تحرکات اخیر تیم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت جدید آمریکا به ریاست جمهوری "جو بایدن" در مساله برجام نشان میدهد که دولت جدید آمریکا، راهبرد اصلی خود در قبال توافق هستهای ایران را بر ایجاد هماهنگیهای بیشتر با متحدان منطقهای و بین المللی واشنگتن قرار داده و در این مسیر سعی دارد به تمامی طرفها و متحدان خود این پیغام را برساند که وزن و جایگاه آنها در تعاملات با ایران را به رسمیت میشناسد و آمریکا قرار نیست همچون دوره ترامپ، در مورد مساله ایران و به طور خاص "برجام"، یکجانبه گرایی پیشه کند.
فرارو- همزمان با پیروزی جو بایدن نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا، بسیاری از ناظران و تحلیلگرانِ مسائل این کشور، از تغییر و تحولات قابل توجه مخصوصا در عرصه سیاست خارجی آمریکا خبر دادند. بسیاری بر این مساله تاکید کردند که تیم امنیت ملی و سیاست خارجی بایدن، تمام سعی خود را خواهد کرد تا تصویرِ تنش زایی را که ترامپ از آمریکا در عرصه معادلات بین المللی به نمایش گذاشته بود کم رنگ کند و با دلجویی از شرکای سنتی آمریکا در جهان که در دوره ترامپ، عمیقا از رویههای یکجانبه او آسیب دیده بودند، بار دیگر موقعیت هژمونیک و برتر آمریکا در عرصه بین المللی را تقویت کند.
زیر سایه این تغییر و تحولات کلی، بسیاری، از وقوع تغییرات جدی در مسائل مختلف سیاست خارجی آمریکا خبر میدادند. در این زمینه به طور خاص، گمانه زنیهای مختلفی در مورد رویکرد جو بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی وی به توافق برجام مطرح شده است.
بایدن در دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به کرات از رویکرد ترامپ در خروج از توافق برجام انتقاد کرد و تاکید کرد در صورت پیروزی در انتخابات، خیلی زود به آن باز خواهد گشت. استدلال اصلی وی و تیم دموکرات هایِ حامی او در این رابطه نیز این بود که بروندادِ خروج دولت ترامپ از توافق برجام، مجبورشدنِ ایران جهت انجام مذاکرات مجدد و دستیابی به یک توافقِ مطلوبِ آمریکا نبوده است بلکه برعکس، ایران در واکنش به اقدامات آمریکا، از میزان تعهدات خود در قالب برجام کاسته و به نحو قابل توجهی حتی دست به پیشروی هستهای زده است. از این منظر، باید گفت ترامپ عملا به تقویت هستهای ایران کمک کرده و موجب شده تا این کشور بر اساس آنچه مقامهای آمریکایی ادعا میکنند، به دستیابی به تسلیحات اتمی نزدیک شود.
به گزارش فرارو، با این همه، همزمان با پیروزی بایدن در انتخابات ۲۰۲۰ و متعاقبا حضور او در قدرت، وی به آرامی در حالِ رونمایی از سیاست خارجی خود در مقابل ایران و مخصوصا در مورد توافق برجام است. بر خلاف خوشبینیهای مطرحشده ابتدایی، شخصِ بایدن و اعضای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او نظیر "آنتونی بلینکن" (وزیر خارجه بایدن) و جیک سالیوان (مشاور امنیت ملی بایدن)، بارها بر این مساله تاکید کرده اند که بازگشت آمریکا به برجام، منوط به اعلام تعهدکامل ایران به این توافق است. در واقع، آنها به نوعی توپ را در زمین ایران انداخته و خواستار التزام کامل ایران به توافق برجام (بدون توجه به این مساله که اساسا آمریکا در جایگاه مدعی، در مساله برجام نیست و حتی باید خسارتهای رویکرد مخرب ترامپ در مورد این توافق را نیز به ایران پرداخت کند) بوده اند.
البته که فهم این مساله و نوعِ رفتار دولت آمریکا، بایستی از یک چشم اندازِ خاص مفهومی اتفاق افتد. عملکرد دولتهای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران در دورههای مختلف نشان داده که اساسا دولتهای آمریکا، رویکردی حل المسائلی نسبت به موضوع های مطروحه در قبال ایران ندارند.
این حقیقتی است که تاریخ گواهی بر صدق این مدعاست. آنها اساسا مذاکره با ایران را در چهارچوب صرفِ منافع ملی خود ارزیابی میکنند و سعی دارند از طریق مذاکره، به ایران ضربه زده و آن را تضعیف کنند. نباید فراموش کرد جو بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا، معاون اسبق باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا است که در دوره وی، سختترین و شدیدترین تحریمها علیه ایران، برای نخستین بار پایه گذاری شد. از این رو، واقع بینانه نخواهد بود اگر این فرض را در ذهن داشته باشیم که قرار است دولت بایدن، با نهایتِ انعطاف با ایران برخورد کند و تحریمها علیه کشورمان را لغو کند. بلکه برعکس باید به این حقیقت واقف بود که اساسا دولت بایدن و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی وی، در برهه کنونی سعی دارند تا میوه فشارهای قابل توجه ترامپ علیه ایران را بچینند و به توافق مطلوب خود با ایران دست یابند. در واقع، آنها اساسا نسبت به آسیبهای اقتصادی تحریمهای ترامپ علیه ایران بی اعتنا نیستند و آن را اهرمی برای مذاکره با ایران میبینند. در این راستا، انتظار رویکرد سازنده از جانب دولت بایدن در قبال برجام و تعاملات آن با ایران، چندان واقع بینانه به نظر نمیرسد.
جدای از ملاحظات مذکور که بیشتر در حوره فکری قابل طرح هستند، بایدن و اعضای تیم امنیت ملی و سیاست خارجی وی در روزهای اخیر، در عرصه عملی نیز تحرکاتی را از خود نشان داده اند که مبین این مساله است که اساسا آنها در مساله برجام، نه تعامل با ایران بلکه تعامل با شرکای بین المللی خود جهت اعمال فشار بر تهران را در دستور کار قرار دادهاند. این همان مسالهای است که اساسا ترامپ با رویکرد قلدورمابانه خود به آن بیتوجه بود و انتظار داشت دیگر کشورهای جهان، به یکجانبه گرایی و به اصطلاح، جایگاه هژمونیک آمریکا گردن نهند و از موضع آن در قبال ایران پیروی کنند. امری که هیچگاه در جهانِ واقع، رنگ واقعیت به خود نگرفت.
در چند روز اخیر، شخصِ جو بایدن، دو مرتبه با بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا در مورد مساله ایران، رایزنی تلفنی انجام داده و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی وی هم با وزرای خارجه و سران تروئیکای اروپایی به طور جداگانه، گفتگوهایی را در مورد مساله ایران (و همچنین در مورد برخی کشورهای دیگر نظیر روسیه، چین و کره شمالی) انجام داده است. در جدیدترین تحول، جیک سالیوان برای نخستین بار با "مئیر بن شبات" مشاور امنیت ملی نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مورد ایران رایزنی کرده و حتی قرار است در سفر هفته آینده "یوسی کوهن" رئیس موساد به همراه یک هیات اسرائیلی به آمریکا، طرف اسرائیلی مذاکرات مفصلی را با مقامهای ارشد آمریکایی (از جمله شخصِ بایدن) در مساله ایران انجام دهد. پیش از این، آنتونی بلینکن وزیر خارجه بایدن نیز در موقعیتهای مختلف از جمله در جلسه استماع سنای آمریکا، به تشریح سیاست دولت بایدن در قبال ایران و توافق برجام پرداخته و گسترده کردنِ دامنه مذاکرات با تهران به موضوعاتی نظیر صنعت موشکی این کشور و حضور منطقهای آن را، از جمله مهمترین بنیانهایی دانسته که مقامهای دولت جدید آمریکا در تعامل با ایران به دنبال آنها هستند. وی در این زمینه بر همکاری گسترده آمریکا با دیگر کشورهای جهان تاکید کرده و به طور خاص به این نکته اشاره کرده که آمریکا در این مسیر، همکاریهای راهبردی قابل توجهی را با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و اسرائیل انجام خواهد داد.
در این چهارچوب، مشخص است که بایدن سعی دارد همانگونه که در اولین مصاحبههای خود پس از پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا اشاره کرد، به نحو هوشمندانه با ایران مقابله کند و در این مسیر، تاکتیک اصلی خود را، نَه اتخاذ رویههای تهاجمی، بلکه ایجاد اجماع گسترده بین المللی علیه جمهوری اسلامی ایران تعریف کرده است. در واقع وی قصد دارد ظرفیتی را فعال کند که شخصِ ترامپ اساسا به آن بی توجه بود و این بی توجهی، نه تنها اهداف آمریکا در قبال ایران را محقق نکرد بلکه موضع و جایگاه بین المللی ایران را عمیقا مشروع و موجه جلوه میداد. مسالهای که مهر تاییدی بر خطرناک بودنِ رویکرد دولت بایدن در قبال ایران است و دستگاه سیاست خارجی و سیاست سازان برجسته این حوزه در کشورمان، بایستی به آن توجه ویژهای کنند.