یک سال قبل خبر درگیری خونینی بین اعضای یک خانواده به مأموران پلیس داده شد. بررسیهای مأموران نشان داد مهاجم پسر خانواده است و با ضرباتی مرگبار پدرش را از پا درآورده و مادرش را زخمی کرده است. زندگی خانوادگی این جوان که سینا نام دارد نشان میداد او آخرین فرزند خانواده است و مدتها بود که خانه را ترک کرده بود. علت این مسئله اختلافی بود که با پدر و مادرش داشت. او به دلیل اعتیاد شدید از خانه طرد شده بود. با ردیابی مأموران، سینا دو روز بعد از حادثه در ورامین شناسایی و درحالیکه وضعیت بدی داشت، بازداشت شد.
سینا بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: من به مواد اعتیاد داشتم و پدرم از این وضعیت خیلی ناراحت بود. او من را از خانه بیرون کرده بود و من کارتنخواب شده بودم. با اینکه وضع مالی پدرم خوب بود اما اعتیاد من به مواد باعث شده بود او به من پولی ندهد و بعد هم من را از خانه بیرون کرد. روز حادثه به خانه رفتم، نمیدانستم پدرم در خانه است. میخواستم از مادرم پول بگیرم و مواد بخرم. پدرم که موضوع را فهمید با هم درگیر شدیم و من از شدت عصبانیت کنترل خودم را از دست دادم و او را زدم، بعد هم مادرم را زدم و از خانه بیرون آمدم.
پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و شعبه 7 مسئول رسیدگی به این پرونده شد. در جلسه دادگاه بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند، خواهر و برادر متهم که تنی بودند، اعلام گذشت کردند اما خواهر بزرگتر او که ناتنی بود، درخواست قصاص کرد. این زن گفت: پدرم دو بار ازدواج کرد. بار اول با مادر من ازدواج کرد و چند سال بعد از هم جدا شدند، حاصل این ازدواج من بودم. بار دوم با مادر خواهر و برادرانم ازدواج کرد. آنها سه بچه بودند و ما با هم رابطه خوبی داشتیم.
سینا برادر کوچکم اعتیاد داشت و پدرم برای اینکه او اعتیادش را ترک کند، هر کاری کرد اما سینا اعتیاد را کنار نمیگذاشت. این زن گفت: پدرم برای ما پدر خوبی بود و من سینا را به خاطر کاری که کرده نمیبخشم و درخواست قصاص دارم. سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهامش را انکار کرد و گفت قتل پدرش کار او نبوده است. وقتی در دادگاه فیلم اعترافات او پخش شد، سینا به گریه افتاد و گفت میخواهد واقعیت را بگوید. این پسر جوان گفت: من پدرم را کشتم اما آنقدر شرمنده هستم که نمیخواستم اتهام را قبول کنم. همانطورکه خواهرم گفت علت اینکه پدرم با من درگیری داشت، اعتیاد من بود. من گل مصرف میکردم و پدرم خیلی از این موضوع ناراحت بود. اعتیاد من آنقدر شدید بود که خانه را ترک کردم و کارتنخواب شدم. به خاطر پول مواد دست به هر کاری میزدم و گاهی هم از شدت بیپولی و گرسنگی به خانه میرفتم و از مادرم غذا و پول میگرفتم. آن روز با پدرم سر اینکه همچنان مواد مصرف میکنم درگیر شدم و این درگیری باعث شد کنترل خودم را از دست بدهم. با چاقو پدرم را زدم و بعد هم مادرم را زدم. متأسفانه چاقو به قلب پدرم خورد و باعث مرگ او شد. متهم ادامه داد: من قتل را قبول دارم، مادرم من را بخشیده و خواهر و برادر تنیام هم من را بخشیدهاند. من از خواهر بزرگم هم درخواست بخشش دارم. ما رابطه خیلی خوبی با هم داریم و اینکه مادرمان یکی نیست باعث نشده بین ما اختلافی باشد. من میدانم خواهرم از من ناراحت است و به او حق میدهم که چنین عصبانیتی داشته باشد. پدر ما مرد خوبی بود و من اشتباه بزرگی کردم. من همیشه به خواهر بزرگم احترام گذاشتهام و خواهم گذاشت. او خواهر بسیار خوبی برایم بوده و همیشه از من حمایت کرده است. متهم سپس از دادگاه اجازه خواست تا با خواهرش صحبت کند. او به طرف خواهرش رفت و به دست و پای او افتاد. سینا درحالیکه گریه میکرد با بغض و اشک از خواهرش خواست او را حلال کند و اگر هم نظرش به قصاص است قبول میکند قصاص شود. در این هنگام خواهر بزرگ سینا نیز برادرش را بلند کرد و گفت او را بخشیده است.
این زن که مانند برادرش به شدت گریه میکرد گفت: سینا برادر من است. توان دیدن مرگ او را ندارم. همانطورکه مصیبت مرگ پدرم بزرگ بود، مصیبت مرگ برادرم هم خیلی بزرگ است. من او را میبخشم.
به این ترتیب پرونده اینبار با درخواست نماینده دادستان به لحاظ جنبه عمومی جرم رسیدگی شد. متهم که هنوز تحت تأثیر اتفاقی بود که در دادگاه افتاده بود، گفت: من از کرده خودم پشیمان هستم. من هم داغدار پدرم هستم و هم عامل مرگ او. عذاب وجدان تا پایان عمرم من را رها نخواهد کرد. میدانم زندگی خوبی نخواهم داشت اما سعی میکنم مواد را ترک کنم و به زندگی برگردم. بعد از متهم، وکیل مدافع او در جایگاه حاضر و خواستار بخشش دادگاه برای موکلش شد. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای تصمیمگیری برای متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم وارد شور شدند.