باید بگویند، والله چنین نبوده است. به صراحت میگویم پستی که به داماد داده شده است بخاطر خاتمی نبوده چرا که من مشی و خط فکری ام مشخص است. بدانید و این را نوشتهام حساسیت جامعه چیز خوبی است و از آن تشکر کردم.
آیا این نامه برای کاهش فشار افکار عمومی نبوده است؟
نامه من ابدا برای کاهش فشار افکار عمومی جامعه نبوده است. معتقدم اگر امر معروف و نهی از منکر در چنین سطحی بیاید کشور را آباد میکند. یعنی مسئولین مراقب رفتار خود باشند و این باید ادامه پیدا کند. ما باید لیاقتمدار و شایسته سالار باشیم. شایسته سالاری باید اصل باشد یعنی هرکسی شایسته بود داماد یا غیر داماد اگر صلاحیتها را داشت باید منصوب شود و هرکس شایسته نبود داماد، برادر یا فرزند نباید به کار گرفته شود. در فضای مجازی از همه کسانی که حساسند در این عرصه تقاضا میکنم به این نکته توجه کنند. بعضیها بنا فقط به تخریب خاتمی داشتند.
در فضای مجازی گفته شد که شما دوتا برج برای پسران خود درست کردید.
بنده اصلا پسر ندارم. انگیزه درست کردند که فقط خاتمی را تخریب کنند. هیچ قصه دیگری نبود. بنا نداشتم جواب دهم یکی دو روز صبر کردم دیدم میخواهند بیرحمانه بتازند در قصهای که به قول ما طلبهها نه در صدرش بودم و نه در ذیلش و هیچ ربطی به من نداشت آن را به من ربط دادند، مجبور شدم نامهای را برای روشنگری افکار عمومی بنویسم. از حساسیت مردم تشکر میکنم این امر به معروف و نهی از منکر اگر در همه عرصهها باشد "کنتم خیر امة اخرجت لالنّاس تأمرون بالمعروف" یک معروف شایسته سالاری است و تنهی عن المنکر؛ یک منکر رانتبازی است.
از شما متشکرم که وقت گذاشتید.
از اول طلبگیم تلاش کردم که زندگیم شفاف باشد، اما این را هیچ وقت به خودم القا نکردم که من بیعیبم که اگر چنین احساسی در من پیدا شود "من دخل عجبه هلک". انتظار دارم انتقاد ناصحانه باشد. در همین قصه دامادم روزنامهای بیانیه من را اینگونه تیتر زد که خاتمی انتصاب دامادش را در سازمان برنامه و بودجه پذیرفت در صورتی که بیانیه من غیر از این بود و من گفتم ربطی به من ندارد. فردایش آن را اصلاح کرد. انتقاد منطقی و مستند باشد. ما را نقد کنید بنده به عنوان کسی که در سطح کشور مطرح هستم نه به عنوان مسئول کشور. میگویم ما را نقد کنید، اما نقد منصفانه باشد. نقد منصفانه کشور را آباد کرده و میکند. در فضای مجازی احساس میکنم عصبانیت یک اصل است، بیایید دست از عصبانیت بردارید. منطقی بنویسید و منطقی نقد کنید.