انتشار تک سکانسی از سریال بچه مهندس در فضای مجازی حواشی بسیاری را همچون ترویج کودک همسری را متوجه این سریال کرده است. بر همین اساس سازندگان این سریال به این حواشی پاسخ گفتند.
به گزارش ایلنا، فصل دوم سریال «بچه مهندس» در حالی به پایان رسید که بر خلاف فصل اول خود با حواشی بسیاری همراه بود. بزرگترین حاشیه این سریال مربوط به سکانسی بوده که در آن شخصیت اصلی این سریال که پسری به نام جواد است، به فرودگاه رفته و از شخصیت دیگر این سریال که دختری به نام مژگان است خداحافظی میکند.
این صحنه که به نوعی سکانسی عاطفی بین دو نوجوان که در پرورشگاه با هم بزرگ شدهاند را نشان میدهد، از سوی بسیاری مورد انتقاد قرار گرفته و آن را ترویج به کودک همسری شمردهاند. حال آنکه سازندگان این سریال در گفتگو با ایلنا چنین موضوعی را رد کرده و این برداشت را حاصل کامل ندیدن سریال معرفی میکنند.
سکانس جنجالی سریال «بچه مهندس»
متاسفانه برخی سریال را ندیده قضاوت میکنند
علی غفاری، کارگردان «بچه مهندس» درباره اتهام مطرح شده درباره این سریال توضیح میدهد: مشکل اصلی عدم صبر عدهای است. متاسفانه برخی گاهی منتظر نمیمانند تا ببینند داستان به کجا میرسد و سریع اظهارنظرهای غیرکارشناسی و هدفدار منتشر میکنند. اتفاقا در این مجموعه هیجانهای جواد کاملا رد میشود و مرتب با جواد در خصوص ازدواج زود مخالفت میشود.
کارگردان «بچه مهندس» ادامه میدهد: این مساله هم کاملا یک شیطنت رسانهای بوده که یک پلان و دو جمله را گزینشی منتشر و سپس فضاسازی میکنند. بهترین راه این است که یک سریال از ابتدا تا پایان دیده شود و سپس در نشستها و گفتگوها به مسائل مختلف و محوری سریال به صورت کارشناسی پرداخته شود.
غفاری تاکید میکند: البته برخی از این آب گل آلود ماهی هم میگیرند. ازدواج یک پیرمرد ۷۰ ساله با یک دختربچه ۹ ساله را به عنوان کودک همسری انتشار میدهند و بعد هم یک پلان از «بچه مهندس» ما بین آن قرار میدهند! این دو مساله چه ربطی به هم دارند؟ واقعا این سریال را دیدهاید و این حرف را میزنید؟ بهاره رهنما در نقش مادرخوانده مژگان در فضای مجازی مورد شماتت قرار میگیرد که چرا در چنین نقشی ظاهر شدی، سپس پلانهای متعدد سریال را منتشر نمیکنند که بهاره رهنما در دیالوگهایش به وضوح با این مساله مخالفت میکند و به جواد میگوید حق تلفن زدن، قرار گذاشتن با مژگان را نداری و در این سن فقط باید درس بخوانی و به این مسائل فکر نکنی.
وی ادامه میدهد: این دیالوگها هم به صورت دوستانه و هم با عتاب و خطاب در چندین سکانس به جواد گفته میشود؛ اما اثری از این پلانها در کلیپهای منتشر شده نیست؛ از شما میپرسم با این تفاسیر در این مسئله آیا اتفاقی به جز هدفگیریهای از سر ناآگهی و یا شاید مغرضانه صورت گرفته است؟
او در پایان یادآور میشود: متاسفانه کسانی هم که سریال را ندیدهاند از روی همین تک سکانس منتشر شده؛ بیانیه میدهند و موضعگیریهای بی پایه و اساس میکنند. واقعا استفاده از اندیشه و تحقیق در فضاسازیهای این چنینی از حلقههای مفقوده روابط اجتماعی ما در فضای مجازیست؛ چهره معروف و غیرمعروف هم ندارد. مشکلی است که دامنگیر افراد در فضای مجازی شده و از این بدتر به دام افتادن افراد رسانهای بدون تفکر و تحقیق لازم در این تلههاست.
موضوع اصلی نحوه برخورد صحیح خانوادهها با هیجانات نوجوانی است
حسن وارسته (نویسنده مجموعه «بچه مهندس») نیز با بیان اینکه تعریف کودک همسری کاملا مشخص است و هیچ ارتباطی بین داستان این مجموعه و سکانس تقطیع شدهای که به صورت هدفدار در فضای مجازی منتشر شده وجود ندارد، اظهار میکند: ما در این داستان دو نوجوان ۱۶ ساله داریم که یکی از آنها که شخصیت اصلی داستان است و برای تشکر از خانواده مژگان که به اشتباه فکر میکرده همه این سالها برایش کتاب فرستادهاند؛ به خانه آنها میرود.
در همان سکانس مادر خوانده مژگان که نقش او را بهاره رهنما بازی میکند بهطور قاطع به جواد میگوید این مساله برای سن شما مناسبت نیست و یک «نه» قاطع به جواد داده میشود که اولین جواب منفی به این احساسات زودگذر است.
وی درباره قسمتهای تقطیع شدهای که در فضای مجازی منتشر شده، توضیح میدهد: در روند داستان شخصیت «صورت زخمی» آدرس خانه مژگان را پیدا میکند و جواد که خود را در این مساله مقصر میداند برای عذرخواهی و اطلاع این موضوع نزد مژگان میرود، اما از پدرخوانده مژگان سیلی میخورد؛ در ادامه مادرخوانده مژگان و دخترش برای دلجویی از جواد او را به پارک میبرند و آنجا مژگان به وضوح میگوید که من میخواهم این علاقه تا بعد از کنکور کاملا منتفی شود.
تماس، پیام، رفت و آمد و هیچ نوع ارتباطی نباشد. مادرخوانده مژگان هم از جواد قول میگیرد که این علاقه نوجوانانه و یک طرفه جواد همان جا تمام شود.
وارسته در ادامه میگوید: در حقیقت در بخشی از این مجموعه با توجه به اینکه قهرمان اثر یک نوجوان است؛ به عواطف هیجانی او اشاره کرده که اگر چنین اتفاقی برای نوجوان شما هم افتاد مبانی روانشناسی داخلی چه برخورد بازدارنده و معقولانهای در نظر گرفته و چه راهحلهایی برای آن وجود دارد. اگر میخواستیم براساس آموزههای روانشناسی غربی حرکت کنیم که اصولا در فیلمهای آنها مشخصا روابط نوجوانان کاملا آزاد است.
اما موازین دینی و مبانی روانشناسی خودمان راهحلهایی برای این مساله بیان کردهاند که ما به صورت دراماتیزه آن را نشان دادیم. عملا در این داستان جواد از مژگان و خانواده و بزرگترهایش نه میشنود و با خود عهد میبندد که چهره نخبهای شود. کجای قصه ما روابط عاطفی جواد و مژگان اصولی نشان داده نمیشود؟ در هر پلان از این سریال مخالفت بزرگترها و خانواده و حتی خود مژگان با عواطف هیجانی جواد اظهر من الشمس است.
بینندههای واقعی سریال با این دریافتهای غلط مواجه نشدهاند
وارسته با اشاره به کجفهمیهایی که برای تعدادی از مردم صورت گرفته میگوید: این کجفهمیها قطعا برای کسانی که بیننده این سریال هستند و از ابتدا داستان را دنبال کردهاند پیش نیامده است. خدا را شکر طبق نظرسنجیها بازخورد بیش از ۸۰ درصد مخاطبان مثبت بوده، اما جالب اینجاست که بیست درصد باقی مانده از دو طیف مختلف هستند که به این سریال بیانصافی داشتهاند.
یک طیف سریال را منطبق با سند ۲۰۳۰ میدانند و دیگری برچسب ترویج کودک همسری را به آن میزنند. این فیلمنامه جز به جز زیر نظر کارشناسان تربیتی و متخصصان علوم رسانه نگاشته شده و اگر چنین شائبهای بود، قطعا در همان مرحله نگارش اصلاح میشد.
وی ادامه میدهد: متاسفانه برخی از موج سواران و ناآگاهان اجازه نمیدهند کلام منعقد شود. لا اله را میشنوند و برداشتشان را میکنند و منتظر شنیدن الا الله نمیمانند. ضمن اینکه کاملا مشخص است این دوستان سریال را اصلا دنبال نکردهاند. یکی از دلایل آن هم این است که در زیرنویس سکانس تقطیع شده مینویسند ارتباط یک پسر ۱۴ ساله و یک دختر ۱۱ ساله. در حالی که از ابتدا مشخص بود جواد و مژگان وقتی نوزاد بودند در سال ۶۷ به صورت همزمان و در یک روز به پرورشگاه سپرده شدهاند، بنابراین همسن هستند. از آنها میپرسم با وجود چنین اشتباهی چگونه ادعای دیدن سریال را میکنید.
وی در ادامه بیان میکند: اگر کسی سریال را کامل دیده باشد و داستان را دنبال کرده باشد، متوجه میشود اصلا خط روایی سریال و موضوع اصلی مجموعه درباره این مساله نیست و چقدر با بیانصافی و هدفدار یک سکانس را جدا کردهاند. فقط براساس جوی که راه افتاده یک مساله غلط را انتشار میدهند؛ در این میان برخی اهالی رسانه و حتی چهرههای مشهورِ ناآگاهتر هم در فضای مجازی همین سکانس را انتشار میدهند. واقعا از این همه نا آگاهی و کم دانشی افراد زیر نقاب چهرههای مطرح (سلبریتی) شگفت زده میشویم.
سریال تنها یک سکانس نیست
علی حمیدی (ناظر کیفی «بچه مهندس» و از فعالان حوزه فیلم و سریال) نیز درباره این موضوع میگوید: آنچه در این مورد باید به آن توجه شود این است که سریال تنها یک سکانس نیست؛ قصه جوادِ داستانِ «بچه مهندس» در سه مقطع و در فراز و فرودهای زیادی نقل میشود.
جواد نوجوانیست که از کودکی بیننده با او همراه شده و تلاش کرده عواطف خود را با دیگران تقسیم کند. ابتدا مامان صدیقه به عنوان مربی خانه خورشید جای خالی مادر را برای او پر میکند و در ادامه به کودکانی که در شرایط یکسان با او قرار دارند و با هم در یک مرکز زندگی میکنند، مثل رسول یا مومو «مژگان» انس میگیرد. اما در مسیر زندگیِ او همیشه جبر روزگار این افراد را به نوعی از زندگی او خارج کرده است.
وی ادامه میدهد: مژگان کودکی اهل کتاب است که به نوعی شرایط یکسان با جواد دارد و جواد خاطرات دوران کودکیاش را در رویاهای خود با او بازخوانی میکند؛ در حقیقت جواد دچار هیجانهایی عاطفی شده که در زندگی نوجوانان بسیاری اتفاق میافتد و قرار است در این مجموعه به نحوه برخورد صحیح خانواده و اطرافیان نوجوان با این هیجانات پرداخته شود. این مساله بسیار متفاوت با کودک همسری است.
حمیدی در ادامه به سکانسهای بسیاری در «بچه مهندس» اشاره میکند که در آنها قاطعانه به این احساسات زودگذر به عنوان مانعی بر سر راه تمرکز نوجوان اشاره شده و توضیح میدهد: در حقیقت هادی همت به عنوان مربی، آقای لاهوتی؛ مدیر خانه خورشید، مادرخوانده و پدرخوانده مژگان و حتی خود مژگان به صورت قاطع جواد را از ادامه این رویاسازی بازمیدارند و بارها در دیالوگهای مختلفی گفته میشود که توجه یک نوجوان ۱۶ ساله تنها باید روی درسش متمرکز باشد. تنها پل ارتباطی جواد و خاطرات مژگان هم کتابهایی است که برای او فرستاده میشود و بعدها میبینیم که این کتابها را هم مومو نمیفرستاده است. در حقیقت احساس جواد بازمانده عواطف دوران کودکی او بوده که مقتضی سن نوجوانی تب و تاب یافته است، اما بزرگترها حتی فکر کردن به چنین موضوعاتی را هم به زمان آینده و پس از طی مراحل دیگر زندگی موکول میکنند.
حمیدی یادآور میشود: محوریت داستان بچه مهندس بر رابطه عاطفی جواد با مژگان شکل نگرفته است و این مساله تنها به دلیل عنوان کردن چگونگی برخورد صحیح خانواده با دغدغههای یک نوجوان مطرح میشود. «بچه مهندس» زندگی پر فراز و نشیب جواد همراه با حوادث مختلفی است که تنها یکی از آنها هیجانهای عاطفی اوست که قرار است با هدایت صحیح از سوی اطرافیان به سلامت از آن بگذرد و به مسیرهای تازهتری با نگاهی عمیقتر وارد شود.