اگر دولت لبنان در پی وقوع بحران اقتصادی و سیاسی در این کشور، به یک دولتِ ورشکسته (Failed State) تبدیل شود، آثار و تبعات مضر این مساله، به ورای مرزهای لبنان توسعه خواهد یافت و بسیاری از ملتها و دولتهای دیگر را نیز درگیر خواهد کرد.
فرارو- "گاردین" در گزارشی، به بررسی بحران سیاسی و اقتصادی لبنان پرداخته و به طور خاص، این بحران را که مخصوصا از منظر اقتصادی، ابعاد گسترده و پیچیدهای دارد (به گفته بانک جهانی، بحران اقتصادی لبنان، یکی از بدترین بحرانهای اقتصادی جهان در ۱۵۰ سال اخیر است)، حامل تبعات و پیامدهای منفیِ منطقهای و بینالمللی ارزیابی کرده است.
گاردین در این رابطه مینویسد: «در بحبوحه مشکلات و بحرانهای فراوانی که جهانِ کنونی با آنها دست و پنجه نرم میکند، بحرانِ لبنان، توجهات به نسبت کمتری را به خود جلب کرده است. در این زمینه به طور خاص اینطور به نظر میرسد که رسانههای بین المللی، چندان به این بحران، آنگونه که باید و شاید، توجه نکرده و نمیکنند. بدون تردید این امر یک اشتباه بزرگ است. در این راستا، چندان دور از انتظار نیست که شاهد باشیم دولت لبنان تا مدتی دیگر به یک دولتِ ورشکسته تبدیل شود و به نوعی در ردیف کشورهایی نظیر لیبی و یمن قرار بگیرد. بدون تردید این مساله یک بحران فاجعه بار برای لبنان است با این حال، همانگونه که تاریخ تاکنون به ما در نمونههای مشابه نشان داده، این بحران میتواند برای منطقه و دیگر بخشهای جهان نظیر قاره اروپا نیز دردسرساز باشد.
به گزارش فرارو، بحران لبنان، ابعاد مختلفی دارد. شاید بدترین جنبه از بحران لبنان، هزینههای انسانی آن باشد. واحد پول لبنان (پوند) در ۱۸ ماه گذشته، کاهشِ ارزش ادامه داری را تجربه کرده و بر اساس ارزیابی ها، بیش از ۹۰ درصد از ارزش خود را از دست داده است. امری که خسارات و آسیبهای زیادی را متوجهِ خانوادههای عادی لبنانی کرده است. حدودا ۳۰ درصد از کودکان لبنانی، با گرسنگی سر بر بالین میگذارند (بر اساس آمارهای سازمان ملل متحد). بیشتر خانوارهای لبنانی با کمبود غذا دست و پنجه نرم میکنند و حداقل نیمی از جمعیت لبنان نیز به دامانِ فقر رانده شده اند.
ابرتورمِ موجود در لبنان به همراه بحران شیوع ویروس کرونا در این کشور، و مدیریت غیرمسوولانه سیاسی و مالی در آن، همه و همه موجب شده اند تا یارانههایی که از سوی دولت لبنان در مواردی نظیر مواد غذایی، سوخت و دارو و درمان ارائه میشدند، دیگر قابل ارائه نباشند. در این چهارچوب، بسیاری از افرادی که بیماریهای مرگبار نظیر بیماری دیابت و یا مشکلات قلبی داشتند، دیگر نمیتوانند آن دسته از کمکهای درمانی ویژهای را که نیاز دارند، به خوبی دریافت کنند.
بیش از ۳۰ درصد از نیروی کار لبنان، از شغلی برخوردار نیستند. از سویی آنهایی که مشغول به کار هم هستند، به سرعت شاهد بی ارزش شدنِ دستمزدی هستند که دریافت میکنند. پس اندازِ بسیاری از بازنشستگان نیز به سرعت در حال تبخیر شدن است. لبنان کنونی جدای از مشکلات فراوانی که در تامین کالاهای وارداتی با آنها رو به رو است، اخیرا با خاموشیهای مکرر برق نیز مواجه شده است.
سازمان یونیسف همچنین به تازگی هشدار داده که اگر به سیستم تامین آبِ عمومی در لبنان همچنان بیتوجهی شود، این سیستم احتمالا خیلی زود فروخواهد پاشید. فروپاشی این سیستم بدون تردید، موجب خواهد شد که ۷۱ درصد از جمعیت لبنان (بیش از چهار میلیون نفر)، در ریسک و خطرِ آنی و فوری قرار گیرند (از حیث تامین آب آشامیدنی).
با این همه، باید اذعان کرد که تبعات بحران لبنان، ابعاد و جنبههای به مراتب گسترده تری را به خود میگیرد. فقدان امنیت و گسترش بی قانونی، از جمله مهمترین دغدغههای پیرامونیِ بحران لبنان است. ارتش لبنان تقاضای ۱۰۰ میلیون دلار پول جهت پوشش دادنِ نیازهای ارتشِ ۸۰ هزار نفری این کشور را مطرح کرده است. درآمدِ میانگین ماهانه یک سرباز در لبنان در دوره قبل از بحران، معادل با ۸۰۰ دلار آمریکا بوده است. با این حال این دستمزد اکنون معادل با ۸۰ دلار آمریکا است. ارتش لبنان در برهه کنونی به شدت تلاش میکند تا علی رغم کمبود شدید سوخت در این کشور، همچنان به گشت زنیهای خود در مرزهای مشترک این کشور با اسرائیل و سوریه، ادامه دهد. به طور کلی بحران لبنان، چالشهای قابل توجهی را برای ارتش و دستگاههای امنیتی این کشور ایجاد کرده است.
در شرایط کنونی، ترس و وحشت از اینکه مبادا تروریست ها، شرایط لبنان را فرصتی مغتنم بشمارند و اقدام به عبور غیرقانونی از مرزهای لبنان و یا حتی قاچاق اسلحه بکنند، به شدت افزایش یافته است. هفته گذشته، چند راکت از خاک لبنان به سمت اسرائیل شلیک شدند. امری که موجب شد اسرائیل نیز تحریک به ارائه پاسخ متقابل شود. مسالهای که عملا میتواند کلیتِ امنیت و ثبات در لبنان را تهدید کند.
نباید فراموش کرد که انفجار در لبنان، تبعات جدی را برای جنگِ ناتمام در سوریه و جنگِ در سایه یِ جاری، میانِ اسرائیل، عربستان سعودی، امارات و ایران، خواهد داشت. هفته گذشته اخباری دال بر اینکه وضعیت بحرانی لبنان موجب شده تا برخی پناهجویان سوری تصمیم به ترک لبنان و بازگشت به خانههای خود بگیرند، منتشر شد. بدون تردید، بحران لبنان موجبِ جاری شدن سیل مهاجران از لبنان به ترکیه و دیگر کشورهای همسایه و حتی اتحادیه اروپا، خواهد شد.
به طور کلی بحران شدید در لبنان، تایید میکند که باید در برابر آن یک اقدام سیاسیِ محکم و قاطع انجام داد. با این حال، بخش زیادی از مردم لبنان در وهله نخست بر این باورند که سیاستمداران فاسد و نالایق کشورشان، عاملان اصلی در وقوع بحران در این کشور بوده اند. سیاستمداران لبنانی حتی تاکنون نتوانسته اند بر سرِ تشکیل دولت در این کشور و انتخاب نخست وزیر، توافق کنند (اگرچه به تازگی توافق شده که "نجیب میقاتی" مامور تشکیل کابینه در لبنان شود).
با این همه، سیاستمدارن لبنانی بدون اینکه هر گونه ایده جدید و یا انعطاف پذیریِ خاصی داشته باشند، امید دارند که انتخابات سال آتی در کشورشان، راهی را جهت برون رفت از بحران لبنان ارائه کند. با این حال آنها باید بدانند که لبنان درست همین حالا درگیرِ بحران است و نمیتوان در برابر بحران فوری و آنی در این کشور، صبر کرد.
در این شرایط، جامعه بین المللی نیز باید با رویکردی روشن به کمک مردم لبنان و منافع آنها بشتابد و در این زمینه کنشگریِ موثری را از خود نشان دهد. با این حال، اینطور به نظر میرسد که برگزاری یک کنفرانسِ بین المللی از سوی سازمان ملل متحد در مساله لبنان که قرار است در تاریخ چهارم آگوست سال جاری میلادی به میزبانی فرانسه تشکیل شود، احتمالا آخرین شانس برای نجات لبنان از غرق شدن در بحرانهای بیشتر است. بحرانی که میتواند تبعات به مراتب گسترده تری از آنچه خیلیها فکر میکنند، با خود به همراه داشته باشد».
1- ژاپن
2- آلمان
3- ویتنام در زمان جنگ با آمریکا و بعد از برقراری ارتباط با آمریکا.
4- ......
بنظرم تغییر در تفاوت حضور را در مجموعه نگاه مردم و حاکمان آن کشورها باید جستجو کنیم.
کویت رو کی از صدام نجات داد؟؟ الان چه وضعیت اقتصادی و امنیتی داره؟؟؟
آیا روابط گسترده سیاسی، اقتصادی و فرهنگی سنگاپور، مالزی، کره جنوبی و .... با آمریکا برای آنها نابودی به دنبال داشته یا اینکه منافع رو مدیریت شده به سمت تعادل پیش برده اند...