bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۷۷۵۹۸

چشم‌انداز انتخاباتی ۱۴۰۰

چشم‌انداز انتخاباتی ۱۴۰۰

بنابراین اولین شرط یک انتخابات پرشور حضور نامزد‌های گوناگون از گرایش‌های موجود جامعه است. برحسب تجربه گذشته، مردم خواهان مشارکت بیشتر هستند، به شرطی که ببینند مسیر جلوی آنان باز است. هر اشتباهی هم کنند، به خودشان مربوط است و در طول زمان آن را تصحیح خواهند کرد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۰۷ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۹
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: بیایید یک پرسش را طرح کنیم. انتخابات چه فایده‌ای دارد؟ چرا باید انتخابات را برجسته و به یک اصل مهم و غیرقابل خدشه تبدیل کرد؟ چه ایرادی دارد که یک نفر مقدرات کشور را به عهده بگیرد و فارغ از ملاحظات دست و پا گیر انتخاباتی و دموکراسی کشور را به پیش ببرد؟ چرا باید از انتخابات به عنوان شیوه در اختیار قرار دادن قدرت دفاع کرد که در نهایت افرادی مثل ترامپ از صندوق بیرون بیایند؟ کی گفته که انتخاب اکثریت بهترین است؟
 
در این باره چند پاسخ می‌توان ارایه کرد. اول از همه اینکه مخالفان انتخابات معمولا ریگی در کفش دارند و چه‌بسا ضعیف‌ترین نیرو‌ها نیز هستند. این را در ایران نیز به وضوح می‌بینیم. دوم اینکه اگر عملکرد یک نفر خوب باشد طبعا مردم از او استقبال خواهند کرد و به او رای می‌دهند، فرد قوی و کارآمد و سالم نیازی ندارد که از رای‌گیری پرهیز کند. ولی مهم‌ترین ایراد این است که بدون رای مردم چگونه می‌توان در مصدر امور قرار گرفت؟
 
قدرت یا باید ارثی باشد، یا با کودتا و سرکوب یا رای‌گیری. شیوه دیگری وجود ندارد. ارثی بودن محصول یک اندیشه نادرست فره‌ایزدی در تاریخ ایران است که دیگر کسی برای آن ارزشی قائل نیست. کسی هم که کودتا و سرکوب کند، طبعا برای ادامه حکومت خودش باید به نیروی سرکوبگر متوسل شود و این از هر ناکارآمدی و فسادی بدتر است. البته مواردی بوده که افرادی از این طریق منشأ خدماتی شده‌اند، ولی قضیه قدری پیچیده‌تر است.
 
یکی از نمونه‌های آن را رضاشاه معرفی می‌کنند. غافل از اینکه اشغال ایران در جنگ دوم جهانی محصول نظام ناکارآمد و ضد مردمی او بود. اگر او به مردم خدمت کرده بود، نباید با انداختن چند اطلاعیه از روی یک هواپیمای دو موتوره روی تهران، همه پادگان‌ها خالی شود...

حتی محافظان شخصی رضاشاه نیز او را ترک کنند و کسی جز دامادش نباشد که او را به منزلش برساند؟! سیاست‌مداری که نتواند مردم را با خود همراه کند، حتما خیلی جاهایش ایراد دارد.
 
به علاوه قدرت غیرپاسخگو و غیرانتخابی فسادآور است. البته توجه داریم که در نظام‌های مبتنی بر انتخابات، برخی از مسوولان غیر انتخابی هستند، هر چند مقام‌های مهمی هستند. مسوولیت‌های تخصصی مثل بانک مرکزی، نیرو‌های مسلح و امور قضایی و... باید مستقل و غیرانتخابی (از طرف مردم) باشند، ولی در هر حال قوه اجرایی کشور باید از طریق سازوکاری روشن و تضمین‌شده پاسخگوی مردم باشد. هر چند این راه نیز عوارض خود را دارد، ولی قطعا بهتر از شیوه‌های دیگر است که سراسر فسادزا است.
اکنون که در آستانه انتخابات هستیم بهتر است به بخشی از نکاتی که مقام رهبری در این باره اشاره کرده‌اند، پرداخت که اهمیت راهبردی دارد.
 
«امروز مردم حاکم بر سرنوشت کشور هستند و خود انتخاب می‌کنند. ممکن است خوب یا بد انتخاب کنند، اما خودشان انتخاب می‌کنند، درحالی که قبل از انقلاب هیچ‌کاره بودند.
 
مشارکت پُر شور و انقلابی مردم در انتخابات، موجب امنیت کشور و پس زدن دشمنان و کاهش طمع آن‌ها می‌شود بنابراین نباید این فرصت را از دست داد.

انتخابات هر چه پُر شورتر و با اقبال عمومی بیشتری همراه باشد، آثار و منافع بیشتری برای کشور خواهد داشت.

انتخابات برای کشور یک امکان و ذخیره مهم است که باید با مشارکت پر شور مردم همراه باشد البته اگر مشارکت پرُشور با یک انتخاب درست یعنی انتخاب یک نیروی کارآمد، با ایمان، با انگیزه، علاقه‌مند و پرُ کار همراه شود، نورٌ علی نور و تضمین‌کننده آینده کشور است.

علاج درد‌های مُزمن کشور در پرشور بودن انتخابات و حضور عمومی مردم و بعد، انتخاب اصلح و شخصیت مناسب در انتخابات ریاست‌جمهوری است.»

اولین مساله این است که گزاره انتخاب میان صالحین معنای دقیقی ندارد که یک نهاد خود را متولی گزینش اولیه صالحین کند. چیزی را نمی‌توان جایگزین انتخاب مردم کرد. کسانی که به یاد دارند، می‌دانند که در انتخابات مجلس سوم، رهبر انقلاب توصیه کردند که به طرفداران اسلام امریکایی رای ندهید. معنای این توصیه این بود که آنان می‌توانستند در انتخابات نامزد شوند و منعی برای آنان نبود. اگر با اتهام اسلام امریکایی بودن آنان حذف می‌شدند این توصیه بی‌معنا می‌بود. خوب و بد انتخاب پای خود مردم است. هیچ نهادی نمی‌تواند خود را متولی هدایت سیاسی مردم به این شکل نماید.

بنابراین اولین شرط یک انتخابات پرشور حضور نامزد‌های گوناگون از گرایش‌های موجود جامعه است. برحسب تجربه گذشته، مردم خواهان مشارکت بیشتر هستند، به شرطی که ببینند مسیر جلوی آنان باز است. هر اشتباهی هم کنند، به خودشان مربوط است و در طول زمان آن را تصحیح خواهند کرد. ولی کسانی که به شیوه‌های دیگر قدرت می‌گیرند، چون پاسخگو نیستند، نه تنها اشتباهات را نیز نمی‌پذیرند، بلکه به شکل بدتری تکرار هم می‌کنند.

نکته مهم‌تری که باید توجه کرد این است که بدی و خوبی درباره روسای جمهور نسبی است. برای عده‌ای بد و برای عده‌ای خوب است. طبعا اگر اکثریت احساس خوبی نکنند رای خودشان را تغییر می‌دهند. ولی هر انتخاباتی فارغ از نتیجه آن یک دستاورد مهم دارد و آن مشروعیت‌زایی است که اعتبار حکومت را در داخل و نزد جهانیان بالا می‌برد و این سرمایه بزرگی است.
 
همچنین بد و خوبی افراد نیز ثابت نیست. مگر اصولگرایان که با انتخاب احمدی‌نژاد جشن گرفته بودند و در پوست خود نمی‌گنجیدند، هنگام رفتن او کاری جز سر به زیر انداختن داشتند؟ گر چه اکثر اصلاح‌طلبان او را از ابتدا می‌شناختند ولی اصولگرایان حامی او اگر می‌دانستند که چنین است پشت دست خود را داغ می‌کردند و به او رای نمی‌دادند. اصلاح‌طلبان نیز در این حمایت بی‌تقصیر نبودند، به ویژه در سال ۱۳۸۸.

در هر حال باید امیدوار بود که انتخابات ۱۴۰۰ نقطه آغازی باشد برای تغییر سیاست انتخاباتی و تبعات آن. بنده از فردا طی چند شماره در این زمینه مفصل‌تر خواهم نوشت.