شهروند نوشت: آقای وحید جلیلی، مسئول شورای سیاستگذاری جشنواره عمار معرف حضور خیلی از دوستان هستند. ایشان که با نظرات خاص شان معمولا خبرساز میشوند، در روزهای گذشته در نشست «گفتار عصر» با موضوع عبور از «سینمای ایالات متحده تهران شمالی» که در حسینیه هنر مشهد برگزار شده، صحبت کردهاند که حرفهایشان هم مثل عنوان موضوع جالب بوده و میخواهیم چند نکته را با هم مرور کنیم.
میگویند: «آقای میگوئیل لیتین یکی از مشهورترین فیلمسازان آمریکای لاتین است و دنیا او را میشناسد، ایشان دوسال پیش به دعوت جشنواره مردمی فیلم عمار آمده بود ایران، بعضی از فیلمهای ما را که دید، فیلم «چ» آقای حاتمیکیا و فیلم «یتیمخانه ایران» آقای ابوالقاسم طالبی را که دید، کلاه از سرش افتاد، به من میگفت که من از ایران فقط عباس کیارستمی را میشناختم و به فیلمهای او هم علاقهمند هستم، اما برای من واقعا جای تعجب است که چرا جهان ابوالقاسم طالبی را نمیشناسد، ابراهیم حاتمیکیا را نمیشناسد؟!»
اولا که میگل لیتین کارگردان خیلی مهمی نیست و اصرارهای آقای جلیلی هم که از همان زمان آمدن لیتین به ایران ادامه دارد، نمیتواند این فیلمساز را مهم کند. اگر میخواهیم بودجه جشنواره عمار را صرف دعوت از این هنرمندان کنیم، ایرادی ندارد، اما در موردشان متوهم نباشیم. بعد هم اینکه کی جلوی فیلم «چ» و «یتیمخانه ایران» را گرفته تا جهانی نشوند و دنیا برایشان کلاه از سر برندارد؟ فیلم «چ» در کشورمان دومیلیارد فروخته؛ یعنی هزینه خودش را هم درنیاورده. یتیمخانه ایران را که نگوییم. اگر این فیلمها هنری و جشنوارهپسندند، بگویید تا ما متوجه شویم.
اگر قرار است مردمی باشند و برای مردم ساخته شوند، که این اوضاع گیشهشان است. اگر مردم متوجه فیلم خوب مردمی نمیشوند، که چطور انتظار داریم بقیه دنیا متوجه شوند. کلا معیارهای آقای جلیلی شبیه همان است که در مورد لیتین میگویند. خودشان برای فیلم و هنرمند ابعادی در ذهن دارند و انتظار دارند که همه در برابر این افکار سجده کنند و هرچه این دوستان میگویند، بپذیرند. خدا خیرتان بدهد.
میفرمایند: «من همیشه مثال کلیسا را میزنم. ما همگی کلیسا را کامل میشناسیم با اینکه شاید یکبار هم کلیسا نرفته باشیم. همه ایرانیها کلیسا را میشناسند. از کجا میشناسیم؟ جز از طریق سینما و تلویزیون! مگر تعداد آدمهایی که در غرب در یکشنبهها به کلیسا میروند، از تعداد کسانی که در ایران به نمازجمعه میروند، درصدش بیشتر است؟ ولی شما یک پلان نمازجمعه در ۴۰سال گذشته در هیچ سریال تلویزیونی و در هیچ فیلم سینمایی نمیبینید.»
بله راست میگویید. در فیلمها و سریالهای ایرانی نمازجمعه را نمیبینیم. همانطور که مسئولان کشور و خیلی چیزهای دیگر را نمیبینیم، اما دلیل اینکه کلیسا در ساختههای غربی اینقدر زیاد است، چیست؟ جز این است که در کلیسا میتوانند موضوع مورد نظرشان را نمایش بدهند و کسی به دلیل اینکه کلیسا مقدس است، نهیشان نکند؟ در فیلمهای مورد نشر شما در کلیسا زندگی میکنند، دعوا میکنند، مجرم داخل کلیسا میشود و تیراندازی میشود. شما اجازه میدهید چنین اتفاقاتی در مسجد نمایش داده شود؟ یا اصرار دارید که هیچ اتفاقی جز عبادت درمسجد نمیافتد؟ یکی از بهترین فیلمهای مسجدی مملکت که تصویری انسانی از سوژهاش نشان میدهد، همان مارمولک است که سالها پس از ساخت هنوز هم لعن و نفرین میشود.
مسجدهای سینمای تلویزیونی ما همیناند که پوریا پورسرخ یا یکی دیگر دست به سینه نشسته و دارد از حاجآقا رخصت میطلبد.
دیگر چی نشان بدهند؟ انتظار دارید کارگردان برود داخل نمازجمعه چه اتفاقی را به تصویر بکشد که اجازه نمایشش را بدهند؟ خطبههای نمازجمعه و نمازگزاران را؟ خب این را که هرهفته تلویزیون کامل نشان میدهد و میگویند: «فوتبال ایران را هم تعطیل کنید، چون فوتبال هم یک پدیده مدرن است، مثل سینما دیگر. اگر فوتبال آن چیزی است که بارسلونا و رئالمادرید بازی میکنند، خب ما چه نیازی داریم برویم بازی ابومسلم و شموشک نوشهر نگاه کنیم. ابومسلم چندم است اکنون؟ آن کسی که مثلا میرود بازی نساجی مازندران را میبیند، میداند این بازی که اینها دارند میکنند، درحدی است که مثلا میتواند توی خانهاش بنشیند همان روز بازی مستقیم فلان و فلان را ببیند، ولی جنبه ملی کار برایش یک ارزشی دارد.»
همین است دیگر. وقتی متوجه نمیشوید که چرا مردم فوتبال نگاه میکنند و فوتبال ملی چیست و سینمای ملی چیست، همین میشود که برای همه حکم صادر کنید، بدون اینکه متوجه اصل ماجرا باشید. برادر من بازی نساجی مازندران هیچ جنبه ملی ندارد. جنبهاش این است که مازندرانیها دلشان میخواهد تیم شهر و محله خودشان را حمایت کنند. همان تیمی را که بابایشان حمایت کرده و قرار است بچهشان هم تشویق و حمایت کند. یعنی از تیم دیگر مازندران که خونه به خونه باشد و مال بابل است، هیچ هم خوششان نمیآید و میخواهند سر به تنش نباشد.
اگر ملی بود، که اینطوری نگاه نمیکردند. شما متوجه نمیشوید که چرا مشهدیها هوادار ابومسلم و پدیدهاند. متوجه هم نمیشوید چرا وقتی پرسپولیس با حریف خارجی بازی دارد هواداران تراکتور و استقلال دلشان میخواهد تیم حریف، میخواهد از امارات باشد یا ژاپن یا هر جای دیگر، برنده شود. شما متوجه نمیشوید و حرجی برتان نیست. همانطور که متوجه نمیشوید چرا فیلم فرهادی مهم است و فیلم طالبی نیست. متوجه نمیشوید که فرهادی دارد درباره موضوع جهانی فیلم میسازد، که با زبان بینالمللی فیلم میسازد، اما طالبی با بخشی از مردم مملکت خودش هم زاویه دارد و فیلمی که میسازد، در جهت منویات اقلیتی خاص است.
این که آقای جلیلی هرسال جشنواره عمار بگیرند و برای خودشان و فیلمسازان مورد علاقهشان هورا بکشند و جایزهها را تخس کنند، شاید قابل فهم باشد، اما اینکه برای بقیه مفاهیم، برای سینما و فوتبال و همه چیز نسخه بپیچند، با این نگاه و اطلاعات... چی بگوییم.