قورباغه اگرچه با قدرت داستان خودش را شروع کرده است، اما برای قضاوت در بارهی آن زود است و باید به انتظار نشست و مشاهده کرد که قسمتهای آیندهی آن چه سرنوشتی به خود میگیرند.
خطر لو رفتن داستان وجود دارد
فرارو- قسمت دوم سریال قورباغه به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی و تهیه کنندگی علی اسدزاده دوشنبه ۸ دی ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
در خلاصهی داستان این قسمت آمده است: «پدرم همیشه میگفت تو هزار تا جون داری. فکر نمیکنم کسی به اندازه من، مرگ رو به چشم دیده باشه...»
در قسمت دوم ماجرای رامین، جواد و فرید کمی پیشتر میرود. بعد از این که فرید به رامین، جواد و خودش شلیک میکند. رامین چند ساعت بعد خود را غرق در خون خود و دوستانش مییابد. آدمهای نوری که رامین را زنده میبینند با تیری در قلبش او را خلاص میکنند، اما اختلالی مادرزادی سبب میشود تا رامین از گلولهی دوم نیز جان سالم به در برد.
از این جاست که وارد زندگی سروش میشویم. شکارچی سگهای ولگرد اطراف کهریزک که بعد از شلیک اشتباه به یک مرد و کشتن او مجبور میشود پسر بیمار او را سرپرستی کند. این همزیستی اجباری زندگی هر دوی آنها را دستخوش تغییرات اساسی میکند. آنها پس از مدتی خلافهای خرد با نوری آشنا میشوند و حالا بازوهای اجرایی او برای ارتکاب هر گونه جنایت اند.
همهی آن چه در پایان قسمت اول به نظر میرسید که خواب و خیال رامین است در قسمت دوم مشخص میشود که واقعیت دارد. نوری قدرتی عجیب دارد که میتواند روی آدمهای مقابلش تاثیر گذارد و آنها را به فرمان خود در آورد. رامین با اختلالات فیزیکی بدنش از گلولههایی که میخورد جان به در میبرد. سروش مردی را به جای یک سگ هدف گلوله قرار میدهد و برای آزاد شدن تصمیم میگیرد که با پسر مقتول زندگی و از او مراقبت کند.
نوری قدرتی عجیب دارد که میتواند روی آدمهای مقابلش تاثیر گذارد و آنها را به فرمان خود در آورد
تصادف پشت تصادف و استثنا پشت استثنا چرخ روایت قورباغه را به حرکت در میآورد. قورباغه تجربهی جدیدی در فضای فیلم و سریال سازی ایرانی است. فضایی که چه سازندگان و چه مخاطبانش خیلی تمایلی به این گونه داستان پردازیها ندارند و ترجیح میدهند که در فضای قصههای با رگههای اجتماعی شان بمانند.
طبیعتا بسیاری از حرف و سخنها و نظرات تا مدتی پیرامون امکان پذیر بودن یا نبودن اتفاقات سریال خواهد چرخید. اگرچه در سکانسهایی مانند صحنه سازیای که برای قتل انجام میدهند ایراداتی وارد است و اگر پروندهی این قتلها بدون توجه به رد خونها در ماشین پی گیری شود اشتباهی اساسی در این سکانس محسوب میشود. اما در کلیت ماجرا قدرت رمز آمیز نوری یا خوش شانسیهای رامین به روایت قورباغه ابعاد جذابی میدهد که پیش از این در سریال ایرانی دیگری ندیده ایم.
در همین قسمت دوم سریال باید به ساخت موسیقی و طراحی صداهای فوق العادهی بامداد افشار اشاره کرد. او که سابقهی دریافت سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را برای فیلم پوست از جشنوارهی فیلم فجر دارد، با کارش در قورباغه به طور حتم جزء نقاط قوت سریال محسوب میشود.
قورباغه اگرچه با قدرت داستان خودش را شروع کرده است، اما برای قضاوت در بارهی آن زود است و باید به انتظار نشست و مشاهده کرد که قسمتهای آیندهی آن چه سرنوشتی به خود میگیرند.
لابد شما از طرفداران دل و مانکن هستین!
ممنون از آقای سیدی
و همچنین تشکر بابت بازی خوب اقای ابر و اقای محمد زاده
تا الان که خیلی عااااااااااااااااااالی بوده
اگه همینطوری پیش بره خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی بهترم میشه