bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۰۲۵۹۰

روایت عباس عبدی از سه اشتباه بزرگ نجفی

نجفی باید علت استعفا از شهرداری و همه آنچه رخ داده بود را خیلی شفاف بیان می‌کرد. اگر کار اشتباهی کرده بود، عذر می‌خواست و اگر کار خودش را درست می‌دانست نباید از شفافیت نگران می‌شد. ریشه بی‌اعتمادی مردم و حتی کنشگران اصلاح‌طلب در این‌گونه رفتارهاست.

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۸ - ۲۶ خرداد ۱۳۹۸

روایت عباس عبدی از دو اشتباه بزرگ نجفی

فرارو- عباس عبدی در قسمت دوم یادداشت درباره پرونده قتل میترا استاد همسر دوم محمد علی نجفی در روزنامه اعتماد با برشمردن ویژگی‌های رفتاری و شخصیت نجفی از دو اشتباه بزرگ او گفت. عبدی در قسمت اول یادداشت نیز سناریوی پرستو خواندن میترا استاد را توهین به شعور نجفی قلمداد کرد. (قسمت اول یادداشت را اینجا بخوانید)

عباس عبدی نوشت: فارغ از این نکته محوری که درباره این قتل و اهمیت کشته شدن یک انسان گفتم، دوست دارم که به وجوه دیگر این ماجرا بپردازم. ممکن است برخی دوستان یا خوانندگان این نحوه ورود به ماجرا را نپسندند، در این صورت می‌توانیم گفتگو کنیم بلکه به نتیجه بهتری برسیم. ابتدا درباره آقای نجفی می‌نویسم. شاید حداقل در ۱۵ سال گذشته در بیشتر از ۵۰ جلسه حضور داشته‌ام که آقای نجفی یا عضو آن بوده‌اند یا حتی مدیر جلسه بوده‌اند. به جرات می‌توانم بگویم که یکی از بهترین و خوشفکر‌ترین افراد بوده است. او را می‌توان یکی از نماد‌های تکنوکراسی سالم و کارآمد پس از انقلاب معرفی کرد. کسی که می‌توانستی با او حرف بزنی، سخنی غیرمعقول از او نمی‌شنیدی، حتی اگر با نظرش مخالف بودی. بسیار محترم و خوش برخورد و آرام بود.

هیچ‌گاه به یاد ندارم که عصبانی شده باشد؛ رفتاری که در جلسات و موضوعات حاد از سوی برخی افراد پیش می‌آید و دیده می‌شود. تند برخورد نمی‌کرد. خشک هم نبود و در سخنانش نوعی از طنز و مطایبه را می‌دیدید. اعتماد به نفس بالایی داشت. غرورش دوست داشتنی بود و برخلاف غرور مبتذل برخی افراد بود. این نکته را آقای دکتر خانیکی برایم تعریف کرد که او آخرین مرحله دکترای خودش را در MIT نگذراند و به ایران آمد. ولی با اینکه دو بار وزیر علوم بود، هیچ‌گاه اقدام به اخذ مدرک دکترایش نکرد. در حالی که می‌توانست به راحتی برود و پایان‌نامه خود را بگذراند، آن هم از MIT، یا در یک دانشگاه ایرانی از تزش دفاع کرده و با افتخار به او مدرک بدهند.

در جامعه‌ای که افراد می‌کوشند از دانشگاه‌های غیرواقعی مدرک جعلی بیاورند و دکترا بگیرند او مدرک MIT را هم به حساب نیاورد. می‌دانید چرا؟ به نظر بنده، به این دلیل که مدرک برایش مهم نبود. گمان می‌کرد که مدرک چیزی به او اضافه نمی‌کند و این از غرور و عزت نفس او بود. هیچ‌گاه درباره او سخنی از سوءمدیریت یا سوءاستفاده مالی نشنیده بودم.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌هایش صراحت بیانش بود که ضمن احترام گذاشتن به مقامات بالاتر حرفش را می‌زد و اگرچه حداقلی از ملاحظات را رعایت می‌کرد ولی حرفش را می‌زد و این نزد مدیران ایران ویژگی کمیابی است. با این تصویر از آقای نجفی هنگامی که می‌شنویم همسرش را کشته است، جز تعجب و آه و افسوس واکنش دیگری نمی‌توانیم، نشان دهیم.

روشن است که باید این نتیجه را گرفت که او حتما به شرایط بسیار بحرانی رسیده بود و حتی اگر با سبق تصمیم هم همسرش را نکشته باشد، رفتاری کرده که خواسته یا ناخواسته منجر به قتل او شده است. این شرایط بحرانی چیست؟ و چرا وی به این نقطه رسید که یکی از سرمایه‌های ارزشمند ایران باید اکنون به اتهام قتل عمد آن هم همسرش محاکمه شود؟ ما شرایط او را به‌طور کامل درک نخواهیم کرد. تصمیمات لحظه‌ای تحت فشار‌های گوناگون برای هر کسی پیش می‌آید ولی برای شخصی، چون آقای نجفی انتظار می‌رود که پیشاپیش در مسیری قرار نگیرند که دچار این وضع شوند. به نظر من سه خطای پیاپی موجب بروز این مشکل شده است.

روایت عباس عبدی از دو اشتباه بزرگ نجفی

اولین خطای آقای نجفی دل بستن به این خانم است. منظورم بد گفتن از آن خانم نیست. هر کسی اخلاقیات و روحیات خاص خودش را دارد. ما در زندگی عادی خود نیز با افراد بسیاری دوست می‌شویم ولی فقط برخی از آنان را به عنوان دوستان دایم انتخاب می‌کنیم و با بسیاری از آنان قطع رابطه می‌کنیم. دل بستن در چنین موردی و برای شخصی، چون آقای نجفی نیازمند کنکاش و آگاهی‌های بسیاری از اخلاق و رفتار و انگیزه‌های طرف مقابل است. بعید است که این خانم خصوصیات اخلاقی و رفتاری یا انگیزه‌ها و انتظاراتش را توانسته باشد چنان پنهان کند که فرد پا به سن گذاشته‌ای، چون آقای نجفی متوجه آن‌ها نشود. همین که به اندازه ۱۳۶۲ سکه طلا مهریه درخواست کرده گویای مسائل زیادی است. ازدواجی که فقط چند ماه فرصت لازم داشته که به بن‌بست بخورد و حتی موجب اقدام به خودکشی شخصی، چون آقای نجفی شود، هیچ معنایی ندارد جز آنکه در انتخاب و دلبستگی به او خیلی خیلی با عجله و بدون تامل و حداقلی از تعقل رفتار شده است. به ویژه آنکه با همسر اولش بیش از ۴۰ سال زندگی مشترک داشته‌اند و با چنین وضعی به‌طور قطع آقای نجفی به سرعت دچار عذاب درونی نیز می‌شده است. نه تنها از جانب خانواده، بلکه از جانب دوستان نیز دچار این فشار هنجاری می‌شده است. بنابراین با فرض پذیرش رفتار طردکننده از سوی دوستان و خانواده، باید چنان انتخابی صورت می‌گرفت که نه‌تن‌ها به بن‌بست نمی‌رسید، بلکه عوارض دیگر را نیز کم می‌کرد. این اشتباه فردی آقای نجفی در حوزه خصوصی خودش است، ولی بازتاب و آثار عمومی و اجتماعی آن زیاد است.

اشتباه دوم آقای نجفی در حوزه عمومی رخ داد و مهم‌تر است. ناهمخوانی و ناسازگاری پذیرش مسوولیت شهرداری تهران با وجود چنین علاقه‌ای یا تعمیق چنین علاقه‌ای با حضور در شهرداری تهران است. اینجا ایشان نه فقط در حق خودشان بلکه در حق دیگران نیز مرتکب خطا و جفا شده‌اند. چون چنین فرض نانوشته‌ای وجود دارد؛ افرادی که می‌خواهند پست سیاسی بگیرند، نباید چنین مساله‌ای داشته باشند، حتی اگر بدون هیچ ابهام و اشکال حقوقی و شرعی باشد. آنان باید میان دلبستگی شخصی و پست سیاسی یکی را برگزینند. اگر پیش از شهردار شدن چنین رابطه‌ای را داشته که طبق اظهارات خودشان داشته، در این صورت مرتکب اشتباه مهمی شده است. این رفتار را در معاملات و حقوق «خیار عیب» می‌نامند. یعنی عیبی وجود داشته که فروشنده هنگام معامله و قرارداد آن را پنهان کرده و عملی غیراخلاقی است. حتی اگر پس از شهردار شدن این وضع حادث شده، باز هم باید آن را مطرح می‌کردند و نظر دوستان‌شان یا شورای شهر را می‌پرسیدند. مهم‌تر اینکه آقای نجفی می‌دانستند یا حداقل اینکه می‌گفتند که قرار است با فساد مبارزه کنند و نیز مخالفان سیاسی دارند و همه این‌ها می‌توانست مستمسکی برای آشکار کردن چیزی باشد که ظاهرا پنهان مانده بود. به علاوه این امور را ممکن است از افکار عمومی پنهان کرد، ولی از نیرو‌های اطلاعاتی که نمی‌توان در بلندمدت پنهان کرد. بنابراین چیزی که برای دیگران و مخالفان آشکار بوده چرا باید برای دوستانی که قصد همکاری دارند، پنهان بماند؟

عدم شفافیت رفتاری ایشان (و اصلاح‌طلبان که جداگانه به آن خواهم پرداخت) منشا اصلی اشتباه در ادامه این مرحله است. ایشان باید علت استعفا از شهرداری و همه آنچه رخ داده بود را خیلی شفاف بیان می‌کرد. اگر کار اشتباهی کرده بود، عذر می‌خواست و اگر کار خودش را درست می‌دانست نباید از شفافیت نگران می‌شد. ریشه بی‌اعتمادی مردم و حتی کنشگران اصلاح‌طلب در این‌گونه رفتارهاست. در این مرحله رفتار‌های دیگری رخ داده است که باید همه آن‌ها شفاف می‌شد و نباید به صورت زمزمه و غیرآشکار در می‌آمد. حتی در مورد طلاق همسر اول‌شان نیز خلاف‌گویی رخ داده که اصلا مورد قبول نیست.

مومیایی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
مجبور شد باهاش ازدواج کنه ،یعنی اسنادی وجود داشت که کم هزینه ترین راه برای فرار از اونها ازدواج با پرستو بود
ناشناس
Finland
۱۱:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
من نظرم جزو 7 نظر غیر قابل انتشاره
:))
واقع بین
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند
شیرین
India
۰۷:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
من هنوز هم توی شوک هستم. امیدوارم خدا راه نجاتی برای ایشون پیش پاشون بگذاره. بعد هر نمازم براشون دعا می کنم : اللهم فرج عن کل مکروب . خدا اون مرحومه رو هم ببخشه و از خطاهای همه ما بگذره و رحمت و مغفرتش رو شامل حال همه مون بکنه .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
سرتیتر گفتید دو اشتباه ولی در متن دو اشتباه آمده است!
انتشار یافته: ۲۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
دقیقا چون از شخصی چون نجفی بروز چنین اشتباهات فاحشی بعید است، تمام این فرایند جای سوال و شبهه دارد!
ناشناس
United States of America
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
کلا اصلاح طلبان توی همه چی شک دارند حتی روز روشن!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
اشتباه اصلی عدم برونسپاری بود....
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
نظرات رو منتشر نمی کنی لطفا" صفحه ی نظر خواهی رو ببندید .
ناشناس
Singapore
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
اون چیزی ک به مزاجش خوش آینده انتشار میده خخخخ
معصومه طاهری
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
مقاله خیلی خوبی بود .از اقای عبدی هم انتظار چنین می رود .من هم سال ها پیش شاهد اتفاقی مشابه این بودم .همسرم دلباخته زنی جدودا همسن دختر اولمان شد .در حالی که حدود 37 سال از زندگی مشترکمان می گذشت .متاسفانه برخلاف تصورش که فکر می کرد همدوش این خانم به اوج می رسد هر روز انگار در گرداب فرو می رفت تا امروز که کلا خانه نشین شده البته ما حدود 8 سال قبل رسما از هم جدا شدیم اما همیشه فکر می کنم حضور این خانم که بسیار جاه طلب بود مانند تیشه ای بر سر همسر سابقم عمل نمود .کاش آقایان به خصوص مردان سیاسی قبل از هر اقدامی از این نوع کمی به عواقب آن فکر می کردند وبه هر حال همسرم ترجیح دادمن و فرزندانم را از لحاظ روحی حتی جسمی نابود کند و با آن خانم زندگی جدیدی آغاز کند اما محاسباتش غلط از آب در آمد ما خوبیم و او محو شد.به هر حال تبعات این گونه تصمیم گیری ها ی بی فکرانه سخت است .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
کمبودها و ععقده ها همیشه یه جایی ادمها رو زمین میزنه برای مقابله باهاش راهکار زیاد هست اما مهمترینش اینه که بپذیریم دچار این ضعف یا ضعفها هستیم و به جستجوی چاره بربیاییم و نه رفتن به سمت حواستته ها
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
اشتباه اصلی نجفی کشتن یک ادم بود با خیال راحت و انتظار برای پرده پوشی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۷ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
او آخریم مرحله را نگذراند. یعنی پایان نامه دکتری را نگرفته و دفاع نکرده. و دکتری بدون پایان نامه مساوی هیچ است. چرا تمام دکترهای مسئول، دکتر الکی هستند؟!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
جناب دانشمند ناشناس!
تو برو MIT رشته ریاضی، همون درس ها رو پاس کن( A+ هم نشدی عیب نداره با هر نمره ای فقط برو اونا رو پاس کن)، نمیخاد پایان نامه هم بنویسی.
من خودم اینجا شونصد تا دکتری بهت میدم.
با احترام
یکی از دکترهای مسئول الکی!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
زن ناسازگاری که با روش منطقی حاضر به جدایی نیست و فقط قصدش اخاذی و تباه کردن زندگی دیگران است را باید کشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
نباید کشت ...
کشتن راه حل و گره گشا نیست
بلکه گرهای محکم تر و سردرگم تر بر گره قبلی زدن است ...
راحت در مورد دیگران قضاوت نکنیم و از عاقبت امور به خدا پناه ببریم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
یعنی نجفی را طلاق نمی داد؟! چرا دروغ می گویید حق طلاق با مرد است. بعد از جنجال نجفی از یکی که زنش را کشته بود پرسیدند چرا؟ گفت طلاقم نمی داد!این پیامدتبلیغات دروغ برای بیگناه جلوه دادن قاتل است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
داستان شوهر آهوخانم رو مردان ايراني بايد بخونن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۶
یه مواقعی در زندگی به جایی می رسی که می بینی همه چیز داری ولی عشق نداری. آنوقت همه چیز را رها می کنی و به عشقت می چسبی. یه وقتایی هم هست که متوجه میشی این عشقی که به خاطرش همه چیزت رو از دست دادی عشق نبوده و کشک بوده، آنوقت کشک رو رهامی کنی و به هیچ چی می چسبی. نجفی الان همین حال رو داره دستانش دیگه خالی خالیه پس رهایش کنید بابا.