رحمت مهدوی*؛ بهترین عنوان برای دولت، دولت #برجامی بر پایه مداردرمانی است، چرا که از همان زمان روی کارآمدن، هیچ دغدغهای جز سیاستهای هستهای نداشته و کل سیاست داخلی و خارجی در آن محصور بوده به طوری که از همان ابتدا نیز سیاست مشخصی را برای بهبود روابط خارجی -خصوصا کشورهای حاشیه خلیج فارس- در پیش نگرفت و کل جامعه و دولت در انتظار تعیین تکلیف سیاستهای هستهای ماندند.
در قضیه فعلی کرونا نیز دولت برنامه مشخصی نداشته و همچنان بدون #طرح خاصی جلو رفته و بیشتر شاهد تصمیم گیریهای لحظهای، مقطعی و موضع گیریهای متناقض هستیم. دولت در وهله اول باید از #دوماه پیش از طریق سازمان مدیریت بحران کشور برای مقابله با این بیماری برنامهریزی میکرد.
از همان ابتدا که این بیماری در چین مطرح شد کاملا قابل مشخص بود که این بیماری دیر یا زود از چین فراتر خواهد رفت و باید از همان اول بحث پیشگیری جدی گرفته میشود. هر چند بخاطر شرایط تحریم سعی شده از روابط با چین نهایت استفاده شود و تا رسیدن به خط قرمز ادامه داشته باشد، اما باید دولت از تحلیلهای هزینه و فایده سود میجست و عواقب روابط با چین و هزینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، بهداشتی و... آن را در نظر میگرفت.
گام دوم دولت برای پیشگیری اصولی باید دردستور کار قراردادن #تولید چند برابری ماسک، موادضدعفونی و.. میشد. از دو ماه پیش این اقلام و لوازم باید به شکل وفور در داروخانهها، بیمارستانها و فروشگاهها توزیع میشد تا مردم استرس کمبود این موارد را نداشتند. وقتی قریب به اکثریت اظهارنظرهای کارشناسی من باب گفتار درمانی جلوگیری از استرس برای عدم تضعیف ایمن بدنی است، باید قبول نمود در حال حاضر عدم دسترسی به مواد ضدعفونی -حتی با قیمتهای مضاعف- مهمترین استرس مردم میباشد. نمیشود همزمان از ارسال ماسک به چین برای جلوگیری از شیوع آن اقدام نمود و در عین حال از بیخاصیت بودن استفاده #ماسک در داخل کشور سخن راند.
عدم بهره گیری و بی توجهی دولت به تحلیلهای #هزینه_فایده همچنان ادامه پیدا کرد تا اینکه بیماری به داخل کشور ورود نمود و از تصمیمگیری قاطع و جدی عاجز شد. وجود دولتها برای تصمیم گیریهای قاطع و حساس در چنین بزنگاههایی است و گرنه در شرایط عادی جامعه امور به صورت اتوماتیک وار کم و بیش جلو خواهد رفت.
دولت باید از چند ماه پیس ستاد کرونا را تشکیل میداد -هرچند با وجود سازمان مدیریت بحران نیاز به تشکیل ستادهای موازی کار نبود- و برای چند ماه آینده دستور کار تعیین مینمود. دستورکارهایی که دولت باید از دو ماه پیش مورد توجه قرار میداد و به محض ورود این بیماری به کشور اتوماتیک وار اجرا میشد که در ادامه میتوان به برخی آنها اشاره نمود.
اول؛ جلوگیری از ورود مسافران به چین به جز اتباع ایرانی آنهم با شرط دو هفته قرنطینه، دوم؛ قرنطینه کردن شهری که اولین نشانههای بیماری کرونا در آن دیده میشد. سوم؛ در صورت تداوم به شهرهای دیگر سیاست قرنطینه در آن شهرها اجرایی میشد. چهارم، به طور گسترده ماسکها و مواد ضدعفونی در اختیار عموم قرار داده شود، نه اینکه بعد از ۱۰ روز عدم توزیع آن در داروخانه همچنان وعده توزیع آن در روزهای آتی داده شود. پنجم؛ در صورت ورود این بیماری به کشور بلافاصله در اولین شهر رویت شده، هرگونه تجمع فرهنگی، دینی، مذهبی، سیاسی، هنری، ورزشی، اجتماعی و.. در هر شکلی تعطیل گردد؛ نه اینکه به استانها واگذار شود و به یکباره سیستم مرکزی اداره کشور به فدرالی تبدیل شود.
ششم بحث تولید کیتهای تشخیص بیماری کرونا نه الان، بلکه از دوماه پیش باید در دستور کار میگرفت، عدم در پیش گرفتن چنینی سیاستی ناشی از عدم توجه دولت به تحلیلهای هزینه و فایده است. این مسائل باید پیشبینی میشد حتی اگر به مرحله اجرایی و استفاده نمیرسید و در آن هزینههای اقتصادی مورد توجه قرار نمیگرفت.
هفتم بیمارستانهایی برای تشخیص کرونا در تمام شهرها از قبل مشخص و تجهیزات لازم برای تشخیص بیماری کرونای عموم مردم ارسال میشد، نه اینکه کیتها برای تشخیص بیماری کرونا مسولین بکار گرفته شود و به عموم مردم قرنطینه شدن در منزل به امید اینکه چیزی نخواهد شد توصیه گردد، قطعا شنیدن چنین اخباری در وضعیت فعلی موجب دلسردی و بیاعتمادی مردم میشود خصوصا اینکه در نظر بگیریم قرنطیه شدن در خانههای ۴۰ الی ۵۰ متری و ... نه تنها گرهگشا نخواهد بود بلکه مشکلات دیگری را نیز اضافه خواهد نمود.
*فعال سیاسی