bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۷۵۱۹
قضیه؛ شکل اول، شکل دوم

"دو راه حل" برای پایان بحران سیاسی

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۶ - ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹


فرارو- شاید هنگامی که علی مطهری در جمع جوانان نیروهای خط امام به اظهارنظر درباره "لزوم بازخواني انديشه‌هاي استاد ‌آيت‌الله شهيد مطهري" می‌پرداخت تصورش را هم نمی‌کرد که سخنانش این چنین بازتاب گسترده داشته باشد و حتی باعث شود زمزمه‌های شکل گیری جریان سوم سیاسی را در کشور تقویت گردد. 

اصول‌گرايان و اصلاح‌طلبان معتدل می‌توانند گروه سومی را در نفی افراطيون تشکیل دهند

به گزارش فرارو، اظهارات علی مطهری با استقبال گسترده‌ی برخی چهره‌های اصولگرا مواجه شد و آن‌ها طی واکنش‌های مختلف موافقت خود را با نظرات وی ابراز کردند. اما تمام این واکنش‌ها از هیچ نکته ویژه‌ای برخوردار نبودند و فقط به معنای تائید حرف‌های فرزند شهید مطهری بود.

ابوالقاسم رئوفیان، علی دورانی، حسین کنعانی مقدم، مریم بهروزی و تعدادی از نمایندگان اصولگرای مجلس نسبت به اظهارات مطهری واکنش نشان دادند. واکنش هایی که یا در رد دیدگاه وی بود و یا در تائید آن، با وجود تمام ردها و تائیدها به نظر می‌رسید که هیچ یک نتوانستند به اصل مسئله علی مطهری بپردازند. (این واکنش‌ها را در این جا بخوانید.)

مطهری اواخر هفته گذشته با نیت بررسی آرای پدرش به بررسی شرایط سیاسی ایران پرداخت و با پرسش‌های پی در پی روبه رو شد که وی را در موضع طرح راهکار خروج از بحران سیاسی قرار داد.

وی ابتدا به آسیب شناسی اصلاح طلبان پرداخت و گفت: «جريان اصلاح‌طلب بر مساله آ‌زادي بيان و انديشه تاكيد فراوان دارد و از آن طرف بر حفظ ساير ارزش‌ها تاكيد لازم را ندارد و شايد بتوانيم بگوييم كه اين جريان براي آزادي ارزشي بيش از حد قائل و از بسياري ارزش‌هاي ديگر غافل شده است.»

نماینده مردم تهران در بخش دوم آسیب شناسی خود با مطرح کردن یک ایراد نسبت به اصولگرایان اظهار کرد: «از سوي ديگر جريان اصول‌گرا توجه كافي به مساله آزادي بيان ندارد و توقيف هر تعداد روزنامه برايش مساله‌ عادي است و هيچ اعتراضي از سوي اين جريان در مقابل توقيف روزنامه‌ها صورت نمي‌گيرد.»

مطهری به تفکرات دو گروه فعال عرصه سیاسی ایران انتقادات دیگری نیز وارد کرد که بیشتر آن‌ها به مبانی فکری دو جناح مربوط می‌شد. او این مبانی را با دیدگاه های شهید مطهری همخوان ندانست.

این فعال سیاسی اصولگرا تصریح کرد: «برداشت از ولايت فقيه در بين اصلاح طلبان و اصول‌گرايان دو گونه است و اين‌ها را بايد با نظريه شهيد مطهري تطبيق دهيم و بدانيم كه اگر بناست افكار ايشان را ملاك قرار دهيم بايد اصول ما با اصول ايشان تطبيق داده شود.»

وي با بيان اين كه استاد مطهري مي‌تواند يك حلقه و منشا وحدت بين دو گروه اصلاح‌طلب و اصول‌گرا باشد، گفت: «اين دو گروه مي‌توانند مباني فكري ايشان را مبنا و حكم قرار دهند تا ببينيم كدام گروه صادق‌تر و بر خط امام منطبق‌تر است چرا كه هر دو گروه از امام خميني و رهبري دم مي‌زنند و اين هر دو بزرگوار بر مطالعه و توجه به آثار شهيد مطهري تاكيد كرده‌اند.»

نماینده مردم تهران در ادامه اظهاراتش مرزهای اصلاح طلبی و اصولگرایی را مورد انتقاد قرار داد و اظهار کرد: «هر اصول‌گرايي بايد اصلاح‌طلب باشد و هر اصلاح‌طلبي بايد اصلاح خود را بر اساس يك سلسله اصول انجام دهد. چرا كه اصلاح‌طلبي بدون اصول يعني هرج و مرج و اعمال اصلاحات و بر اساس سليقه و اميال خود حركت كردن. همچنين اصول‌گرايي بدون اصلاح‌طلبي يك امر ناقص است.»

اما پس از این اظهارات بود که فرزند شهید مطهری در برابر پرسش های فراوان قرار گرفت، در ابتدا پرسش از حذف اصلاح طلبان مطرح شد که وی این گونه پاسخ داد: «من فكر مي‌كنم نظام از وجود اصلاح‌طلبان استقبال مي‌كند و اصلا وجود يك گروه منتقد در برابر يك دولت و حكومت نعمت محسوب مي‌شود و اگر حكومتي منتقد جدي نداشته باشد دچار خودكامگي خواهد شد.»

وي افزود: «قدرت مطلق هميشه فساد مي‌آورد. بنابراين وجود منتقدان به طور كلي از جمله اصلاح‌طلبان براي جمهوري اسلامي يك نعمت است منتها اگر اصلاح‌طلبان انتظار دارند با آ‌نها برخورد محبت‌آميز شود بايد گامي بردارند و اگر نقصي در كارشان است بيان و اگر اشتباهاتي در مشي سياسي و اجتماعي‌شان وجود داشته به آنها اعتراف كنند.»

اما نکته اساسی اظهارات مطهری در جایی مطرح شد که یکی از حضار پرسید، شما با اين عقيده كه اصول‌گرايان معتدل جايگزين اصلاح‌طلبان خواهند شد، موافقيد يا خير؟ مطهری پاسخ داد: «من اين دسته‌بندي‌هاي اصلاح طلب و اصول‌گرا را قبول ندارم. اين چيزها به اراده افراد و قراردادي نيست بلكه مربوط به روح و وجدان جامعه است و به طور طبيعي بايد اين تحول در جامعه انجام شود.»

وي افزود: «نظر من اين است كه بين اصول‌گرايان معتدل و اصلاح‌طلبان معتدل فاصله‌ زيادي نيست و اين‌ها ديدگاه‌هايشان را به هم نزديك كنند تا گروه سومي پيدا شود و دو طرف افراطي را نقد كند. جامعه از تندروي دو طرف زده شده و تشنه يك گروه سوم است. اين گروه سوم مي‌تواند اصول‌گرا يا اصلاح‌طلب و يا تلفيقي از اينها باشد منتها با اصول فكري و آرمان‌هاي روشن و مشخص.»

این اظهارات علی مطهری حول محور یک قضیه شکل گرفت؛ مسئله بحران سیاسی در کشور، بحرانی که ماه‌ها است ادامه دارد و تاکنون هیچ راه حل مناسبی برای آن ارائه نشده است. مطهری مشکل را از رویکردهای دو طرف نزاع می‌بیند و اعتقاد دارد این رویکردها باعث ایجاد اختلاف شده است و می‌توان با اصلاح آن و تشکیل گروه سوم تا حدودی به مبارزه با بحران سیاسی رفت.

حل بحران سیاسی دغدغه اصلی نماینده تهران است و پیشنهاد او نیز حول این محور است و نه چیز دیگری اما به نظر می‌رسد دیگر فعالین اصولگرا در درک انگیزه مطهری ناتوان بودند و اظهاراتشان و نیز موافقت یا مخالفت هایشان در راستای همان کج فهمی "قضیه" است. آن‌ها به نوعی سعی کردند در پس این پیشنهاد نارضایتی خود را از وضعیت جریان اصولگرا نشان دهند.

شکل دوم قضیه
مطهری قضیه "بحران سیاسی" را با رویکرد اختلاف فکری شناسایی می‌کند و همین رویکرد او را به ارائه پیشنهاد تشکیل گروه سوم سوق می‌دهد اما در این بین عباس عبدی روزنامه نگار و تحلیل‌گر اصلاح‌طلب با نگاهی نقادانه و با رویکرد دیگر و از موضعی متفاوت با مواضع فعالین سیاسی اصولگرا پیشنهاد مطهری را به نقد کشید. عبدی در یادداشتی تحلیلی در روزنامه شرق به بررسی چگونگی برخورد با بحران سیاسی موجود در ایران پرداخت.

وی نوشت: «رویکرد آقای مطهری در اصل قابل احترام است و برخلاف کسانی که می‌خواهند صورت مسئله را پاک کنند، ایشان از زاویه‌ای واقع گرایانه و صادقانه‌ به مسئله نگاه می‌کنند. اما به نظر می‌رسد راه حل‌های دیگری وجود دارد که قبل از هرچیز باید به آن‌ها توجه داشت.»

عبدی در ادامه به تفاوت‌های نگرشی دو جناح اشاره کرد و نوشت: «چنین اختلافاتی در تمام جوامع امروزی وجود دارد و از میان بردن آن‌ها ممکن نیست؛ که این امر دلایل خود را دارد. اما وجود این گونه اختلافات به معنای آن نیست که جوامع امروزی هر روز با جنگ و جدل داخلی مواجه باشند.»

این تحلیل‌گر سیاسی با اشاره به تفاوت‌ها میان دو جناح سوسیالیست و سرمایه‌دار در جوامع غربی که نشان‌دهنده دو نگاه نسبتا متضاد است ادامه داد: «آن‌ها در کنار یکدیگر زندگی سیاسی خود را ادامه می‌دهند و مشکل چندانی ندارند. اما در ایران ممکن است در آینده نزدیک حتی دو گرایش موجود در میان اصولگرایان نتوانند یکدیگر را تحمل کرده و در یک اقلیم بگنجند چه رسد به این که انتظار داشته باشیم با دیگران زندگی سیاسی مسالمت آمیزی داشته باشیم.»

عبدی دلیل این دو تفاوت وضعیت و در نتیجه دلیل عدم حل بحران سیاسی ایران را این گونه بیان می‌کند: «در آن‌جا اگر چنانچه گروه‌های سیاسی در محتوای اداره کشور توافق ندارند اما در شیوه چگونگی حل اختلاف اتفاق نظر دارند.»

وی ادامه داد: «آنان با ارجاع به حق رای مردم و آزادی انتخاب و نیز ارجاع به قانون و ضرورت رای وجود دستگاه قضایی مستقل و حفظ ارزش و احترام آزادی بیان می‌توانند در کنار یکدیگر زندگی و در واقع با هم رقابت و نه ستیز کنند.»

این فعال سیاسی در تحلیل مشکل عدم حل بحران در ایران نوشت: «مشکل اصلی ما این نیست که با یکدیگر تفاوت و حتی اختلاف نظر  و نگرش داریم بلکه مشکل این است که در شیوه حل اختلاف اتفاق نظر نداریم؛ شیوه‌ای که امنیت و حیات هر فرد و یا گروهی را تامین می‌کند.»

عبدی در مقاله "ضرورت تقدم وحدت در روش" مسئله‌ای را مطرح می‌کند که مطهری آن را در نظر نگرفته است، وی روش حل بحران کنونی ایران را نه در تشکیل گروه سوم سیاسی بلکه در ارجاع به "قانون فعلی" و "رای" مردم می‌بیند.

این روزنامه نگار در پایان یادداشت خود نوشت: «به جای کوشش برای حذف دیگران که نوعی آب در هاون کوبیدن است که به نتایجی خلاف اهداف مجریان آن می‌انجامد و نیز به جای ایجاد وحدت فکری و محتوایی و ایدئولوژیک، لازم است قبل از هر چیز وحدت روشی را در عالی‌ترین شکل آن تجربه کنیم. ارجاع به رای مردم و حاکمیت قانون عناصر اصلی وحدت روشی هستند که می‌تواند به عنوان یک چتر همه شهروندان را پوشش دهند. پس از طی این مرحله، وحدت فکری و ارزشی نیز در مسیر طبیعی خود قرار گرفته و در حد ضرورت محقق خواهد شد.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین