bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۲۰۹۹۲
پایگاه خبری آتلانتیک گزارش می‌دهد:

ترامپ به تئوری توطئه نیاز دارد

ترامپ به تئوری توطئه نیاز دارد

روزی توطئه گر ارشدِ کاخ سفید (دونالد ترامپ)، کرسی ریاست جمهوری آمریکا را ترک خواهد کرد. افرادی که پس از او می‌آیند با یک انتخاب مواجهند: یا از آسیب‌ها و خساراتی که ترامپ به نهاد‌ها و هنجار‌های دموکراتیک آمریکا وارد آورده، بهره برداری کنند و یا، تلاش کنند و این آسیب و‌ها و خسارات را مرتفع سازند.

تاریخ انتشار: ۱۹:۱۹ - ۲۱ آذر ۱۳۹۸
فرارو- پیتر نیکولاس* در مجله آتلانتیک نوشت: رئیس جمهور ترامپ از تئوری‌های توطئه در راستای مقاصد سیاسی و شخصی خود استفاده می‌کند. خسارتی که وی از این طریق برای آمریکا ایجاد می‌کند، به راحتی قابل جبران نیست.

به گزارش فرارو، در چند روز اخیر، سوظن‌ها و اتهام زنی‌های بی پایه دونالد ترامپ، بیش از پیش تضعیف شده و رنگ باخته اند. ترامپ مدعی بود: "سرورِ هک شده یِ کمیته ملی دموکرات‌ها در اوکراین بوده است. احتمالا باراک اوباما شخصا به جاسوسان دستور داده تا در کمپین ترامپ نفوذ کنند. هزاران نفر که هیچ گاه طرفدار دونالد ترامپ نبوده اند، از زمانی که وی قدرت را به دست گرفته، بر علیه او دست به توطئه زده اند".

هفته گذشته، برای حدودا یک ساعت، دست اندرکاران برنامه فاکس اند فرندز/ Fox & Friends تمام سعی خود را کردند تا از ترامپ پاسخ‌هایی را بشنوند که به نوعی تایید کننده تئوری‌های توطئه‌ای باشد که چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا به نحو خستگی ناپذیری آن‌ها را برای افکار عمومی مطرح می‌کند. یکی از میزبان‌های برنامه از ترامپ پرسید: منابع شما چه افرادی هستند؟ ترامپ در پاسخ گفت: "نمی توانم پاسخ این سوال را بدهم". آیا شما مطمئن هستید که سرورِ هک شده در اوکراین است؟ ترامپ در پاسخ گفت: "خوب، این چیزی است که گفته می‌شود".

ترامپ به مثابه فردی که محصول فرهنگی کوته فکرانه است، مدت هاست که از تئوری‌های توطئه بهره می‌گیرد. با این حال، به عنوان رئیس قوه مجریه ایالات متحده آمریکا (رئیس اجرائی این کشور)، وی از ماشینِ حکومت استفاده کرده و به تئوری‌های توطئه خود مهر اعتبار دولت آمریکا را زده است (این امر یعنی استفاده از اعتبار دولتی برای پیشبرد مقاصد شخصی. دلیل اصلی استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان آمریکا در برهه کنونی نیز همین است). این تئوری‌های بی اساس به ترامپ کمک می‌کنند تا از پاسخگویی در مورد مشکلات خود طفره رود و مخالفانش را نیز تضعیف کند. ورای این، اگرچه اینگونه به نظر می‌رسد که تئوری‌های توطئه در خدمت نیاز‌های عاطفی و احساسی ترامپ هستند، با این حال، باید آن‌ها را در خدمت ضمیر خودشیفته رئیس جمهور آمریکا نیز دانست که واقعیتِ سرد، قادر به ارضای آن نیست. تلاش‌های او جهت اقناع افکار عمومی برای پذیرش افسانه‌هایی از این نوع که صرفا با هدف حفاظت از ترامپ طراحی شده اند، نهاد‌های دموکراتیک آمریکا را دچار فرسایش و پوسیدگی کرده است. خسارات میراثِ مخربِ وی پس از خروجش از قدرت، به آسانی قابل جبران نیست.

"داگلاس برینکلی" استاد تاریخ دانشگاه رایس و یک تاریخدانِ ریاست جمهوری آمریکا به من گفت: "ما هرگز رئیس جمهوری نداشته ایم که اینچنین غرق در تئوری‌های توطئه باشد. فردی نظیر ترامپ که دروغ را به واقعیت ترجیح دهد".

روسای جمهور آمریکا، معتبرترین اطلاعات در کره زمین را در اختیار دارند. با این حال، این طور به نظر می‌رسد که ترامپ چندان طالب این موضوع نیست. ترامپ با بی اعتنایی به کارشناسان و متخصصان معتبر، اقداماتی غیرطبیعی انجام داده است و دلار‌های مالیات دهندگان آمریکایی را صرفِ ایده‌ها و تفکراتِ مشکوک و مبهمی کرده که خود آن‌ها را ساخته است.

در ماه سپتامبر گذشته، هنگامی که "طوفان دوریان" آمریکا را درنوردید، ترامپ سرسختانه بر این ادعای خود که مسیر طوفان، ایالت آلاباما را در خطر قرار می‌دهد تاکید داشت. دلیل این ادعا چندان مشخص نیست با این حال، احتمالا ترامپ می‌خواسته خود را به عنوان ناجی یک ایالت وفادار (به خود) نظیر آلاباما معرفی کند تا در تجمعات حمایتیِ ترامپ، از وی پشتیبانی کنند. پس از آنکه یک دفترِ محلی سازمان هواشناسی آمریکا گفته‌های ترامپ را نادرست خواند و آن‌ها را تصحیح کرد، کاخ سفید در موضوع مداخله نمود و در بیانیه‌ای رسمی، یک نهاد علمی که جرات کرده بود پیش بینی غیرواقعی رئیس جمهور آمریکا را به چالش بکشد، ملامت و سرزنش کرد.

ترامپ با این ادعا که میلیون‌ها نفر در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا به صورت غیرقانونی رای داده اند و شماری از آرا وی نیز به سرقت رفته، کمیسیونی را در کاخ سفید تشکیل داد تا در مورد احتمال وقوع تقلب گسترده در انتخابات آمریکا تحقیق کند. با این حال، مشکلی که وجود نداشته باشد، راه حلی هم ندارد. این کمیسیون، سال گذشته بدون اینکه بتواند شواهد و مدارکی دال بر اینکه آرای ترامپ به سرقت رفته و درست به همین دلیل ترامپ نتوانسته اکثریت آرا مردم را به دست آورد، منحل شد. ترامپ همچنین اف بی آیِ اوباما را متهم کرد که تلاش داشته بر کمپین او از داخل نظارت کند (از طریق عوامل نفوذی)، با این حال، انتظار می‌رود بازرس کل وزارت دادگستری آمریکا، این ادعا را در گزارش آتی خود کاملا رد کند.

قضیه اوکراین (دخالت پنهانی اوکراین در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا و حمایت از هیلاری کلینتون)، نمودی عینی از رفتار غیر منطقی رئیس جمهور آمریکا در هنگامی است که بر یک ایده غلط و نادرست پافشاری می‌کند و از آن دست نمی‌کشد. گزاره‌ای بر علیه ترامپ وجود دارد که به این نکته اشاره می‌کند که اگر دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نبود، وی قطعا در رقابت با هیلاری کلینتون شکست می‌خورد. تصویری که ترامپ از خود ساخته است مبتنی بر این موضوع می‌باشد که وی فردی ثروتمند و موفق است و هرگز بازنده نبوده است. وی با این تصویر و صفات، به طور منظم بر مخالفان خود می‌تازد. گزارش رابرت مولر نشان می‌دهد: ترامپ نگران است که مبادا مردم باور کنند دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موجب پیروزی وی شده، زیرا این موضوع می‌تواند مشروعیت وی را تضعیف کند.

همه این مسائل نشان می‌دهند که قضیه اوکراین برای دونالد ترامپ جذاب است. این‌ها دو مساله هستند که در حقیقت به نفع و در راستای یک موضوع می‌باشند. اگر آنگونه که ترامپ می‌گوید، اوکراین به صورت پنهانی در انتخابات آمریکا به نفع کلینتون دخالت کرده، این امر ادعای دخالت روسیه در انتخابات آمریکا به نفع ترامپ را بی اعتبار می‌کند و بنیان پیروزی وی در انتخابات سال ۲۰۱۶ را محکم می‌کند. ظاهرا ترامپ این تئوری را به قدری قانع کننده می‌بیند که حاضر شده ریاست جمهوری خود را به نفع ایجاد کشش و جاذبه برای آن، به خطر بیندازد. در حال حاضر، منصوبان و یاران وفادار ترامپ، پیام وی را به پیش می‌رانند: "مایک پمپئو" وزیر خارجه آمریکا سه شنبه گذشته در یک کنفرانس خبری گفت: شایسته است در مورد مساله اوکراین، تحقیقات لازم انجام شود. وی افزوده: "ایالات متحده آمریکا نه فقط حق دارد، بلکه موظف است هرگونه اطلاعاتی مبنی بر اینکه کشور‌های خارجی در انتخابات آمریکا دخالت کرده اند را مورد بررسی و تحقیق قرار دهد".

مشکل اینجاست که هیچ کدام از این مسائل، ریشه در واقعیت ندارند. اعضای دولت ترامپ و مقام‌های جامعه اطلاعاتی آمریکا، همگی این ایده را که اوکراین و نه روسیه گناهکار بوده، رد کرده اند.

برای درکِ این نکته که چرا تئوری‌های توطئه برای ترامپ جذاب هستند، لازم است ابتدا خودِ ترامپ و شخصیتش را درک کنیم. کارشناسان و متخصصان سلامت روان، ترامپ را خودشیفته‌ای توصیف کرده اند که مدام در مورد خود دست به بزرگنمایی و اغراق می‌زند. واقعیت‌ها و شواهد برای ترامپ، به مثابه چیز‌هایی که به وی کمک کنند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشد، از ارزش و اهمیت برخوردار نبوده و قانع کننده به نظر نمی‌رسند. "ترامپ کاندیدای نامشروع انتخابات سال ۲۰۱۶ بود که از مداخله خارجی نفع برد؟ نه! آن فرد هیلاری کلینتون بود". "دیوید ریس"، یک روانپزشک اهل سان دیگو که در مورد وضعیت روانی ترامپ مطالعاتی انجام داده و مطالبی را نوشته است به من گفت: "برداشت‌ها و درک او، حتی تعریفِ وی از خوب و بد، آن چیزی است که موجب می‌شود وی در لحظه، حال خوبی داشته باشد. ترامپ معتقد است: من هیچگونه حس و نگرانی در مورد عواقب و پیامدها، ورایِ آنچه در لحظه برای من خوب است ندارم. این حس در مورد هر چیز دیگری نیز وجود دارد. آنچه برای من خوب است، برای کل جهان نیز خوب است".

"جوزف ویتریول" یک عضوِ دپارتمان روانشناسی دانشگاه هاروارد که تئوری‌های توطئه را مورد مطالعه قرار داده به من گفت: "ترامپ احتمالا به سمت هرچیزی که به وی احساس خوبی دهد و او را به این باور برساند که مورد احترام قرار می‌گیرد، متمایل می‌شود. این امر موجب می‌شود تا وی بر ضد آن نوع از اطلاعاتی که با ادراکات و برداشت‌های او ناسازگار هستند، اقدام کند و نسبت به انگیزه‌های افرادی که از او انتقاد می‌کنند، عمیقا مشکوک باشد. این موضوع همچنین موجب می‌شود تا وی به نحو معناداری ارتباط و تعامل خود با طیف گسترده‌ای از اطلاعات را هم از دست بدهد".

گرایشِ ترامپ به خودتسکینی، با رویکرد ضدروشنفکرانه وی که به نظر می‌رسد بخشی از شخصیت ترامپ است، ترکیب می‌شود. وی نسبت به آرا و دیدگاه‌های نخبگان، شکاک و بدبین است و نمی‌خواهد بپذیرد چیز‌های زیادی وجود دارند که او باید آن‌ها را یاد بگیرد. همانگونه که همکارم "رون براونشتاین" هفته گذشته نوشت: "ترامپ و متحدان جمهوری خواهش، جنگی بر علیه تخصص و رویکرد علمی به راه انداخته و آن را تشدید کرده اند".

از این رو، ذهن ترامپ، زمینی حاصلخیز برای ریشه دواندنِ افکار و ایده‌های موهوم و ساختگی است. کتابِ "یک هشدار" که توسط یکی از مقام‌های ارشد دولت ترامپ نوشته شده (نام وی قید نشده و ناشناس است)، ترامپ را به مثابه فردی توصیف می‌کند که حقایق و داده‌هایی را که با دیدگاه‌های شخصی اش سازگار نباشند، کنار می‌گذارد و به آن‌ها توجهی نمی‌کند. نویسنده این کتاب می‌گوید: "وقتی ترامپ در یک جلسه راجع به اطلاعات حساس شرکت می‌کند، این جلسه شبیه تمامی دیگر جلسات وی است. وی آن چیزی را می‌شنود که دوست دارد بشنود و به چیزهاییی که علاقه ندارد، بی اعتنایی می‌کند. اطلاعات ارائه شده توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا اگر با جهان بینی ترامپ هماهنگ نباشند، از سوی وی جدی گرفته نمی‌شوند".

"برینکلی"، کسی که در جریان انتقال قدرت در آمریکا در سال ۲۰۱۶، به عمارت مارالاگویِ دونالد ترامپ در فلوریدا سفر کردتا با وی ملاقات کند و در مورد مراسم تحلیف روسای جمهور سابق آمریکا با ترامپ بحث کند می‌گوید: "وی هرآنچه از نظر فکری نیاز دارد را از تلویزیون می‌گیرد. برای ترامپ، دیگر اَشکال یادگیری معنایی ندارند".

تئوری توطئه، اصطلاحی است که به ایده‌ها و افکار مختلفی که ترامپ حامل آن هاست و فاقد هرگونه بنیان و مبنایی هستند، اشاره می‌کند. با این حال، امکان دارد این اصطلاح برای این افکار و ایده ها، بیش از آنچه که سزاوار آن هستند، ایجاد جاذبه و کشش کند. ترامپ اغلب ادعا‌های نابخردانه‌ای مطرح می‌کند که فضایی برای استدلال عقلایی برجا نمی‌گذارند. اظهارات و بیانیه‌هایی که بر آتش خشم و نفرت می‌افزایند و با تفکر و استدلال بیگانه هستند. به عنوان مثال این اظهار نظر به کرات از سوی ترامپ و تیمش اعلام می‌شود: "دموکرات‌ها به دنبال ایجاد مشکل برای ترامپ هستند، چون آن‌ها بیمارند. تحقیقات مربوط به استیضاح، یک شوخی و فریب بزرگ است". "نانسی روزنبلوم"، استاد دانشگاه هاروارد این روندِ مرتبط با ترامپ را توطئه می‌داند و کلمه تئوری را از آن فاکتور می‌گیرد. اصطلاحی که وی برای توصیف طرز تفکر ترامپ ابداع کرده، توطئه گرایی/conspiracism است.

روزنبلوم می‌افزاید: هیچ پاسخی برای توضیح رفتار و طرز فکر ترامپ وجود ندارد. درست به همین دلیل است ما شاهدیم رئیس جمهور موجب گیج شدن مردم شده است. ما هرگز چیزی شبیه به این را قبلا شاهد نبوده ایم. ما نمی‌دانیم چطور باید این پدیده (توطئه گرایی) را تحلیل کنیم. توطئه گراییِ حاکم بر رفتار و فکرِ ترامپ، نوعی تلاش برای ساختنِ واقعیت است و هنگامی که شاهد این روند از سوی رئیس جمهور آمریکا هستیم، وی از این ظرفیت برخوردار است تا این واقعیتِ برساخته را بر ملت آمریکا تحمیل کند.

جدا کردنِ ترامپ از افکار و ایده‌های حاشیه اش، در گذر زمان سخت‌تر شده است. یکی منبع مطلع در کاخ سفید به من گفت: "رینس پریباس رئیس کارکنان کاخ سفید، در اوایلِ روی کارآمدن ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، در جلسه وی با کارکنان کاخ سفید، یک نسخه یِ کپی از یک مقاله خبری را که از یک منبع مشکوک وارد دفتر ترامپ شده بود و رئیس جمهور هم آن را دیده بود، جمع کرد. پریباس از دستیاران و کارکنان حاضر در کاخ سفید خواست تا از ورود اطلاعات و اخباری که به تایید نرسیده اند و معتبر نیستند، به دفتر ترامپ و میز کار وی جلوگیری کنند".

"جان کِلی" هنگامی که جایگزین پریباس شد تلاش کرد تا جلسات و نشست‌های خبری ترامپ را با ماهیتی حرفه‌ای برگزار کند و به نوعی آن‌ها را ترتیب دهد که ترامپ صحبت‌های هر دو طرفِ یک استدلال را بشنود. رویه‌ای که امری عادی و روتین در کاخ سفید، در جریان دولت‌های قبلی آمریکا بوده است. اگرچه بر اساس آنچه یکی از منابع نزدیک به کاخ سفید به من گفته: "ترامپ اغلب در اتاق بیضی شکلِ کاخ سفید چیز‌هایی را به زبان می‌آورده که شب قبل در برنامه‌های خبری دیده بوده و یا می‌خواسته در مسیر‌های متفاوتی حرکت کند. در این راستا، وی از دستیاران خود می‌خواسته به شیوه‌ای کار کنند که او می‌خواهد. امری که موجب سرخوردگی کارکنان کاخ سفید بوده است". یک منبع مطلع در کاخ سفید به من گفته: "در اواخر دوره خدمتِ کِلی که سال گذشته به پایان رسید، ترامپ کَم و کمتر به توصیه‌های دستیاران و کارکنان کاخ سفید گوش می‌داده و بیشتر توجهش معطوف به منابع بیرونیِ خودش بوده است". افراد مطلع در کاخ سفید به من گفته اند: "با آمدنِ میک مالوانی به عنوان سرپرست کارکنان کاخ سفید در اواخر سال گذشته، هر ساختاری هم که وجود داشت تا حد زیادی فروپاشید. ترامپ اطلاعات مورد نیاز خود را به هر شیوه و در هر زمانی که بخواهد، کسب می‌کند".

یکی از منابع اطلاعاتی ترامپ، تلفن همراهش است (منبعی از اطلاعات نادرست، بویژه برای افرادی نظیر ترامپ که به توئیتر هم اعتیاد دارند). پژوهشی که به تازگی توسط نیویورک تایمز انجام شده و عادات توئیتری ترامپ را بررسی کرده نشان می‌دهد: او ۱۴۵ حساب کاربری ناشناخته که محتوای حاشیه‌ای و توطئه وار را ترویج می‌کنند، ریتوئیت کرده است. در ماه جولای سال جاری میلادی، ترامپ، پُستی را از یک حساب کاربری ناشناخته ریتوئیت کرد که می‌گفت: طرفداران اوباما برای تضعیف ریاست جمهوری ترامپ، از اعتراض علیه او استفاده می‌کردند.

ترامپ برای برساختنِ واقعیتِ مد نظر خود، بایستی به نهاد‌های حقیقت یاب که در چهارچوب دموکراسی آمریکایی از اهمیت بالایی برخوردارند، حمله کند (از جمله این نهاد‌ها می‌توان به: دانشگاه ها، آژانس‌های دولتیِ غیرحزبی، دستگاه‌های اجرای قانون، جامعه اطلاعاتی، و رسانه‌های خبری، اشاره کرد). ترامپ برای اینکه بتواند نسخه‌ای از واقعیت را که خود ساخته به مردم بقبولاند، باید مردم را وادار به پذیرش این نکته کند که حقایقی را که نهاد‌های قانونی و دموکراتیک آمریکا مطرح می‌کنند، قابل باور نیستند و نهاد‌هایی که متعهد به واقعیت عینی هستند، قابل اعتماد نمی‌باشند.

در این نقطه، پاک کردنِ اثر و نشانِ ترامپ (بر/در ساختار سیاسی آمریکا)، کار بسیار سختی است. دستیاران و همکاران ترامپ در داخل حزب جمهوری خواه، روش‌ها و شیوه‌های او را تقلید می‌کنند و در حالیکه وی ادعا‌های بی اساسِ (عاری از حقیقت) خود در مورد همدستی اوکراین (با دموکرات ها) در جریان انتخابات سال ۲۰۱۶ را مطرح می‌کند، در کنار او می‌ایستند و از ترامپ حمایت می‌کنند. حملات بی وقفه ترامپ بر اخبار جعلی/Fake news (وی دشمنان خود را افرادی می‌خواند که اخبار جعلی تولید می‌کنند)، با استقبال برخی مخاطبان همراه شده است. نتایج یک نظرسنجی که توسط "وال استریت ژورنال" و "شبکه خبری ان بی سی" انجام شده نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۰، ۶۰ درصد از جمهوریخواهان، از هیچ و یا اندکی اعتماد به نفس در رسانه‌های خبری ملی برخوردار بوده اند. در ماه ژوئن سال جاری میلادی، دو و نیم سال پس از آغاز ریاست جمهوری ترامپ، این میزان تا ۷۴ درصد افزایش یافته است. ویتریول می‌گوید: "تئوری‌های توطئه دقیقا شبیه استخوانی در گلوی آنچه ما دموکراسی می‌خوانیم، هستند. مخاطرات و تهدیدات در این زمینه، به آن اندازه‌ای که احتمال داده می‌شد باشند، زیاد هستند".

روزی توطئه گر ارشدِ کاخ سفید (دونالد ترامپ)، کرسی ریاست جمهوری آمریکا را ترک خواهد کرد. افرادی که پس از او می‌آیند با یک انتخاب مواجهند: یا از آسیب‌ها و خساراتی که ترامپ به نهاد‌ها و هنجار‌های دموکراتیک آمریکا وارد آورده، بهره برداری کنند و یا، تلاش کنند و این آسیب و‌ها و خسارات را مرتفع سازند.

* پیتر نیکولاس، نویسنده پایگاه خبری آتلانتیک است و موضوعات مرتبط با کاخ سفید را پوشش می‌دهد.