علی بیتاللهی عضو هیات علمی و مدیر بخش زلزله و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در اعتماد نوشت: فرونشست زمین یک پدیده آرام و تدریجی است، این پدیده به گونهای نیست که در لحظهای خاص به مرز وقوع ناگهانی مانند اثر زلزله یا انفجار بمب ساعتی ولو خاموش رسیده و تخریب بار بیاورد، اما فیالواقع، شروع و استمرار جریان رخداد بطئی و آرام فرونشست زمین، خود، خسارتبار و زیانآور است و، چون در مقیاس ناحیهای وسیع تاثیرگذار است، بنابراین یکی از زیانبارترین مخاطرات است.
در توضیح میزان نرخ فرونشست و مقادیر بیشینه آن باید گفت که در واقع میزان فرونشست در یک محدوده وسیع دارای یک عدد ثابت نیست از مقادیر بیشینه در نقاط میانی پهنه فرونشستی به مقادیر کمینه در حواشی آن پهنه میل میکند. به عنوان مثال، در جنوبغرب تهران در یک گسترهای با ابعاد ۳۰ کیلومتر در ۱۰ یا ۱۵ کیلومتر، یعنی یک ناحیه بیضوی شکل با طول ۳۰ کیلومتر و عرض ۱۰ یا ۱۵ کیلومتر، این پدیده در حال رخداد است و نرخ آن در همه نقاط این گستره محاسبه میشود، بهطوریکه هر قدر به قسمت مرکزی این پهنه نزدیک میشویم عدد نرخ فرونشست زمین بیشتر میشود.
فرم و شکل محدوده فرونشست شبیه فرم کاسهای است که هرچه به مرکز میرویم عمق سطحی آن گودتر و بیشتر میشود. با این توضیح، نرخ فرونشستی که برای جنوبغربی تهران ۲۵ سانتیمتر در سال مطرح میشود، به این صورت نیست که در همه تقاط پهنهای که فرونشست اتفاق میافتد و گسترش زیادی هم دارد، همان مقدار و عدد ثابت ۲۵ سانتیمتر باشد.
نرخ فرونشست زمین که در چند پژوهش منتشر شده حدود ۲۵ سانتیمتر اعلام شده، عدد درستی است که تیم کارشناسی ما هم در سال گذشته در پژوهشی که انجام شد به عدد نرخ فرونشست ۲۴ سانتیمتر در سال رسید.
باید ذکر کرد که این عدد در واقع مقدار بیشینه فرونشست زمین است، یعنی ماکزیمم مقدار زون فرونشست که در نواحی مرکزی پهنه فرونشستی هم واقع میشود و به سمت حاشیههای زون شناسایی شده به صفر میرسد.
انحنایی در سطح زمین را در ذهنتان تصور کنید که قسمت وسطی انحنا ۲۵ سانتیمتر در سال نشست میکند و به حاشیهها که میرسد کم میشود تا به صفر میرسد. اما طول این گستره بسیار زیادتر و همانطور که توضیح داده شد تا ۳۰ کیلومتر هم میرسد و بر همین اساس فرونشستی که به تدریج و به صورت بطئی در حال رخداد است، ما احساس نمیکنیم مگر آنکه آثار و عوارض سطحی آن نمایان شود که این آثار و عوارض بسیار مخرب و آسیبرسان هم هستند.
فرونشست در بدو شروع، عوارض سطحی خاصی نشان نمیدهد، اثر مخرب فرونشست زمین را همانند انباشته شدن چربی در درون رگهای خونی بدن انسان میتوان تصور کرد که در ابتدای امر، چون آثار مشهودی ندارد، به آن توجه آنچنانی هم نمیشود ولی استمرار این فرآیند مسلما عوارض زیانبار و گاه غیرقابل بازگشتی را دارد.
ما در کشور ایران به دلیل خشکسالیهای ممتد از یک طرف و استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی از طرف دیگر، بعد از گذشت چند دهه مسلما به مرحلهای بحرانی رسیدهایم. در این مرحله که عوارض سطحی فرونشست زمین نیز خود را آشکار میسازد، سطح زمین شکافهای عجیب و خوفناک و خطرزایی پیدا کرده است.
نمونهای از این عوارض سطحی را در جنوب دشت ورامین و در زمینهای زراعی میتوان مشاهده کرد که گاه مشاهده شده که حتی کشاورزی داخل چنین شکافهایی افتاده است. زمین دهن باز میکند و آب زراعی را میبلعد و مساله آبیاری زمین کشاورزی را تحتالشعاع قرار میدهد.
در منطقه اشتهارد زیر دکلهای برق شکافهایی با پتانسیل فروریزش ناگهانی ایجاد شده، در اصفهان و در محدوده شهری زیربناهای تاریخی تحت تاثیر قرار گرفته و دچار ترک خوردگی شدهاند. همانطور که توضیح داده شد، ما در بازه زمانی خاصی از نظر کنترل فرونشست زمین قرار گرفتهایم، نرخ فرونشست به شرایط و مقادیر حدی و بحرانی رسیده است.
لایههای زمین بر اثر فرونشست، متراکم و فشرده میشوند، اما از هم باز نمیشود، در برخی نواحی که زون فرونشست در محدوده خاکهای واگرا یا در مرز کوه و دشت واقع میشود، زمین دچار شکاف میشود.
باید ذکر کرد که در این چند سالی که موضوع فرونشست زمین روی میز مدیران و مسوولان آمده و درخصوص این پدیده بحثها و گزارشهای مفید و تاثیرگذاری هم میشود، یکی از دلایلش این است که فرونشست متاسفانه در سرزمین ما به مرز بحرانی خودش رسیده است و آثار مخرب آن کمکم نمایان میشود.
نکتهای را که نباید هرگز از یاد برد، این است که فرونشست زمین، یک پدیده غیرقابل برگشت است. فرونشست در لایههای آبرفتی زمین که پیشتر آبدار هم بودهاند، منجر میشود که خلل و فرج خاک بسته شود، خاک فشرده شود و در ادامه این روند، آبهای سطحی و آبهای حاصل از نزولات جوی، دیگر داخل لایههای آبرفتی زیر سطح زمین جذب نشده و به صورت روانابهایی تنها در سطح زمین جاری میشوند، در پی این فرآیند، مواد مغذی روی خاک که در طول میلیونها سال ایجاد شدهاند، ظرف مدت بسیار کوتاهی از بین میروند.
نتیجه این روند «مرگ آبخوان» و از بین رفتن کشاورزی و زراعت و باغداری در زمینهای حاصلخیز این مرز و بوم خواهد بود، دشتهای ما کمکم به کویر لمیزرع تبدیل شده و عوارض اجتماعی و اقتصادی شگرفی دامنگیر کشور خواهد شد.
لازم به ذکر است که در ۶۰۹ منطه آبی کشور با وقوع پدیده فرونشست مواجه هستیم که در برخی از آن نواحی نرخ فرونشست زمین به مرز بحرانی رسیده است. بسیار واضح و روشن است که اگر همین روند ادامهدار باشد و تلاشی برای بهبود شرایط صورت نگیرد، کلیه دشتهای کشور در آیندهای نه چندان دور، دچار بحران کمآبی و تعدادی از آنها سیمای کویری به خود خواهند گرفت.
موضوع فرونشست به طور قطع با پایین رفتن سطح آب سفرههای زیرزمینی مرتبط است، بنابراین ضرورت دارد تا تمامی تلاشها و اقدامات کنترل فرونشست زمین منجر به کنترل مصرف آب زیرزمینی شود، آبهای زیرزمینی که از طریق چاههای عمیق و نیمه عمیق بیرون کشیده میشود و بخش اعظمی از آن هدر میرود.
برای کنترل فرونشست زمین، قدم اول این است که چاههای غیرمجازی که بهطور غیرقانونی و کنترل نشده و بیرویه هم از آب استفاده میکنند، مسدود شوند، تعداد این قبیل از چاهها در استانهای مختلف کم نیست، به عنوان نمونه، در استان تهران طبق آمارهای موجود حدود ۵۰ هزار حلقه چاه حفر شده، تعدادی در حدود ۳۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز هم وجود دارد که بیمحابا آب را بیرون میکشند. این چاههای غیرمجاز، مخفیانه در داخل باغات و مزارع و گاه شب هنگام حفر شدهاند.
اقدام مهم دیگر که میتواند در کاهش میزان مصرف آب و درنتیجه کاهش نرخ فرونشست زمین موثر باشد، صرفهجویی در میزان مصرف آب در بخش کشاورزی است. این کار با مدیریت کشت و زرع در بخش کشاورزی و با مسوولیت وزارت جهاد کشاورزی قابل انجام است.
وقتی که در نواحی کمآب، محصول کشاورزی با «نیاز آبی» بالا کاشته میشود، به طور طبیعی، آب بیشتری از سفره آب زیرزمینی بیرون کشیده میشود، در اغلب اوقات نیز، آب استحصالی به مراتب بیشتر از حد مجاز تعادل بیلان سفره آب زیرزمینی است، در چنین شرایطی واضح است که سطح آب زیرزمینی پایین میرود و به تبع آن سطح زمین هم فرونشست میکند.
کار مهم دیگری که با هدف مقابله با فرونشست زمین، وزارت جهاد کشاورزی باید به آن رسیدگی کند، اصلاح سیستم آبیاری زمینهای کشاورزی است. سیستم آبیاری غالب در بیشتر زمینهای کشاورزی و باغات کشور، روشی بسیار قدیمی و بسیار نامناسب است. در روش مرسوم آبیاری غرقابی، از یک گوشه مزرعه آب رها میشود تا به قسمت دیگر مزرعه برسد، برآورد شده است که در چنین شیوهای، حدود هفتاد تا هشتاد درصد آب هدر میرود.
این شیوه آبیاری اگر اصلاح شود، نیاز کشاورز به آب هم کمتر و در نتیجه آب زیرزمینی کمتری استحصال میشود و در نتیجه فرونشست زمین هم کنترل میشود. اقدام مهم دیگر برای کنترل فرونشست که با مسوولیت وزارت نیرو قابل انجام است و مطمئنا راهکار بسیار موثری هم هست، تغذیه مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی است.
در این روش، در فصول پرآبی نسبی که نیاز به آبیاری مزارع کشاورزی هم کم است، آبهای حاصل از نزولات جوی و روانابها و جریانات سیلابی به سمت گودالهایی که با شیوههای مهندسی محاسبه و حفر شدهاند، هدایت میشوند و در این گودالها، آرام آرام به زیر زمین نفوذ میکنند که منتج به تغذیه سفره آب زیرزمینی و جلوگیری از افت سطح آب و در نتیجه کنترل فرونشست زمین میشود.
موارد مذکور از جمله اقدامات مدیریتی است که البته به صورت رضایتبخشی بنا به دلایل مختلف که مهمترین آن عدم احساس و لمس پدیده فرونشست زمین توسط مسوولان مرتبط، به صورت ساختاریافته و منسجم انجام نشده است. اینجانب به عنوان کارشناس مرتبط با موضوع ناحیهای از کشور را سراغ ندارد که شیوههای اجرایی کنترل فرونشست زمین در آنجا به صورت پایلوت اجرا و نتایج اقدامات ارزیابی شده باشد. اقداماتی که در برخی کشورها مانند ژاپن و امریکا اجرایی شده و نرخ فرونشست روندی نزولی پیدا کرده است.
بنا به باور نگارنده، کارهای انجام شده در کشور برای مقابله با بحران فرونشست زمین اقدامات ملموسی نیستند و به عبارتی «سرعت فرونشست زمین از سرعت کارهای انجام شده، بیشتر است.» ضرورت ویژه دارد تا کلیه مدیران، مسوولان و مسوولان رده بالای کشور به عواقب سوء فرونشست زمین که در پهنههای وسیعی از سرزمین ایران در حال وقوع است پی برده و برای مقابله با آن سرمایهگذاری جدی و نه کلامی به عمل آورند.
فرونشست زمین اگر از حدود بحرانی خود که الان با آن مواجه شدهایم، گذر کند، غیرقابل بازگشت خواهد بود و مسلما فرزندان ما میراثدار سرزمینی درخور زیست مناسب نخواهند بود. مسوولیتی خطیر بر دوش همه ماست تا در یک پروسه جدی و پیوسته اقدامات بنیادینی با هدف صیانت از سفرههای آبهای زیرزمینی و کنترل روند فرونشست زمین به عمل آوریم.