عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیلگر در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: به نظر میرسد که با انتخاب نشدن ترامپ، اصولگرایان از حیث شعاری که باید در انتخابات بدهند در یک مخمصه جدی قرار گرفتهاند. چرا؟ توضیح میدهم. اگر ترامپ میآمد مشکل آنان حل میشد. میتوانستند تقصیر حل نشدن مشکلات و روابط را متوجه ترامپ کنند. درست هم بود. راهحل و شعار معقول پیشنهادی چه میشد؟ مقاومت و حفظ وضع موجود. پس هر کس شعارهای تندتری برای مقاومت میداد، دست بالاتری را پیدا میکرد، ولی هنگامی که بایدن آمده، ماجرا تغییر کرده است و امکان تفاهم برای حل مشکلات قبلی و دیگر موارد فراهم است.
در این شرایط اصولگرایان دو دسته میشوند؛ برخی دوست دارند که وضعیت برجام در همین دولت حل و فصل شود، برخی دیگر معتقدند که باید حل و فصل را به دولت بعدی ارجاع داد و تا پیش از انتخابات امکان حل و فصل را فراهم نکرد. از حیث اثرات انتخاباتی هر دو حالت برای آنان زیانبار است.
فرض کنید که مشکلات بهبود یابد، همچنانکه گفته میشود فروش نفت به طور رسمی در همین یک هفته تصاعدی شده است و ۹ میلیارد از پولهای بلوکه شده ایران در روزهای آینده آزاد خواهد شد و نیز شنیده میشود که برخی دستورات معطوف به آن است که قیمت ارز به زیر ۱۵ هزار تومان برسد.
فارغ از اینکه ابعاد این اتفاقات چقدر باشد و تا چه حد تحقق پیدا کند، یک مساله روشن میشود، اینکه عموم این مشکلات محصول تنش در روابط خارجی است و از آنجا که مردم خواهان حدی از آرامش و بهبود اقتصادی در زندگی خود هستند، از این رو به سردهندگان شعارها و برنامههایی که این تنش را تشدید کند، روی خوش نشان نخواهند داد، درنتیجه فضای انتخاباتی حاصل از این وضعیت علیه اصولگرایان و شعارهای آنان خواهد شد، بهویژه آنکه مردم در عمل نیز متوجه شوند مخالفت با قوانین مرتبط با FATF بر مشکلات اقتصادی آنان میافزاید.
فرض دوم این است که مانعتراشیهای داخلی اصولگرایان یا رفتار ایالات متحده موجب تاخیر در حل ماجرا شود. در این صورت نیز نامزدهای انتخاباتی چارهای جز دادن شعار ضرورت اصلاح در روابط خارجی برای بهبود وضع اقتصادی ندارند زیرا فضای عمومی فرض را بر تعامل و بازگشت به برجام میگذارد و اتفاقا بهبودهای نسبی کنونی میتواند بر ضرورت ادامه سیاست برجامی تاکید کند.
بنابراین هر دو فرض به یک نتیجه نسبتا مشابه در فضای انتخاباتی میرسد. در چنین فضایی هر نامزدی که به طور جدی شعار اصلاح در روابط خارجی را سر دهد، به لحاظ تبلیغاتی و سیاسی چندین گام جلوتر از دیگران است و اگر این نامزد مورد اعتماد اصلاحطلبان باشد، بهطور عادی این ظرفیت و توانایی را دارند که مردم را هم پشت آن بسیج کنند و از حالا میتوان احتمال داد که نتیجه جز آن خواهد بود که اصولگرایان انتظار دارند و اسب خود را برای سواری در پاستور زین کردهاند. در این فضا تاکید بر نظامی بودن فرد یا اقتدار شخصی مسالهای را حل نمیکند، مگر آنکه در خدمت این شعار باشد.
با توجه به این وضعیت به نظر میرسد که تنها راهحل، پیشنهاد امام جمعه قم است که شورای نگهبان مجامله را کنار بگذارد و خیلی روشن همه را حذف کند و دو نفر از جوانان انقلابی را معرفی کند، زیرا مطابق نظر وی اینجا دموکراسی غربی نیست. البته این راهحل در روی کاغذ جالب و شدنی است، ولی آثار و عوارض یکی از این جوانان انقلابی را مردم پیشتر دیدهاند و پیه آن به تن کشور ساییده شده است. همان یکبار برای تاریخ یک کشور کافی است.