یک جامعه شناس درباره وضعیت حاشیه نشینی در کشور گفت: حاشیه نشینی باید تعریف شود. این قشر در بدترین شکل ممکن زندگی میکند. در کشور ما ۲۰ میلیون نفر حاشیه نشین وجود دارد. ۱۵ میلیون این قشر در حاشیه شهرها و ۵ میلیون در کپرهای مناطق مرزنشین هستند. آنچه در ارتباط مستقیمی که از مواجهه با این اقشار داشتم فهمیدم، آنها هیچ نوری در انتهای تونل زندگی نمیبینند.
مهاجرت از روستاها به شهر در زمانی که شهر مهیا کننده زندگی بهتر نبود، فقر و حاشیه نشینی را ایجاد کرد. حاشیه نشینی یعنی اجتماعی همراه با بزه، خشم و فقر و یعنی مهاجرتی که شکست خورده است. پرسش این است که اگر امکانی بازگشت به ولایت باقی باشد، سوغات مهاجرت معکوس برای روستاها چیست؟
به گزارش رکنا، مهاجرت به اجتماعی بزرگ تر، مانند مهاجرت از روستا به شهر، با قصد زندگی بهتر، تامین بیشتر و به طور کلی پول انجام میشود. پیشتر این یک تجربه موفق برای روستاییان بود. امروز این تجربه ناکام است. روستاییان بسیاری برای درآمد و زندگی بهتر به شهر آمدند، اما نتوانستند درآمد و موقعیت مناسبی پیدا کنند. آنها روستاییانی هستند که به حاشیه شهرها رانده شدند. این حواشی پدیدههایی هستند با عمری کمتر از یک صد سال که هنوز به وحدت فرهنگی نرسیده اند؛ بنابراین خشونت حاکمترین پدیده در این مناطق است. نتیجه این مهاجرتها چه میشود؟ این پرسش را، امیرمحمود حریرچی، جامعه شناس، پاسخ داد.
حریرچی گفت: عمده مهاجرتهای داخلی (داخل کشور) زندگی بهتر است. این مهاجرت مربوط به کسانی است که یا تحصیل کرده اند یا تصور زندگی بهتری را در شهر دارند. از نیمههای دهه چهل این نوع مهاجرت در کشور شروع شد. امروز درست عکس آن زمان ۸۰ درصد شهرنشین و ۲۰ درصد روستایی داریم. آن زمان روستاییان ۸۰ درصد بودند.
این مهاجرت در آن زمان موفق بود، اما امروز نیست. امروز از روی ناچاری است. اگر آن زمان مهاجرت از روستا یک انتخاب بود، امروز این مهاجرت تنها گزینه است. عوامل بسیاری مانند خشکسالی زندگی روستایی را مختل کرده است. اما آنها به امید شنیدههایی از شهر و امکاناتی که در آن هست به شهر مهاجرت میکنند. اما امروز این امکانات وجود ندارد و آنهایی که به شهر میآیند، آن قشری را تشکیل میدهند که حاشیه نشین نامیده میشود. آنجا که فرهنگ آن خشونت است.
۱۵ میلیون ایرانی ساکن منطقه سیاه
وی افزود: حاشیه نشینی باید تعریف شود. این قشر در بدترین شکل ممکن زندگی میکند. در کشور ما ۲۰ میلیون نفر حاشیه نشین وجود دارد. ۱۵ میلیون این قشر در حاشیه شهرها و ۵ میلیون در کپرهای مناطق مرزنشین هستند. آنچه در ارتباط مستقیمی که از مواجهه با این اقشار داشتم فهمیدم، آنها هیچ نوری در انتهای تونل زندگی نمیبینند. یک زمانی به حاشینه شهر منطقه سیاه میگفتند. تمام آسیبهایی که میشناسید در این اقشار آمار بالایی دارند. آنها هم آسیب پذیری بسیار بالایی دارند. خشونت خیلی بالایی در این مناطق حاکم است. اینجا دیگر روستا نیست. اینجا خبری از حمایتی که روستاییان از هم دارند نیست.
روستاها به هیچ عنوان حمایت نمیشوند
این جامعه شناس در ادامه بیان کرد: حاشیه یعنی جایی که افراد از فرهنگهای مختلف در آنجا ساکن شده اند. انها دائم در تضاد منافع و اعمال خشونت به یکدیگر، فقر و تحقیرهای عمومی از طریق مردم و حاکمیت هستند. ما در رابطه با قشری صحبت میکنیم که وضع آموزش، شغل و بهداشت و … بغرنجی دارند. در حالی که در روستا در بدترین حالت هم همبستگی وجود دارد. آسیب در حاشیه از هرجای دیگر غمبارتر است. یک زمانی ما از کودک همسری صحبت میکنیم. اما کودک همسری در یک طایفه با حاشیه قابل قیاس نیست.
در حاشیه افراد بچه خود را میفروشند. این بسیار متفاوت است از یک دختر روستایی که در میان خانواده گسترده به عقد سنتی در میآید. مطالعات نشان میدهد که بدترین نوع خشونت علیه کودکان در حاشیه شهرها رخ میدهد. خشونت خانگی در حاشیه با خشونت خانگی در روستا زمین تا آسمان متفاوت است. به هیچ عنوان این وضع را در روستاها نمیبینید. هر اتفاقی هم که بیافتد روستاها نظم و انضباط خود را دارند.
ما حدود ۴ میلیون کودک کار داریم که عمدتا در حاشیه شهرها زندگی میکنند. بطور مداوم جامعه روستایی ما در حال کسر است. روستاها به هیچ عنوان حمایت نمیشوند. البته طرحهایی را پیشنهاد میدهند. اما این طرحها بسیار ناکارامد هستند. این طرحها را مشوق میدانند تا مردم به روستاهایشان برگردند. ولی کدام روستا؟ این طرحها تنها حرف است. روستاهایی که سراب زندگی است. نه آب دارد. نه امکاناتی برای زندگی دارد.
راه دشوار بازگشت مهاجران در حاشیه به روستا
حریرچی گفت: ما نمیتوانیم احتمال مهاجرت معکوس موفق در ایران داشته باشیم. آدمی که از روستا برید و به شهر بازگشت، به هر دری میزند تا بازنگردد. فردی که به شهر آمده است و در حاشیه زندگی کرده است به سختی به روستا بازخواهد گشت. فرهنگ حاشیه خشونت و موادمخدر است. باید متوجه باشیم که اخلاق روستایی در جامعه شهری از بین میرود. در واقع جامعه شهری نظم و انضباط خودش را هم پیدا نکرده است. اولین تاثیر شهر بر مهاجر روستایی خودخواهی است. خودخواهی و مراقب از سود شخصی فرهنگ شهر است. روستا یک جامعه کوچک است و اگر کسی خلاف آن رفتار بکند، جامعه او را طرد خواهد کرد.
سرانجام مهاجرت معکوس از حاشیه طرد شدن است
وی افزود: یک روستایی به حاشیه شهر میآید. اولین چیزی که یاد میگیرد خشونت به انحای مختلف است. مثال آن خشونت مالی است یعنی کسب اموال به هر طریقی. نمونه این خشونت مالی سرقت است. این فرد میخواهد به کجا بازگردد؟ روستاییان هنوز مقیدند دارند که هنگام چرای دام، گوسفنشان به زمین کسی نرود. در واقع حاشیه نشینی اخلاق توجه به حقوق دیگران را از بین میبرد. با این شرایط آن فرد چگونه میتواند به آن روستا بازگردد.
در واقع آن فرد در روستا عوضی خطاب میشود و طرد میشود. آن فرد دیگر چشم پاک نیست. خشونت زده است. قائل به حقوق و منفعت مشترک نیست. ممکن است معتاد باشد. ممکن است درگیر فروش مواد مخدر شده باشد. او در آن روستا انگشت نما است. جامعه روستایی او هر چقدر هم خویشاوندان نزدیک باشند، او را طرد میکنند.