فرارو- "آمیتا اِتزیونی"، استاد روابط بین الملل "دانشگاه جورج واشینگتن آمریکا" در گزارش برای پایگاه خبری-تحلیلی "نشنالاینترست"، به بررسی این پرسش پرداخته که چرا آمریکا در دوره ریاست جمهوری "جو بایدن"، سیگنالهای متعددی مبنی بر تمایلش جهت مذاکره با ایران میفرستد؟
او در این رابطه مینویسد: «اگر یک نفر به صحبتهای مقامهای عالی رتبه ایران و آمریکا گوش دهد، متوجه خواهد شد که دو طرف، اختلافات عمیقی با یکدیگر دارند و عمیقا همدیگر را هدف قرار میدهند. رهبر جمهوری اسلامی ایران، "آیت الله خامنه ای" اعلام کرده که "آمریکا باید تحریمها علیه تهران را به صورت عملی لغو کند. این مساله بایستی قبل از بازگشت ایران به تعهدات برجامی اش صورت بگیرد". در جبهه مقابل، "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا میگوید که "آمریکا تحریمها علیه ایران را تا زمانی که این کشور از غنی سازی اورانیوم دست برندارد، لغو نخواهد کرد". با این حال، هر دو طرف به نوعی در مسیر تعامل و مذاکره قرار دارند و به آن متمایل هستند.
به گزارش فرارو، ایالات متحده آمریکا بارها و بارها مدعی شده که متعهد به عدم دستیابی ایران به سلاحهای اتمی است. با این حال، باید به این مساله توجه داشت که آمریکاییها فکر میکنند که اگر تحریمها علیه ایران کارساز نباشند و ایران به غنی سازی بشتر و بیشترِ اورانیوم بپردازد، آمریکا هیچ چارهای الا استفاده از زور در مقابله با ایران، پیش روی خود نمیبیند. با این حال، مشکلات و دغدغههای گسترده آمریکایِ کنونی، تا حد زیادی آن را از این مساله که بخواهد جنگی را در خاورمیانه به راه اندازد، دور میکند.
در شرایط فعلی، دولت بایدن با لیستی بلندبالا از چالشهای داخلی و خارجی رو به رو است که از آن جمله میتوان به: مقابله با پاندمی کرونا، بهبود وضعیت اقتصادی این کشور (آمریکا)، مخاطب قرار دادنِ مساله تغییرات آب و هوایی، و رسیدگی به مساله عدالت اجتماعی در آمریکا اشاره کرد. بدون تردید اگر بایدن بخواهد علیه یک قدرت منطقهای نظیر ایران جنگی راه بیندازد، تا حد زیادی خود را از منابعی که میتواند آنها را در داخل کشورش استفاده کرده و اوضاع کشور آمریکا را بهبود بخشد، محروم میکند. نباید فراموش کرد که جنکهای آمریکا در عراق و افغانستان، تریلیونها دلار هزینه به دنبال داشته اند و در عین حال، هیچگونه دستاورد قابل توجهی را نیز برای این کشور به دنبال نداشته اند. حتی دست زدن به این نوع اقدامات موجب شده تا آمریکا تا حد زیادی ضعیف هم به نظر برسد. درست به همین دلیل است که باید گفت دولت بایدن دلایل زیادی دارد که از هرگونه درگیری نظامی با ایران خودداری کند.
درست در همین نقطه است که دولت آمریکا به راهِ میانِ جنگ، و یا بی اعتنایی به ایرانِ هستهای روی آورده است: "بیایید مذاکره کنیم و اگر شده در این مسیر ایجاد پیشرفت کنیم".
دولت بایدن در هفتههای ابتدایی حضور خود در قدرت، اقداماتی را انجام داده که ایران را مجاب کرده است که دولت جدید آمریکا بیش از آنکه بخواهد به سمت تقابلِ سخت با تهران حرکت کند، خواستار تعامل و فعال سازی دیپلماسی در رابطه با آن است. در این چهارچوب شاهدیم که دولت بایدن، حمایت خود از عربستان سعودی در نبرد علیه حوثی هایِ یمنی را متوقف کرد. حوثیهایی که پیوندهای نزدیکی با ایران دارند. دولت بایدن همچنین حوثیهای یمنی را از لیست سازمانها و نهادهای تروریستی خارج کرد.
بایدن، "رابرت مالی" را به عنوان نماینده ویژه پرونده ایران در وزارت خارجه آمریکا منصوب کرد که یکی از حامیان تعامل با دولتها و گروههای مختلف شناخته میشود. حتی منتقدانِ مالی میگویند که او به شدت با کشورهایی نظیر ایران، همزادپنداری میکند. (سال گذشته رابرت مالی از دولت آمریکا درخواست کرده بود تا با اعطای امتیازهایی نظیر اعطای وام از سوی صندوق بین المللی پول به تهران جهت مبارزه آن با بحران شیوع ویروس کرونا، زمینه را برای مذاکره سازنده با تهران فراهم کند). دولت بایدن همچنین "ناو هواپیمابرِ نیمیتز" را نیز از خلیج فارس خارج کرد. دولت بایدن در مورد گزارشهای منتشره از سوی برخی مخالفان سرسختِ ایران مبنی بر اینکه گروههای حامی ایران در عراق باید کنترل شوند هم واکنش چندانی از خود نشان نداده است.
زمانیکه بایدن نخستین سخنرانی خود را در مورد محورهای اصلی سیاست خارجی دولتش ایراد کرد، اشارات چندانی به ایران نکرد و همین مساله نشان میدهد که وی طرحهای خاصی را در مورد این کشور، در ذهن دارد. دولت بایدن همچنین اعلام کرده است که در معاملات تسلیحاتی خود با امارات و به طور خاص، فروش جنگندههای اف ۳۵ به این کشور هم تجدید نظرِ قابل توجهی میکند. اقدامات تقابلی دولت بایدن در برابر امارات و عربستان، و همچنین دیگر اقداماتی که پیش از این به آنها اشاره شد، همه و همه از سوی ایران به مثابه رویههایی قلمداد میشوند که حاکی از انفعالِ دولت بایدن در برابر تهران هستند. امری که به نوعی تهران را به این درک رسانده که دولت بایدن در برهه کنونی، حتی حاضر است از طریق مذاکره، امتیازات قابل توجهی را به ایران اعطا کند.
از سویی نباید فراموش کرد که وجودِ طرفهایی نظیر اتحادیه اروپا و روسیه نیز در معادله هستهای ایران موجب شده تا آمریکا با در نظر گرفتن آن ها، نسبت به درپیش گرفتنِ رویه تعاملی با تهران، تحت فشار باشد. به هر حال، این طرفها خواهان داشتنِ همکاریهای گسترده و سازنده با ایران هستند. "فرید زکریا" کارشناس برجسته روابط بین الملل دراین رابطه میگوید: "طرح این مساله که آمریکاییها میگویند ایران باید قبل از آمریکا به توافق برجام بازگردد، اساسا تاکتیکی از سوی آن (آمریکا) جهت خودداری از مواجهه با مسائل و موضوعات اصلی در چهارچوب برجام است".
ایران به خوبی سرنوشت کشورهایی نظیر لیبی و اوکراین را پس از آنکه توانمندیهای هستهای خود را به ترتیب به غرب و روسیه اعطا کردند دیده است. ایران بدون تردید به راهی که این دسته از کشورها رفته اند، نخواهد رفت و سعی میکند موضع و جایگاه خود را تا جای ممکن تقویت کند.
ایران به حذف تحریمها علیه خود تمایل دارد. تهران امید دارد که بتواند دولت بایدن را مجاب به لغو تحریمهای گستردهای کند که عمیقا اقتصاد آن را تحت تاثر قرار داده اند. با این حال، بدون تردید این کشور در این مسیر، احتیاطهای خاص خود را نیز خواهد داشت.
انجام پیش بینی در عالم سیاست یک مساله چالش برانگیز است. چه تعداد افراد پیش بینی میکردند که "ترامپ" پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا شود؟ با این حال، من (نویسنده گزارش: آمیتا اِتزیونی) پیش بینی میکنم که ایران و آمریکا، گفتگوهای بلندمدتی را تجربه خواهند کرد. گفتگوهایی که پُر از بالا و پایین خواهند بود. شاید این رویکرد چندان نتواند مشکلات بنیادین میان دو طرف را حل کند. با این حال، آنچه که واضح است این نکته میباشد که هر دو طرف، دلایل قابل توجهی برای گفتگو کردن با یکدیگر دارند. ایران برای احقاق حقوق خود، و آمریکا برای سرپوش گذاشتن بر انفعال خود».
*آمیتا اِتزیونی، وی استاد روابط بین الملل در دانشگاه جورج واشینگتنِ آمریکا است.